عنکبوت آبی، هر چیزی را که ببیند، شکار می کند و فورا آنرا می خورد و هرگاه که گرسنه نباشد، شکار خود را در کلبه خود نگاه می دارد. تردیدی نیست که کارهائی که عنکبوت آبی انجام می دهد، کارهائی است که از روی فکر و عقل و علم برخاسته است، در حالیکه حیوانات بطور یقین فاقد هر سه آنها می باشد. آیا این جانور، صدف شناسی را، نزد که آموخته و در کدام دانشگاه تحصیل کرده است؟ وی از کجا می داند که صدف قلعه خوبی است در زمستان برای آسایش؟ آیا بافندگی را چگونه یاد گرفته و نزد که آموخته است تا بوسیله شکمش بافندگی کند؟ آنهم بافته ای ببافد نازک و محکم، که بافتن آن، تخصص لازم دارد؟ آیا ماده اولیه بافته های خود را، از کجا شناخته؟ و از کجا بدست می آورد که گاه با آن بافندگی می کند و گاه ریسندگی! گاه پارچه می بافد و گاه تناب و کلبه اش را بوسیله همان تنابها، محافظت می کند و آنرا ازین سو به آن سو شدن نگاه می دارد؟! این حیوانات، هواشناس نیز می باشند. او می داند که هوا از لحاظ وزن سبکتر از آب است و اگر هوا در زیر آب باشد، بروی آب خواهد آمد. این جانور تنها، کارهای خردمندانه انجام نمی دهد بلکه کارهایش، هم خردمندانه می باشد و هم عالمانه! در حالیکه خود، فاقد هر دو می باشد.
آری دانشمندی بسیار دانا و خردمند، وی را راهنمائی می کند، این دانشمند کیست و به چه زبان با وی سخن می گوید و چگونه این لطیفه های دانش را بوی می فهماند و چگونه این حیوان را، مطیع راهنمائیهای خود کرده است؟ کسی که زبان عنکبوت آبی را بداند بسیار بسیار دانا خواهد بود و کسی عنکبوت های آبی را همیشه مطیع فرمانهای خود بگرداند، بسیار بسیار توانا خواهد بود. چنین کسی، همیشه بوده و همیشه هست و همیشه خواهد بود. آیا پیدایش عنکبوت آبی با این همه ویژگیها، نشانه عقل کامل و حکمت عالی و دانش نامتناهی پدید آورنده وی نمی باشد؟ قطعا در میان انسانها مردمانی لجباز و متعصب و خودخواه یافت می شوند که قدرت بر دادن جواب مثبت ندارند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید