مرد کشاورزي زن نق نقوي داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چيزي شکايت مي کرد . تنها زمان آسايش مرد زماني بود که با قاطر پيرش در مزرعه شخم مي زد .
يک روز ، وقتي همسرش برايش نهار آورد ، کشاورز قاطر پير را به زير سايه اي راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد . بلافاصله همسر نق نقو مثل هميشه شکايت را آغاز کرد . ناگهان قاطر پير با هر دو پاي عقبي لگدي به پشت سر زن زد و در دم کشته شد .
در مراسم تشييع جنازه چند روز بعد ، کشيش متوجه چيز عجيبي شد . هر وقت زن عزاداري براي تسليت گويي به مرد کشاورز نزديک مي شد ، مرد گوش مي داد و به نشانه تصديق سر خود را بالا و پايين مي کرد ، اما هنگامي که مرد عزاداري به او نزديک مي شد ، او بعد از يک دقيقه گوش کردن سر خود را به نشانه مخالفت تکان مي داد . پس از مراسم تدفين ، کشيش از کشاورز قضيه را پرسيد .
کشاورز گفت : (( خوب ، اين زنان مي آمدند چيز خوبي در مورد همسر من مي گفتند که چقدر خوب بود ، يا چقدر خوشگل يا خوش لباس بود ، بنابراين من هم تصديق مي کردم .))
کشيش پرسيد : (( پس مردها چه مي گفتند ؟))
کشاورز گفت : (( انها مي خواستند بدانند که آيا قاطر را حاضرم بفروشم يا نه !))
نکته : دوست داشتن و عشق ورزي يک انتخاب نيست ، بلکه نوعي توانايي و قابليت است و تنها پس از رسيدن به مرزهاي بالاي اقتدار و بلوغ رواني مي توان مهرورزي را به عنوان فلسفه زندگي برگزيد .
فردي که به محبوبش مي گويد : (( من تورا خوشبخت مي کنم )) در حالي که به بلوغ رواني و رشد دروني نرسيده است ، مانند آدم فقيري است که يک پاپاسي در جيب ندارد ، اما قول ثروتمند کردن به ديگري مي دهد .
گاه احساس خواستن و اشتياق زياد نسبت به ديگري ( شيفتگي ) به خاطر کمبود و نداري است گاه کسي که با تمام وجود در زندگي به سوي شما مي شتابد و مي خواهد با شما باشد ، در واقع غريقي است که به دنبال ناجي مي گردد . او درست مي گويد که :
(( تو اگر نباشي من مي ميرم .))
(( زندگي بي تو بي معناست .))
اينها غير عاشقانه ترين جملات ادبيات عشق هستند ! شايد خيليها تشنه شنيدن ان جملات باشند و آن را حمل بر دوست داشتن بدانند ، اما حقيقت اين است در اين مواقع شما با يک غريق خود شيفته در ارتباط هستيد ، نه عاشق ناجي ! خواستن و ارادت زياد الزاماً نشانه عشق نيست ، بلکه مي تواند نشانگان شيفتگي ناشي از کمبود باشد . اگر با خواستگاري روبرو هستيم که مي گويد اگر با من ازدواج نکني ( يا دخترتان را به من ندهيد ) خودکشي مي کنم ، يا مي گويد من براي رسيدن به تو حاضرم هر کاري بکنم و از همه چيز يا همه کس بگذرم ، دلباخته کودک صفت بالغ نمايي است که به دنبال مفر نجات مي گردد .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید