كنتويان كه بودند؟
5-1- گروهي از متكلمان حكايت كنند كه كنتويان پندارند كه اصول سه است: آتش و خاك و آب. و همانا موجودات از اين اصول حادث شدهاند، نه دو اصلي كه ثنويه اثبات كردهاند. گويند: آتش به طبع خيّر، نوراني است. و آب ضد آن است به طبع، پس هر چه از خير است در اين جهان از آتش است، و آنچه از شر است، از آب است، و خاك متوسط است. و اينان، به سبب آنكه آتش علوي، نوراني، لطيف است و وجودي جز بد و ممكن نيست، و بقايي بدون امدادش ناممكن، نسبت به آتش شديداً تعصب ميورزند. و آب در طبع با او مخالف است. پس در عمل با او مخالف است و خاك ميان آن دو متوسط است. پس تركيب جهان از اين اصول است. (گروهي از كنتوريان، به نام روزهگرايان يا صاميان، از طيبات زرق امساك ميكنند و به عبادت خدا ميپردازند و در عباداتشان، براي تعظيم آتش، به آن رو ميكنند و نيز از نكاح و ذبائح امساك ميكنند).
5-2- گروهي ديگر از كنتوريان، به تناسخيان مرسوماند و به تناسخ ارواح در اجساد و انتقال از شخصي به شخص ] ديگر [ اعتقاد دارند. و آنچه انسان از راحت و تعب و آسايش و بدبختي، كه به انسان ميرسد، مربوط است به آنچه در پيش انجام داده، جزاي آن ] عملي است كه [ در بدن ديگر ] از او سر زده است [ و انسان پيوسته در يكي از دو حالت است: يا در كاري است يا در جزايي است. و آنچه ] انسان [ در آن است: يا مكافات عملي را كه در پيش انجام داده ] ميبيند [ ، و يا عملي ] انجام ميدهد [ كه منتظر مكافات آن است. و بهشت و دوزخ در بدنهاست. و اعلي عليين درجهي نبوت است و اسفل سافلين درك مار است. و هستياي بالاتر از درجهي رسالت و هستياي پايينتر از درك مار نيست و برخي از ايشان گويند: درجهي اعلي درجهي فرشتگان و ] درك [ اسفل درك شياطين است. و تناسخيان با ساير ثنويان مخالفت ميكنند، چون مقصود اينان از روزگار رهايي، بازگشت اجزاي نور به جهان شريف ستوده و باقي ماندن اجزاي ظلمت در جهان پست ناستوده است».
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید