این ماجرا برای قوم لوط قابل تحمل نبود. لذا در صدد چاره جویی بر آمدند تا دست دیگران را از اموال خود کوتاه کنند. شیطان از این فرصت استفاده کرد و به صورت پیرمردی نزد ایشان آمد. شیطان به آنها گفت: کاری به شما یاد می دهم که اگر آن را انجام دهید دیگر کسی به شهرهای شما نزدیک نمی شود. مردم پرسیدند چه کاری؟ گفت: هر کس از اینجا عبور کرد، جامه هایش را از تن در آورده، عریانش کنید و با او لواط کنید.
آنگاه خود به صورت پسری زیبا روی نزد آنان رفت و به زراعت آنها تعدی کرد. آنها نیز با وی لواط کردند. قوم لوط از این کار خوششان آمد. سپس با مردان و پسران دیگر قوم خود نیز این عمل را انجام دادند. تا اینکه تدریجاً این کار زشت در میان آنها رواج یافت و سرانجام کارشان به جایی رسید که به کلی از زنان روی گردان شده و به پسران و مردان روی آوردند.
شیطان که دید نقشه اش در مورد مردان آنها عملی شده است، به سراغ زنان آنها رفت و به آنها گفت: اکنون که مردانتان برای دفع شهوت جنسی به یکدیگر اکتفاء کرده اند شما هم برای دفع شهوت به یکدیگر اکتفاء کنید. و آنگاه مساحقه (همجنس بازی زنان) را به آنان آموخت.
اینک تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید