گاه چنين پنداشته مى شود كه وجود تفاوتها درميان موجودات , نوعى تبعيض و بى عدالتى است; از اين رو, با اعتقاد به عدالت ورزى خداوند همخوانى ندارد. اين تفاوتها گاه در ميان اشيايى است كه به انواع مختلف موجودات تعلق دارند. براى مثال, گفته مى شود كه چرا خداوند موجودى را به صورت انسان و ديگرى را به صورت حيوان يا گياه آفريده و چرا حيوانات و گياهان و جمادات را از موهبت انسان بودن محروم ساخته است . گاه نيز بر تفاوتهاى ميان افراد مختلف يك نوع اعتراض مى شود: چرا برخى آدميان بينا و برخى ديگر نابينا هستند؟ چرا يكى زشت است و ديگرى زيبا؟ به چه دليل انسانى هوشمند و عاقل است و ديگر, كودن و كم خرد؟ و...
پاسخ به شبهه فوق با توجه به اصول زير روشن مى شود:
1ـ جهان طبيعت , و بلكه كل عالم مخلوقات , نظام خاصى دارد و قوانين و سنن ثابت و تغيير ناپذيرى بر آن حكومت مى كنند. يكى از عمده ترين اين قوانين, اصل عليت است كه براساس آن, هر موجود ممكنى , دارى علتى است و نيز, بين علت و معلول ,نوعى مسانخت وجود دارد , به گونه اى كه, هر معلولى از هر علتى به وجود نمى آيد.
2ـ نظامها و قوانين حاكم بر جهان ((ذاتى)) جهان اند, به اين معنا كه نمى توان فرض كرد كه جهان باشد, اما قوانين و نظامهاى آن تغيير كنند; همان گونه كه نمى توان شكر يا آبى را فرض كرد كه شيرينى يا رطوبت نداشته باشد.
3ـ لازمه قوانين ثابت و تفكيك ناپذير جهان آن است كه بين موجودات هستى تفاوتهايى باشد. براى مثال, قانون عليت مقتضى آن است كه معلول, نسبت به علت خويش از كمالات وجودى كمترى برخوردار باشد . همچنين, مسانخت و هماهنگى علت و معلول, متناسب با آن نيز (كه همان تولد انسانى كور يا كودن است) موجود گردد.
حاصل آنكه , وجود تفاوت تكوينى در ميان مخلوقات خداوند از لوازم لاينفك قوانينى است كه تغيير و جدايى آنها از جهان ممكن نيست .
از آنچه گذشته , روشن مى شود كه به كار بردن لفظ ((تبعيض)) درباره چنين تفاوتهايى صحيح نيست; تبعيض در جايى است كه دو شى داراى قابليت دريافت بهره يكسانى باشند, ولى آن بهره تنها به يكى از آن دو داده شود. اما در بحث ما, نرسيدن موجودات به برخى كمالات از آن روست كه به دليل قوانين حاكم بر هستى, اساساً قابليت دريافت چنين كمالاتى را ندارند . به ديگر سخن, فيض خداوند نامحدود است , ولى ظرفيت و قابليت آفريدگان او محدود است و اين محدوديت نيز از ويژگيهاى لاينفك عالم به شمار مىآيد.
بنابراين , تفاوتهاى موجود به هيچ وجه با عدل الهى منافات ندارد, زيرا از ظلم يا تبعيض خداوند نشاءت نمى گيرد و در نتيجه, نمى توان آن را نشانه اى بر انجام فعل قبيح از سوى خدا دانست.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید