به اعتقاد روانشناسان، خانواده اولین ومهم ترین پایه گذار شخصیتی و معیارهای فکری فرزندان است و نقش حیاتی در تعیین سرنوشت، سبک و خط مشی زندگی آتی آنان دارد. فرزندان نیز برای رشد و تعالی روانی خود نیازمند هدایت و راهنمایی والدین و مربیان هستند و در پدران و مادران نیز ظرفیت و قابلیتی نهفته است که موجب حرکت رو به جلوی فرزندان می شود.
چنانچه این قابلیت در تمام مراحل زندگی فرزندان حتی زمانی که آنها زندگی جدیدی را انتخاب می کنند به مرحله اجرا درآید و بی حد ومرز بوده و حریم زندگی جدید فرزند رعایت نشود ، مسلما موجبات دخالت و ناسازگاری را به وجود خواهد آورد.
برخی از والدین همچنان معتقدند از آنجایی که خود یک عمر سردی و گرمی روزگار را چشیده و صاحب تجربه هستند، فرزندانشان نیز باید از هر طریق ممکن و به هر نحوی که شده، از تجارب آنها بهره مند شوند. لذا این حق را برای خود کاملاً قائلند که در زندگی فرزندان خود دخالت کنند.البته ما منکر نیاز همیشگی فرزند به تجربه و راهنکایی والدین خود نیستیم اما این رفتار اگر از حد تعادل خارج شود دیگر مناسب و راهگشا نیست.
در حالی که این دخالت ها مانع رشد و شکوفایی آنها می شود ، والدین نمی دانند که زوج های جوان گاهی باید اشتباه کنند تا بر تجاربشان افزوده شود. در مقابل نیز زوج های جوان چه پسر و چه دختر باید بدانند که وقتی زندگی جدید را انتخاب می کنند، دیگر تنها نیستند و فرد دومی نیز در این میان وجود دارد که او را برای یک عمر زندگی انتخاب کرده اند. لذا گوش دادن و توجه کردن صرف به حرف ها و نظرلت والدین دیگر جایز نیست. البته این بدان معنا نیست که والدین کنار گذاشته شوند بلکه توجه به آنها و مشورت با آنها و انتخاب کردن نصایح و پندهایی که راهگشاست، ضروری است. ولی نه بدان حد که موجب دخالت در زندگی زناشویی فرزندان و به هم ریختن کانون گرم خانواده و از بین رفتن آرامش آنها شود.
مردان جوان باید بدانند جایگاه پدر و مادر و همسرشان را به گونه ای حفظ کنند که هیچکدام دلخور نشوند.
والدین باید بدانند که خانواده مجموعه ای است شامل زن، شوهر و فرزندان. این خانواده زمانی موفق خواهد بود که در آن هماهنگی وجود داشته و همه اعضا در زیر یک سقف با صمیمیت و شادی زندگی کنند. بنابراین والدین بر این نکته دقت داشته باشند، چنانچه نصیحت ها و اظهارنظرهای آنها جنبه دخالت و در نتیجه موجب به وجود آمدن جنگ و جدال در خانه فرزندانشان شود ، باید از آن دوری کنند و در عوض در جهت رفع بحران های زندی مشترک فرزندان خود به مانند یار و یاور عمل کنند و از ابراز محبت نسبت به عروس و داماد خود دریغ نورزند. ابراز محبت آنان، علاقه و نشاط و طراوت را در زندگی فرزندانشان به وجود می آورد.
همه ما بخوبی می دانیم که عزیزترین موجودات روی زمین پدر و مادر هستند. وقتی می شنویم سر یکی از آنها درد می کند، ما هم با آنها سردرد می گیریم. حاضریم خودمان مریض شویم، ولی آنها سالم باشند و سلامت. وقتی صدای آنها را در آن سوی تلفن، غمگین و ناراحت می شنویم، انگار دنیایی از غم و اندوه بر شانه های ما سنگینی می کند. وقتی آنها را شاد می بینیم، احساس می کنیم دیگر غمی در این دنیا نداریم. همین اندازه که آنها برای ما عزیزند و دوست داشتنی، همسر و زندگی زناشویی ما هم عزیز است و قابل احترام. فراموش نکنیم که نباید همسر و زندگی شخصی خود را فدای پدر ومادر کنیم. همین طور که شایسته نیست پدر و مادر را فدای همسر و زندگی خود کنیم. هر کدام از اینها منزلت و ارزش خود را دارند. والدین در جای خود همسر در جای خود. همان گونه که باید به خواست های پدر ومادر اهمیت داد، خواست ها و نیازهای همسر را نیز نباید فراموش کرد. وقتی والدین مشاهده می کنند فرزندانشان رعایت تعادل را برگزیده اند، مسلما خوشحال تر و راضی ترند.
خانم جوان باید به گونه ای عمل کند که خانوده اش احساس کنند او به تنهایی تونایی اداره ی زندگی مشترکشان را دارد و نیازی نیست در تمام امور بر کار او نظارت داشته باشند .در ضمن خانم ها باید مراقب نوع رابطه همسرشان با خانواده ی خود بوده تا حریم ها شکسته نشود.
والدین نیز باید بدانند که انعطاف پذیری، یکی از ویژگی های مهم برای ایجاد سازگاری بیشتر در جهت حفظ و پیشبرد سلامت روانی است. بنابراین با چشم پوشی و نرمش نسبت به برخی رفتارهای فرزندان نه تنها می توان از تنش های بی دلیل پیشگیری کرد؛ بلکه گامی محکم و اساسی در راستای تحکیم بنیان های خانوادگی فرزندان خود بردارند.
این موضوع راجع به خانم ها هم صدق می کند و آن ها باید بدانند که بعد از ازدواج دیگر وظایف و نقش های جدیدی در زندگی شان وجود دارد و باید وابستگی خود را به خانواده کم تر کنند و با دیدن کوچک ترین مشکل در رفتار همسر یا خانواده اش ،آن را برای مادر خود باز گو نکنند بلکه مانند یک انسان بالغ خود در رفع مشکل بکوشند.
همانطور که در آموزه های دینی مان هم آمده ،حفظ احترام والدین در هر شرایطی واجب است غیر از مواقعی که بر خلاف حکم خدا باشد اما گاهی خواسته ی آن ها به گونه ای است که با تصمیم مان در زندگی زناشویی در تضاد است ،آنوقت باید با سیاست و محبت ضمن دلجویی از آنان ، به گونه ای ای رفتار کنیم که هم استقلال زندگی مشترکمان حفظ شود و هم آن بزرگواران رنجیده نشوند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید