شيطان پرستان را ميتوان به عناوين مختلف بسته به اعتقاداتشان تقسيم بندي كرد:[1]
الف) شيطان پرستي شرقي (ديني)
ب) شيطان پرستي غربي: اينها نيز به چندين فرقه تقسيم ميشوند.
1. شيطان پرستان ديني: اين نوع از شيطان پرستان خدايانشان را از اديان قديمي مصر باستان و بسياري از الهههاي باستاني بين النهريني و بعضا از الهههاي رومي و يوناني (به عنوان مثال مارس ـ خداي جنگ) اقتباس كردهاند. كه در مشرق زمين فعال ميباشند.
2. شيطان پرستان فلسفي يا لاويي: اين نوع از شيطان پرستي بر مبناي فلسفه آنتوآن شزاندر لاوي كه در كتاب «انجيل شيطان» و ديگر آثارش آمده است، تأسيس شده است.
3. شر پرستان: اين فرقه از شيطان پرستان، به دوران تفتيش عقايد مذهبي از طرف كليسا مربوط ميشوند.
قوانين شيطان پرستي فرقههاي شيطاني با يكديگر متفاوت است ولي تمام آنها حول دو محور سكس و خشونت عمده ابزار شيطاني، دور ميزند و بسته به سطح فكري و طبقه طرفداران فرقهها با يكديگر متفاوت است به عنوان مثال طرفداران شيطان پرستي فلسفي (لاوي) كه عمدتاً طبقات تحصيل كرده بريده از دين (عمدتاً مسيحيت) هستند معتقدند كه:[2]
هرگز نظراتت را قبل از آنكه از تو بپرسند بازگو نكن.
هرگز مشكلاتت را قبل از آنكه مطمئن شوي ديگران ميخواهند آن را بشنوند بازگو نكن.
وقتي مهمان كسي هستي، به او احترام بگذار و در غير اين صورت هرگز آنجا نرو.
اگر مهمانت مزاحم تو است. با او بدون شفقت و با بيرحمي رفتار كن.
هرگز قبل از آنكه علامتي از طرف مقابلت نديدهاي به او پيشنهاد نزديكي جنسي نده.
هرگز چيزي را كه متعلق به تو نيست بر ندار. مگر آنكه داشتن آن براي كس ديگري سخت است و از تو ميخواهد آن را بگيري.
اگر از جادو به طور موفقيت آميزي براي كسب خواستههايت استفاده كردهاي قدرت آن را اعتراف كن. اگر پس از بدست آوردن خواستههايت قدرت جادو را نفي كني. تمام آنچه بدست آوردي را از دست خواهي داد.
هرگز از چيزي كه نميخواهي در معرض آن باشي شكايت نكن.
كودكان را آزار نده.
حيوانات ـ غير انسان ـ را آزار نده مگر آنكه مورد حمله قرار گرفتهاي يا براي شكارشان.
وقتي در سرزميني آزاد قدم بر ميداري. كسي را آزار نده. اگر كسي تو را مورد آزار قرار داد. از او بخواه كه ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش كن.
شيطان پرستي جديد يا فلسفي به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي نماد كهن (archetype) ميداند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول ميداند و اعتقاد دارد كه انسان به تنهايي ميتواند راه درست و غلط را تشخيص دهد به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يك اعتقاد فلسفي شناخته ميشود.
شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريكي طبيعت، طبيعت شهواني، مرگ، بهترين نشانه قدرت و ضد مذهب بودن است.
اين اعتقاد داراي شاخههاي متعددي است، اما ميتوان گفت جز يكي دو نوع آن همگي داراي اصول زير ميباشند:
Atheism : خدايي در شيطان پرستي وجود ندارد.
Not dualistic : روح و جسم غير قابل ديدن هستند و هيچ جنگي بين عالم خير و شر وجود ندارد.
Auto deists: خودپرستي، خدايي جز خود انسان وجود ندارد و هر انساني خود يك خداست.
Materialistic : اعتقاد به اصالت ماده.
ـ وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست كه راه خدايي است.
ـ ضد مذهب بودن خصوصاً مذاهبي كه اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
ـ عدم پرستش شيطان زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
ـ اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاي آن زيرا تمام خوشي دنيايي است و اين خوشيها خصوصاً لذات جنسي پتانسيل لازم را براي كارهاي روزانه آماده ميكنند و به هر شكلي انجام آنها لازم و ضروري است.
شيطان پرستي به جاي اطاعت از قوانين خدايي يا قوانين طبيعي و اخلاقي، عموماً بر پيشرفت فيزيكي خود با راهنماييهاي موجودي مافوق يا قوانيني فرستاده شده تمركز دارد. به همين دليل بسياري از شيطان پرستان معاصر از باورها و گرايشهاي اديان گذشته اجتناب ميكنند و بيشتر گرايشات خودپرستانه دارند. به گونهاي كه خود را در مركز هستي و قوانين طبيعي مي بينند و بيشتر شبيه به مكاتبي چون ماده گرايي و يا خود محوري و جادو محوري هستند. به هر حال بعضي شيطان پرستان به طور داوطلبانه بعضي از قوانين اخلاقي را انتخاب ميكنند. اين يك جريان وارونه سازي را نشان ميدهد.[3]
از جمله اين فرقهها يزيديان هستند كه در زمرة شيطان پرستان ديني قرار دارند و معتقدند كه «جهان و هر چه در او هست» از چهار عنصر اصلي يعني آب، باد، خاك و آتش تركيب يافته است. خداوند به ادعاي خود، كه در تمام كتابهاي مقدس عنوان شده. انسان را از آب و خاك آفريد در حاليكه به باور خود خداوندي خدا فرشتگان درگاه ابديت همه از جنس آتشند. و آتش به باور آنها بر گل (ممزوج آب و خاك) ارجحيت دارد. از اين رو وقتي خداوند از همه فرشتگان بارگاهش {از جمله ملك مقرب، طاووس (شيطان)} ميخواهد كه در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظيم كنند. ملك طاووس از اين دستور نابجاي ايزدي سر ميپيچد و از همان زمان سر به شورش ميگذارد. شورشي كه تا روز حشر ادامه خواهد داشت و يزيديان آنرا شورشي بر حق ميشناسند.
يزيديان نسبت به خود قوانين و احكام مجزا از شيطان پرستي غربي دارند به عنوان مثال اين نوع شيطان پرستان براي خود حج شيطان پرستي دارند؛ در روستاي لالش در مركز كردستان عراق از توابع شهر دهوك پرستشگاهي است كه از سه قسمت تشكيل ميشود: شبستان، محوطه حياط و صحن دوزخ جائيكه مراسم حج در آن برگزار ميشود. دوزخ چند دخمه غار مانند، تار و تيره با خمرههاي مشكي كنار هم چيده شده براي مرموزتر و ترسناكتر كردن فضا. درهاي دخمه آنقدر كوتاهاند كه بايد خميده از آنها رد شد.
بخش مهم و تعيين كننده اين مراسم، جدا از گره زدن به پارچههائي كه به ستونهائي ميبندند (مثل دخيل بستن) يا طواف كردن دور مقبرهاي كه لابد گور يكي از قديسان يزيدي است، پرتاب دستمال به سنگ برجستهاي است كه از ديواره غار بيرون زده است. اصليترين مرحله حاجي شدن اين است كه شخص با چشمان بسته از فاصله شش هفت متري دستمال سياهي را كه به بزرگي چارقد زنان كرد است به طرف اين سنگ پرتاب كند. اگر در سه بار موفق شود دستمال را به برجستگي سنگ گير بدهد حجاش قبول شده است (و ملقت به حاجي فلانكس طاووسي ميشود) و گرنه بايد روز ديگر برگردد و دوباره تلاش كند.[4]
در سايت «شيطان پرستهاي تهران» به نقل از «كتاب شيطان» ص 52، آمده است كه: «شيطان پرستي، روشنايي سپيد يك مذهب نمي باشد، بلكه مذهبي بشري، دنيوي، و شهواني است كه همة اين قاعده توسط شيطان مي باشد و همه اين ها در تاريكي مطلق يافت مي شود.»[5]
تاريكي مطلق را يكي از رهبران گروه شيطان پرست، اين گونه توضيح مي دهد: «مراسم تاريكي تقريباً يك ساعت به طول مي انجامد كه انجام هر كاري براي رضايت شيطان در آن مُجاز است و مثلاً سكس يكي ازكارهايي است كه بايد در جمع و به بدترين و سخت ترين شكل ممكن صورت گيرد. برخي عقيده دارند كارهاي ما وقيحانه وحشيانه و البته وحشتناك است، مانند اينكه براي مجازات بعضي از افراد گروه، قسمتي از اعضاء بدن آنها را جدا و يا مجروح مي كنيم و اين كارها مورد پسند شيطان است و ما مجبور به پيروي از آن قوانين هستيم».
و مي افزايد: «در اين مراسم هفته اي يك بار در يك شب خاص دور هم جمع مي شويم و مراسم مذهبي نزديكي به شيطان را انجام مي دهيم و بعد از آن تا صبح به تفريح و رقص مي پردازيم.»[6]
در صفحه اي ديگر مي نويسد: «حرف هاي شيطان حرفهاي خداست، اما بي تعارف و بدون حاشيه، شيطان زبان صريح خداست. فرامين شيطان را بشنويد و به كار گيريد.» خدا شيطان را به خاطر جسارتش دوست دارد. شما نيز به شيطان به خاطر جسارتش عشق بورزيد.[7]
در «كتاب مقدس شيطان» مؤلف آن از زبان شيطان نُه بيانيه ذكر كرده كه بيانية پنجم به اين شرح است:
«شيطان بازگو مي كند، كينه جويي و انتقام بهتر از گستاخي است.»[8]
و در همان سايت آمده است كه: شيطان وجود ندارد، بلكه وجود شيطان يك سمبل و نشانه است، تا اندازه اي فرازميني، اصولاً وجود ندارد، مگر اينكه در افكار شخصي احساس شود. شيطان پرستي بر شيطان استوار است همانند يك اصل فرجامين، ترجيحاً پرستش يك جسم بي روح، شيطان به مردم الهام مي بخشد و باعث تحريك آنان مي شود، شيطان يك نماد مستقل و مخالف با خدا است. شيطان پرستي داراي فرقه هاي مختلف مي باشد و در عرصه تغيير افكار تلاش مي كند و شيطان جانشين خوبيهاست.»[9]
اين مطالب بيانگر ايدئولوژي و به عبارتي ديدگاه آنان به جهان و انسان مي باشد. شيطان پرستها در ايدئولوژي خود براي انسان الزاماً تعريفي دارند كه بيان شد.
به چند نقد اساسي كه بر اين گروه، وارد است. اشاره مي شود.
الف. در ديدگاه آنان، انسان، داراي فطرت، حقيقت جويي، كمال طلبي، عدالت خواهي، و... نيست بلكه انسان را در يك مقطع و لحظه خاصي كه از آينده و گذشته بريده است، تعريف مي كنند، كه جز شهوت چيزي برايش معني ندارد. نگاه شيطان پرستان به انسان فقط مادي، جنسي، و شهوي است، يعني از حيوان پَست تر و كمتر و آلوده تر. حتي مبارزه با ظلم و ستم و قتل و جنايت در انديشه آنان هيچ جايگاهي ندارد و حتي ذكري از آن نيست، بلكه در صدد جلوگيري از چنين مبارزاتي هستند. به دليل اين كه در برنامه هايشان تنبيه و مجازات بدني در حد وحشتناكي وجود دارد و تمام ارزشهاي انساني و اخلاقي از قبيل رعايت احترام به حقوق ديگران، ايجاد زمينه رشد و ترقي افراد جامعه، بحث خانواده و تربيت فرزند، نقش سازنده مادر و پدر در محيط خانواده و اجتماع، روابط اجتماعي و... و گوئي براي اينان معنا و مفهومي ندارد.
در اين جا به تناقضات آنها به اجمال اشاره مي كنيم:
1. شيطان پرستي روشنايي سپيد يك مذهب نيست، بلكه مذهبي بشري، دنيوي و شهواني است. كه در تاريكي مطلق يافت مي شود.
سؤال: اگر اين مذهب نبود بشر با چه خلائي روبرو بود. بدين گونه كه وجود اين مذهب آيا بر بدبختي بشر مي افزايد يا از آن مي كاهد. در تاريكي مطلق هر كسي مجاز به هر كاري است، جنسي، سكسي، و تجاوزگري... مگر خوي درندگي حيواني غير از اين است. اين گروه ها بر صفات منفي بشر (كه دوست دارد يله و رها باشد و بر حريم ديگران پاي گذارد،) مي افزايد و زمينه را براي ارتكاب آن فراهم مي كند و تشويق هم مي نمايد. لذا بايد گفت، اين مذهب به شقاوت بشر بيشتر مي انديشد تا به سعادت او.
2. وجود مذهب و ايدئولوژي براي تعديل افكار و رفتار بشر ابداع مي شود. يعني بشر به دليل كمال خواهي گاهي به اشتباه افتاده به زياده خواهي روي مي آورد. مكتب و مذهب هست كه با يك سري دستورالعمل هايي، افزون خواهي بشر را تعديل مي كند. ولي متأسفانه مذهب مدعي (شيطان پرستي) و قيحانه مي گويد: براي رضايت شيطان انجام كارهاي سكسي به بدترين و سخت ترين شكل ممكن هم مُجاز است و هم صورت مي گيرد.
3. انتقام جويي و كينه از جسارت بهتر است. حال آنكه قبلاً گفتند جسارت ارزش دارد و بايد جسارت شيطان را دوست داشت چرا اينجا انتقام جويي و كينه توزي معيار عمل مي شود؟!
4. از همه مهمتر اينكه شيطان وجود ندارد. بلكه وجود هستي است. شيطان سمبل است. اولاً اگر وجود ندارد، چگونه سمبل شد؟! سمبل و نشان چيزي است كه وجود داشته باشد و قابل دسترسي باشد و قابليت الگوپذيري داشته باشد. و اگر شيطان وجود ندارد چگونه الگو مي شود؟! چگونه به او نزديك شويم. مگر با مفاهيم صرف مي شود زندگي كرد؟! از گزينه شيطان وجود ندارد استنباط مي شود كه از مفاهيم است نه از مصداقها، پس اگر از مفاهيم است يا بايد از چيزي انتزاع شده باشد يا اعتباري صرف باشد كه هر دو براي پرستش ناكارآمد و ناكافي است.
5. شيطان را يك جسم بي روح مي داند. يعني پرستش جسمي بي روح. آيا جسم بي روح قابل پرستش است آن هم توسط فردي كه خودش روح دارد؟! آيا اين ترجيح بلامرجح نمي باشد؟!
6. شيطان سمبل مخالف با خدا است. آيا پرستش او آدمي را به خدا نزديك مي كند يا به شيطان؟! اگر به شيطان نزديك مي كند، پس از خدا دور مي كند چون مخالف خدا است و اگر به خدا نزديك مي كند از خودش دور مي كند كه باز خلاف فرض و باطل است، و اگر بگوييم به هر دو نزديك مي كند اجتماع نقيضين و محال است.
خلاصه، ابداع و ترويج اين گونه فرقه ها چيزي نيست، جز شهوت پرستي و در حيوانيت خود فرو رفتن. شيطان پرستها در حالي چنين ادعاهاي باطلي دارند كه بسياري از فرقه هاي مسيحيت، همانند بسياري از اديان ديگر اعتقاد دارند كه موجود و يا هيولائي به نام ابليس يا شيطان وجود دارد كه منشاء تمام مصائب انسان است. طبق گفته انجيل خداوند قدرت مطلق جهان است. و چيزهاي خوب زندگي از خدا و چيزهاي بد از شيطان مي باشد. اين نظريه در ميان بابلي ها هم مطرح بود. بدين گونه كه به دو خدا قائل بودند، خداي خوبي و روشنائي و خداي بدي و تاريكي. و اين دو خدا تا نابودي يكديگر با هم در جنگ بودند.[10] بنابراين وجود شيطان، و دعوت او به شر و بدي، امري اجماعي و مسلم بين همه اديان آسماني است. در انجيل، آيه 24؛ 6، واژه «Satan» يا شيطان، كه كلمه اي عبري است به اين معنا آمده و واژه «devil» هم به معناي ابليس است.[11] در دين اسلام به صراحت آمده كه دشمن آشكار شما شيطان است.[12]
نتيجه اينكه شيطان هم وجود دارد. هم بالذات منشاء خير نيست و دشمني خود را با انسانهاي موحد، بيان داشته است، بنابراين پرستش اين موجود با اين خصوصيات و دشمني آشكار او با انسانها، خاموش كردن چراغ فطرت و افتادن در دام مكر و حيله هاي اوست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. http://www.zeitoon.net/1/d.html
2. http://www.xanga.com/dariush
3. كتاب انجيل شيطان پرستان.
4. پندارهاي از شيطان، اثر گوستاو دور.
5. بهشت گمشده، نوشته جان ميلتون.
6. www.Satanizm.Persianblog.com
7. www.Dhygb.Perganblog.com
8. www.Persianblog.Com /user/alibitaraf
9. www.Anwm.com/f-VAB-F.htm
10. www.soknan.com/cstories.Asp?Id=30736
پي نوشت :
[1] . گوستاو دور، پندارهاي از شيطان؛ و جان ميلتون، كتاب بهشت گمشده.
[2] . http://www.zeitoon.net/3/f.html .
[3] . http://www.zeitoon.net/1/dhtml .
[4] . http://reza.malakut.org/archives/2003 _ 12.html
[5]. www.shayton 300.blogs pot
[6] .www.dhygb persionblog.com
[7] .www. persionblog.com/user/ olitarat. لينك ساعت 12، شيطان معصوم
[8] . آنتون دانزو رلاوي، كتاب مقدس شيطان، سال 1969، سايت شيطان پرستان تهران.
[9] . WWW.Persianblog.com/user/alibifarat.
[10] . www. farsi Bitle Basic and Evitbtm.
[11] . www.farsibook htm. Htm
[12] . اسراء، 53-3.
* * *
منبع : انديشه قم
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید