اشد تا روزي بيشتر از اينها بدانيم ، و چيزهايي بخوانيم و بنويسيم که پس از خواندن
ونوشتن آنها اين احساس در ما بيدار شود که « انسان تر » و « عاشق تر » شده ايم .
فراموش نکنيم سخن آن عارف شوريده حال را که گفت :
آدمي نه چنان است که هرچه« بياموزد »، « بداند »
و نه چنان است که هر چه بداند ، در آن « مقام » باشد ،
زيرا که از « آموختن » تا « دانستن » راه بسيار است ،
واز « دانستن » تا به « عمل آوردن » عقبات بي شمار .
پس هر کس که اين رساله بخواند بايد گمان نبرد که آنچه
« مراد گوينده » است تمام معلوم کرده ،
و هر کس مراد گوينده را معلوم کند بايد که اين دعوي نکند که اين « مقام » وي گشت.
و آن که در اين « مقام » باشد او را حاجت به « گفت » زبان نباشد که من در اين مقامم ،
اقوال و افعال وي خود گواهي دهد که وي در اين « مقام » است .
« بهترين » فرصتها ،
از بدترين« تهديدها » ساخته مي شود،
عميق ترين « شادي ها »،
از دل عميق ترين « غم ها » حاصل مي شود ،
روشن ترين « آگاهي ها »
، از تاريک ترين « جهل ها » زاده مي شود ،
پايدارترين « تعادل ها »
، در « ناپايدار » ترين حالتها برقرار مي شود .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید