در کلمات قصار 8 نهج البلاغه ميخوانيم:
قال امام علي عليهالسلام: اعجبوا لهذا الانسان ينظر بشحم و يتکلم بلحم و يسمع بعظم و تنفس من خرم.
امام علي عليهالسلام فرمود: از اين آدمي شگفت گيريد: با پيه مينگرد، با گوشت سخن ميگويد و با استخوان ميشنود و از شکافي دم بر ميآورد.
گوش (Ear) از دو واحد عملکردي تشکيل شده است، دستگاه شنوايي به شنوايي و بخش تعادلي به موقعيت و تعادل اختصاص يافته است.
اجزاي تشريحي دستگاه شنوايي عبارتنداز: گوش خارجي ، گوش مياني و گوش داخلي.
گوش خارجي تشکيل شده است از لاله گوش و مجراي شنوايي خارجي.
گوش مياني از غشاي صماخي ، لوله شنوايي (استاش) و سه استخوانچه شنوايي تشکيل ميشود.
گوش داخلي حاوي لابيرنت غشايي ، دهليز (که حاوي اوتريکول و ساکول است). مجاري نيم دايره و حلزون ( که حاوي اندام مارپيچي کرتي است) ميباشد.
امواج صوتي از طريق رديف لرزشهايي که در گوش خارجي و غشاي صماخي شروع ميشود. و از طريق استخوانهاي گوش به گوش داخلي پيشروي ميکنند و به اندام مارپيچي ميرسند. جابجايي مژههاي سلولهاي مژه دار در اندام مارپيچي ، پتانسيلهاي گيرنده توليد ميکنند که در نهايت منجر به توليد تکانههاي عصبي در عصب حلزوني ميشود. اين تاثيرات از طريق مسيرهاي شنوايي به ناحيه شنوايي لوب گيجگاهي برده ميشوند.ساختار پرده صماخ
گوش مياني ، محفظه کوچکي بين غشاي صماخي و گوش داخلي است که از حفره صماخي تشکيل شده و حاوي استخوانهاي گوش است. پرده صماخي که عموما طبل گوش ناميده ميشود، از بخش بين گوش خارجي و گوش مياني تشکيل شده است. اين غشا لايه نازکي از بافت فيبري است که توسط پوست به خارج گسترش مييابد و به غشاي مخاطي که گوش مياني را ميپوشاند به طرف داخل ، ادامه مييابد.
بين سطح خارجي مقعر و سطح داخلي محدب ، يک لايه مدور شعاعي از رشتههايي است که کشش سفت انعطاف پذيري را به غشاء ميدهد. غشاي صماخي به حلقه استخواني ميپيوندد و همين حالت سبب ميشود که در پاسخ به امواج صوتي ورودي کانال گوش خارجي دچار لرزش ميشود. غشاي صماخي به وسيله رگهاي خوني و پايانههاي عصبي احاطه ميشود. بنابراين سوراخ شدگي طبل گوش ، معمولا خونريزي و درد زيادي را توليد ميکند.
حفره صماخي (Tympanic Cavity)
حفره صماخي يا حفره گوش مياني ، يک فضاي باريک نامنظم شده و پر از هوا در استخوان گيجگاهي است. اين حفره بطور جانبي از کانال گوش خارجي بوسيله غشاي صماخي و از سمت داخلي بوسيله دايره استخواني که دو روزنه به نام پنجره بيضي (Oval Window) و پنجره گرد (Round Window) دارد. جدا شده است. يک روزنه ديواره خلفي حفره با "غار صماخي" وجود دارد که به محفظهاي منتهي ميشود که بوسيله سلولهاي هوايي کوچک زاويه ماستوئيد ، ادامه يافته است.
وقتي عفونت گوش داخلي از ميان غار ماستوئيد به سلولهاي ماستوئيد پيشرفت ميکنند، ممکن است بيماري ماستوئيديت ايجاد شود. در ديواره قدامي حفره صماخي ، لوله شنوايي يا لوله استاش قرار دارد که وظيفه اصلي آن حفظ فشار متعادل در هر دو طرف پرده صماخي بوسيله اجازه دادن به عبور هوا از حفره بيني به گوش مياني است.
استخوانچه هاي گوش
سه استخوانچه گوش مياني ، زنجيرهاي از اهرمها هستند که از پرده صماخ تا گوش داخلي ، کشيده شدهاند. اين مجموعه اهرمي امواج صوت را از گوش خارجي به گوش داخلي انتقال ميدهد. استخوانهاي ريز قابل حرکت از خارج به داخل گوش عبارتند از: چکشي (malleus) - سنداني (incus) - و رکابي (Stapes). استخوانهاي گوش ، کوچکترين استخوانهاي بدن هستند و استخوانهاي رکابي کوچکترين آنهاست. استخوانهاي شنواي در يکجا نگهداشته ميشوند و بوسيله رباط بهم متصل هستند. ماهيچه کشنده صماخي و کشنده رکابي نيز توسط رباط به استخوانهاي گوش متصل شدهاند.
ماهيچه کشنده صماخي به دسته استخوان چکشي متصل ميشود. وقتي که اين عضله منقبض ميشود، استخوان چکشي را به داخل ميکشد، بر کشش پرده صماخ ميافزايد و در عوض از دامنه ارتعاش انتقال يافته از ميان زنجيره به استخوانچههاي شنوايي ميکاهد. عضله کشنده رکابي به گردن استخوان رکابي متصل ميشود و انقباض آن صفحه پايي (foot plate) استخوان رکابي را ميکشد و از دامنه ارتعاش در پنجره بيضي ميکاهد.
فيزيوتراپي شنوايي
امواج صوتي ، امواج فشاري هستند که به گوش خارجي وارد ميشوند و پس از عبور از مجراي گوش خارجي ، به غشاي صماخي ميرسند.
مولکولهاي هواي تحت فشار باعث لرزش پرده صماخي ميشوند. صداهاي با فرکانس کم ، لرزشهاي آهسته توليد ميکنند و امواج با فرکانس زياد ، لرزش سريع توليد ميکنند. لرزشها ، استخوان چکشي را در طرف ديگر غشاء وادار به حرکت ميکنند.
دسته استخوان چکشي که به استخوان سنداني متصل شده است، باعث ارتعاش آن ميشود.
حرکت لرزش استخوان سنداني ، رکابي را در هنگامي که به داخل و خارج حلزون در سوراخ بيضي حرکت ميکند. به نوسان وا ميدارد.
امواج صوتي که از طريق سوراخ بيضي به گوش داخلي ميرسند. تغييرات فشاري که مايع پري لنف ناودان دهليزي را ميلرزاند، شروع ميکنند.
لرزشهاي پري لنف از غشاي دهليزي به آندولنف مجراي حلزوني و در بالا تا نردبان دهليزي و در پايين تا نردبان صماخي انتقال مييابند. لرزشهايي که به غشاء قاعدهاي منتقل ميشوند، باعث موجدار شدن غشاء ميشوند.
سلولهاي مژهدار گيرنده اندامهاي مارپيچي در گوش داخلي خم ميشوند. اين عمل باعث ميشود که در آنها پتانسيل گيرنده مولد توليد شود. اين پتانسيلهاي مولد ، عصب حلزوني را براي توليد پتانسيلهاي عمل تحريک ميکنند. وقتي که مژهها در جهت جسم قاعدهاي (محور حساسيت) جابجا ميشوند، سلولهاي مژهدار را تحريک ميکنند. وقتي که مژهها در جهت دور شدن از جسم قاعدهاي جابجا ميشوند، سلولهاي مژهدار ، مهار ميشوند.
تکانه هاي عصبي در طول شاخه حلزوني عصب دهليزي - حلزوني برده ميشوند، اين رشتهها ، مسيرهاي شنوايي را در دستگاه عصبي مرکزي که در ناحيه شنوايي لوب گيجگاهي قشر مخ قرار دارد، فعال ميکند و اين منطقه همان جايي است که اصوات متناسب درک ميشوند.
گوش انسان به طور معمول به فرکانسهايي از حدود 30 - 20000 هرتز (دور در ثانيه) پاسخ ميدهد، اما تعدادي از مردم ميتوانند مخصوصا در سالهاي جواني ، فرکانسهايي از حدود 16 - 30000 هرتز را بشنوند (تعدادي از حيوانات به ويژه خفاشها و سگ ميتوانند فرکانسهايي بسيار بالاتر را نيز بشنوند.). تواناي شنوايي از زمان کودکي به صورت مداوم کاهش مييابد. اين کاهش احتمالا به به اين علت است که غشاء پايه موجود در گوش داخلي ، مقداري از انعطاف پذيري خود را از دست ميدهد. علاوه بر اين ممکن است که رسوبات مضر کلسيم (Ca) نيز تشکيل شود که سلولهاي مژهدار شروع به تحليل رفتن کنند.
آسيب گوش به طول مدتي که گوش در معرض صدا قرار ميگيرد و همچنين ميزان دسي بل صدا ، بستگي دارد. جالب اين است که هنگامي که امکان بروز ناهنجاري شنوايي هنگام شنيدن صداهاي ناخوشايند بيشتر است. احتمالا دليل اينکه نوازندگان کمتر از حد انتظار دچار نارسايي شنوايي ميشوند، نيز همين است. اما بطور کلي صدا يک محرک تنشزا است که رگهاي خوني را منقبض ميکند، به بافت گوش آسيب ميرساند، اکسيژن و مواد مغذي گوش را کاهش ميدهد. فشار خون را بالا ميبرد و ضربان قلب را افزايش ميدهد.
منبع : تبیان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید