پس از مدتي كودكان ناخواسته اي كه پدرانشان معلوم نبود و مادران آنها را نميخواستند، به وجود آمدند. در اين جا بود كه با ابتكار «كاترين دِشي» با نام مستعار «لاوازين» مراسم اتاق درخشان طراحي شد و آيين شيطان پرستي را تكميل كرد. اين مراسم باز توليد آيين قرباني انسان بدوي بود. اتاق درخشان كاملاً سياه پوش و تنها منبع روشنايي آن شمع بود. در اين اتاق نوزادان ناخواسته قرباني ميشدند و خونشان به شيطان تقديم ميشد. پس از مدتي اين قضيه لو رفت و عده اي بازداشت و مجازات شدند، اما هنگامي كه پاي شخصيتهاي بلند پايه به پرونده كشيده شد، مقامات دستور توقف پيگيري را صادر كردند و اين مراسم به طور مخفيانه و محرمانه ادامه پيدا كرد .اين آيينها در طول قرنهاي هفده و هجده در قالب گروههاي سري كه توسط اشراف ايجاد و رهبري ميشد، ادامه يافت، گروههايي نظير ژرمن باكسن، پسران نيمه شب، موهاكسها و نفرين شدگان. بعضي از اين گروهها مثل «انجمن آتش دوزخ» بسيار گسترده بوده و شاخه هاي متعدد داشتند. سرانجام اين گروهها به شكلگيري انجمنهاي فراماسونري در انگلستان و فرانسه، و از جمع آنها گراند لژها ايجاد شد و سپس در تمام اروپا و آمريكا و به تدريج در تمام دنيا رخنه كرد.
در قرن نوزدهم دكتر «چارلز هاكس» نوشت: «در سراسر جهان شيطان را صادقانه تر و بيش از گذشته و در مقياس عظيمتري پرستش ميكنند.» در قرن نوزدهم براي جا انداختن و مقبوليت شيطان پرستي كوششهايي صورت گرفت. «ديانا وگان» در كتابي با نام اعترافات داستان زنان شيطانپرستي را مطرح كرد كه در كل اروپا محافلي را اداره ميكردند و مردان را در مراسم خود ميپذيرفتند. او نقل ميكند كه چگونه در اين گروهها و محافل براي پرستش شيطان دست به اعمال غير انساني زده و در انتظار روزي بودند كه اصول اخلاقي مقبول جامعه را براندازند. البته بعداً معلوم شد كه اين داستان دروغ بوده ولي براي معرفي و ترويج شيطانپرستي و سنجش اقبال مردم به آن نقش موثري داشت.
در آغاز قرن بيستم چهره برجسته و رسواي شيطانپرستي دانشمندي به نام «آليستركرولي» است. او تحقيقاتش را درباره حقيقت بشر و اعمال شيطاني در سال 1898 هنگام پيوستن به گروه «هرمتيك اوردر» آغاز كرد. سپس به جامعه جادوگران انگليسي زبان ملحق شد كه اعضايي مثل «دبليو. بييتس»، «آرتور مكن» و «ديون فورچون» داشت. بعدها به طور شخصي اعمال شيطاني بيسابقه اي را ابداع كرد و طرفداراني به دورش گردآمدند و انجمن «شيطان براي شيطان» را به رهبري كرولي تشكيل دادند. اين امر باعث شد كه پايگاهي دائمي در جزيره چفالو واقع در سيسيل داير كند و نام آن را صومعه تلهما (Telema Abbey of) بگذارد. او در سال 1947 از دنيا رفت و در مراسم تدفينش بلاك مس اجرا شد.
در همين سالها دكتر «جرالد بروسوگاردنر» كه از اعضاي گروه «سپيده طلايي» بود، مطالعات گسترده اي را درباره آيين هاي بدوي و مذاهب باستاني انجام داد و روي انديشه هاي كرولي بسيار مطالعه كرد تا اينكه در جزيره «مَن» در انگلستان و در آسيابي قديمي موزه جادوگري داير نمود.
امروزه دو جريان اصلي شيطانپرستي در جهان رواج دارد. نخست شيطانگرايي (Satenism) لاوايي كه با چهره شاخص «آنتوان ساندور لاوي» شناخته ميشود. او با تاسيس كليساي شيطان و نوشتن انجيل شيطاني در سال 1965 خود را جانشين كرولي و پاپ كليساي شيطان معرفي كرد. اين جريان معتقد است كه موجودي به نام شيطان وجود عيني ندارد و شيطان تنها نماد اميال، آرزوها و لذتطلبي انسان است.
لاوي در آغاز كار دوست و همكاري داشت به نام «مايكل آكينو» كه در پي اختلاف عقيده با لاوي از او جدا شد و در سانفرانسيسكو معبد ست را تاسيس كرد و جريان ستيانيست (Setians) را به راه انداخت. ستيانيستها به وجود عيني شيطان به عنوان پادشاه تاريكي معتقد هستند و سازمان مخفي و مخوف معبد ست را رهبر جنبش جهاني شيطانپرستي مي دانند. اين جنبش امروزه در ابعاد وسيعي فعاليت ميكند و به ويژه در عرصه هاي فرهنگي مثل نشر كتاب و نشريات و سينما پركارند.
محققان استفاده از اینترنت و ماهواره توسط این شیطان پرستان را سبب گسترش ترویج و تبلیغ شیطان پرستی دانسته و می گویند : شیطان پرستان با رسیدن به پوچی زندگی سعی دارند از هر لحظه نهایت استفاده را به هر شکل ببرند . لذت خون خواری و خون ریزی و هنجار شکنی از آن جمله است چرا که برایشان فردایی وجود ندارد.
شیوه های تبلیغاتی شیطان پرستان در نوع خود قابل توجه است :
سایت ها و وبلاگ ها و تالار های گفتگو ی اینترنتی , پارتی های شبانه و مختلط , انتشار کتاب , جزوه , CD و ... همگی تنها بخشی از این شیوه های تبلیغاتی هستند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید