يك شليك- دو انفجار
همسنگران، سرپوش جلوي گلوله آرپيجي را بازكرده و يك عدد نارنجك كه ضامن آن را كشيده و با نخ يا كش يا چسب دور آن را پيچيده بودند در دهانه آرپيجي قرار دادند. دوباره دهانه را بسته و سپس شليك كردند.
پس از انفجار دو صدا از محل انفجار برخاست. يكي از شليك و ديگري از نارنجك و اين شيوه قدرت تخريبي فراواني داشت.
منبع: كتاب خلاقيت ها صفحه 92
يكي پس از ديگري
در يكي از پاتكهاي عراقي دوستي، خود را به تانكي عراقي رساند و آن را به سمت عقب به حركت درآورد. بعد تانك هاي ديگر دشمن به گمان اينكه فرماندهشان دستور عقبنشيني داده است، يكي پس از ديگري عقب كشيدند و فراركردند.
منبع: كتاب خلاقيتها
سوپراتاندارد
در فوريه سال 1983(1362 ه.ش) رسانههاي جهاني گزارشهايي مبني بر تقاضاي عراق براي خريد پنج فروند جنگنده مجهز به موشك ضد كشتي اگزوست انتشار دادند. در پي اين اظهارات، فرانسه موافقت خويش براي واگذاري موقت پنج جنگنده سوپراتاندارد مجهز به اگزوست را به عراق اعلام كرد.
سلاح جديد عراقيها، كشتي راني تجاري و نظامي در خليج فارس، به خصوص صدور نفت را مورد تهديد جدي قرار ميداد. زيرا جنگنده سوپراتاندارد از قابليت رديابي فوقالعاده بالايي در شب و همچنين هدفگيري دقيق و انهدام اهداف دريايي برخوردار بود.
موشكهاي اگزوست پس از شليك به صورت اتوماتيك روي اهداف فلزي شناور قفل ميشد و آن را منهدم ميساخت.
قابليت ديگر اين هواپيما آن بود كه ميتوانست موشكهاي خود را از فاصلهاي بسيار دور و چند كيلومتري بالاتر از تيررس پدافند هوايي دشمن به سوي اهداف دريايي روانه سازد.
براي حل اين مشكل بزرگ يكي از كاركنان سپاه كه كارشناس تسليحات و تخريب بود، پيشنهاد داد مقدار زيادي ميلهگرد آهني نمره 14 و صفحات بزرگ شناور از جنس يونوليت تهيه شود. روي هر قطعه يونوليت شناور كه طول و عرضش 3 متر در 2 متر بود، 30 الي 40 شاخه ميلگرد به صورت عمودي نصب شود بعد اين قطعات خارپشتي شناور را در اطراف كشتيها و شناورها رها كنند.
پيشنهاد مزبور هم ساده و هم كمخرج و هم عملي بود، اين پيشنهاد عملي شد و اتفاقاً «سوپراتاندارها» به يكي از كشتيهاي ما كه دور و بررش سه چهار ا از اين قطعات رها شده بود، حمله كرد. موشك اگزوست سفيركشان آمد و به جاي اينكه به كشتي بخورد به يكي از همين شناورهاي يونوليتي ميله گردكاري شده كه در فاصله 200 الي 300 متري كشتي قرار داشت اصابت كرد.
منبع: كتاب خلاقيتها صفحه 69
نبرد بولدوزرها
در عمليات بزرگ و حماسي خيبر در اسفند ماه 1362 پل شناور هنوز به بهره برداري نرسيده بود كه كار نبرد در جزيرهي مجنون جنوبي به وخامت كشيد. براي گرفتن زمان از عراقيها، فرمانهي قرارگاه خاتم الانبيا (ص) و فرماندهي نيروي زميني ارتش، طرح فريبي را با استفاده از نيروها و تجهيزات مهندسي تدارك ميبيند تا بدينوسيله با حركت آنها به سوي مسير پاسگاه زيد و طلاييه و ايجاد خاكريزهاي مقطع، توجه دشمنان را جلب نموده تا بدينوسيله آتش توپخانهي عراق از مجنون به سوي آن منطقه عوض شده و از شدت آتش بر روي جزاير كاسته شود تا اين كه در يك آرامش نسبي بتوان پل ها را به جزاير وصل نمود و جزاير را تقويت كرد. شهيد رضوي مسئول اجراي طرح فريب شد و حدود بيش از يكصد دستگاه لودر و بلدوزر را سريعاً به آن سمت حركت داد. آن شب نيروهاي خودي هم از حركت آن همه لودر و بولدوزر به سوي پاسگاه زيد و طلاييه در حيرت فرو رفته بودند و از اين كار سر در نميآوردند.
هنگامي كه بولدوزر ها از خط اول گذشتند و بين دو دژ ايران و عراق شروع به كار كردند، آتش سنگين توپخانهي سپاه سوم عراق بر روي آنها اجرا شد و منطقه را پوششي از گرد و غبار فراگرفت. بولدوزرها با ايجاد خاكريز هاي مقطع سعي ميكردند خود را به خط اول عراق نزديكتر كنند تا بدينوسيله عراقي ها را متوجه خطر حمله از اين جناح كرده و در نتيجه آتش توپخانهي آنها را بين جزاير مجنون و منطقهي طلاييه و زيد تقسيم كنند. عراقي ها به شدت وحشت زده شده و در سراسر جبههي طلاييه تازيدند. انواع آتش توپخانه و تانك را براي جلوگيري از بولدوزرها بكار ميبردند. براي اينكه عراقي ها حمله در اين جبهه را باور كنند در بين بولدوزرها چند بسيجي هم بطور پراكنده با آرپيجي 7 به سوي تانكهاي عراق شليك ميكردند و غير از اين افراد ، نيروي رزمي ديگري در اين ميان فعاليت نميكرد.
تا سپيدهي صبح سي نفر از بچههاي بولدوزرچي و آرپيجيزن شهيد شده بودند. با روشن شدن هوا تعداد بسياري خاكريز به صورت مقطع و نا منظم در ديد عراقيها قرار گرفت.اما نميتوانستند از اين حركت چيزي سر در بياورند. ظهر همان روز گردان توپخانهي سپاه سوم عراق از شرق بصره به اين محور اعزام شد و عراقي ها كه فكر ميكردند پشت اين خاكريز ها خبرهايي است، به شدت خاكريزها را گلوله باران ميكردند و آن منطقه را به جهنمي سوزان مبدل ساختند. در نتيجهي اين ابتكار آتش عراقي ها بر جزيره كمتر شده بود اما كار بدينجا ختم نشد و عمليات فريب و كسب زمان از عراقي ها ادامه يافت. بولدوزرها كه در روشنايي روز در ميان سنگر ها پارك شده بودند بار ديگر براي دومين شب كار خود را شروع كردند. اين بار به فاصلهي 100 متر جلوتر به سمت مواضع عراق شروع به ايجاد خاكريز كردند و سرعت پيشروي آنان، عراقيها را به شدت وحشت زده كرد. عراقيها چنان ايجاد خاكريز را جدي گرفتند كه شبانه از چرخ بال جنگي براي متوقف ساختن آن استفاده كردند چرخ بال ها در تاريكي شب به بولدوزرها حمله ميكردند و كار را مشكل مينمودند. براي اينكه عراقيها اين جبهه را جدي بگيرند دو گردان تانك خودي پشت خاكريز هاي مزبور موضع گرفتند.
بولدوزرها تا سنگر هاي كمين دشمن نيز رسيده و حتي با آنها درگير شده بودند. شهيد مهندس رضوي كه در محور حضور داشت،ديگر حضور بولدوزرها را در خطوط مقدم منطقه جايز ندانست و لذا دستور برگشت به بولدوزرهاي سالم دادهشد. چند ساعت قبل از اينكه مهندس رضوي كار خود را در اين محور متوقف كند كار تكميل پل شناور خيبري و وصل آن به جزاير نيز به اتمام رسيدهبود و جزيره به ثبات نسبي رسيده و نيرو و تجهيزات و تداركات لازم به سمت جزاير مجنون سرازير شد و طرح فريب دشمن كار خودش را كرد...
منبع: ماهنامهي سبزسرخ شماره 13
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید