اجرای موسیقی های راک با آن خوانندگان کذایی، در مراسمات افتتاحیه ها و ... نمونه ای از این نفوذ است.
در کنار این مسئله، پرداختن تیم های ورزشی به موضوع شیطان و کشاندن آن به ورزش، خود محل تأمل است.
با نگاهی به آرم تیم فوتبال منچستر یونایتد انگلستان، شاید کمی جو حاکم بر فرهنگ این سرزمین نمایان شود. مسلماً هیچ کس نمی تواند رابطه پرچم یا آرم پرچم با مجموعه را انکار کند. این رابطۀ پرچمِ هر کشور، و علاقه ذاتی یک ملت به کشور خود، ملازم یکدیگرند.
حال اگر تیم محبوبی مانند منچستر یونایتد، که حتی در سایر کشورها از جمله کشور خودمان ایران، طرفداران بسیاری دارد، آرم خود را به یک موجود شیطانی با شمایل خاص آن، که جای هیچ بحثی را باقی نمی گذارد اختصاص دهد، چه برداشتی می توان کرد؟
آیا باز هم می توان آن را تصادفی دانست؟ آیا باز هم باید متهم کنند که همه چیز را سیاه می بینیم. و آیا می توان سیاهی را دید و آن را انکار کرد.
آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رخ متاب
به تعبیری، اگر ما یک موجود را ببینیم که به شکل گربه است و صدای گربه در می آورد و رفتار یک گربه را انجام می دهد، ناچاریم که بگوئیم او یک گربه است. و هر فکری غیر از این خطاست.
آیا می تـوان گفت که اگر شما به گربه، گـربه بگویی اشتباه کرده ای؟
آیا واضح تر از این هم می توان شیطان را دید و رد پای او را انکار کرد؟ چرا برخی می خواهند همواره خود را بفریبند، و همه روابط موجود را نفی کرده، یا تصادفی، یا فقط از روی سلیقه بدانند؟!
و البته این معضل محدود به باشگاه منچستر یونایتد نمی شود. بلکه در آرم تیمهای دیگر رشته های ورزشی هم مشاهده می گردد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید