ارتباط مانند چتر بزرگي است که تمامي آنچه را که بين آدميان ميگذرد ميپوشاند و بر آن اثر ميگذارد. لذا مهارت و ايجاد رابطه باعث افزايش اعتماد به نفس و احساس ارزشمندي و ... ميشود.
براي داشتن يک ارتباط خوب همواره بايد صبر و تلاش و پيگيري اصول ارتباطي را پيشينه خود سازيد. ارتباط سالم و سازنده پيامي است به دور از هرگونه سرزنش، تحقير و کنايه و پيامهاي دوپهلو (پيامهاي گنگ). پيامهاي خالص و درست بايد داراي 4 لايه مشاهده، احساس و افکار و نياز باشد؛ و همچنين پيام متناسب و هماهنگ با حالات و حرکات بدن و صدا و آهنگ آن است. ارتباط وسيلهاي است که هر فرد با آن سطح ارزشمندي خود را ميسنجد و به واسطة آن اين سطح هم تغيير ميکند. ما ارتباط را ميآموزيم؛ شايد تا وقتي که به پنج سالگي ميرسيم بيش از يک ميليارد تجربه ارتباطي آموخته باشيم. در آن سنين از اينکه چطور خود را ببينيم و از ديگران چه انتظاري داشته باشيم و ... تصويرهايي داريم، تعداد اين تصاوير و تجارب ارتباطي ما با افزايش سن بيشتر ميشود.
با توجه به اينکه هريک از ما اين شيوههاي ارتباطي و تصاوير آن را در دوره عمرش آموخته است بنابراين با کمي تلاش ميتوان اين يادگيريها را تغيير داد و شيوه صحيح آن را آموخت. فقط اين مهم است که خودتان مايل به ايجاد تغيير باشيد و با آگاهي از پيامدهاي ناشي از عدم ارتباط مناسب، به منظور ايجاد تغيير و افزايش مهارتهاي ارتباطي و دانش در اين زمينه براي خود ايجاد انگيزه نماييد.
اين مقاله قصد دارد در ادامه مباحث پيشين به بررسي روابط و چگونگي آن با خانواده خود بپردازد:
ازدواج فصل جديدي از زندگي آدمي است و براي اصولي سپري کردن اين دوره طولاني بايد تدارک لازم را ديد. زندگي زناشويي گرچه دقيقهها و لحظههاي شکوهمند و مفرحي دارد اما مملو از مسائلي است که حل آنها اگرچه سخت است، اما غيرممکن نيست. بايد آگاهانه مسئوليتها را پذيرفت و با شهامت به حل مسائل همت گماشت. زن و مرد بايد بپذيرند پس از ازدواج نميتوانند همان رابطه سابق را با خانواده خويش داشته باشند. مرد يا زن جوان جوان نبايد براي هر کار کوچکي از والدين خود نظرسنجي کند و از آنها اجازه بگيريد و آنها را از هرگونه مسائل کوچک از زندگياش باخبر سازد، البته مشورت کلي با پدر و مادر در برخي امور لازم است اما اين هم بايد بعد از مشورت زوجين و با توافق هر دو زوج مشورت با والدين صورت گيرد و در نهايت هم زوجين ميبايست با توجه به شرايطشان و ... تصميم نهايي را بگيرند. مشورت کردن يک چيز است و انجام بيچون و چرا و دخالتپذيري چيز ديگر؟!
زوجين نبايد به ديگران اجازه دهند که در زندگي آنها دخالت کنند، زيرا دخالتها موجب نگراني طرف مقابل و ايجاد ناراحتي در او ميشود همچنين منشأ بسياري از اختلافات خواهد بود.
وابستگي هريک از زوجين به خانوادهاش پيامدهاي منفي دارد، و يکي از مشکلاتي است که در اوايل ازدواج و گاهي براي تمام مدت زندگي وجود دارد. و نيز اين وابستگي در زوج ديگر اين احساس را ايجاد ميکند که او براي همسرش ارزشمند نيست و همسرش او را فردي بيکفايت و نالايق ميداند. احساس ميکند که همسرش او را به عنوان فردي عاقل و بالغ و شريک زندگي همديگر قبول ندارد و در نتيجه عزت نفس و اعتماد به نفس وي کاهش مييابد و فردي که به خاطر احساس ارزشمندي دچار مشکل شود و علاوه بر اينکه دچار مشکلات روحي ميشود، ميزان تحملش هم در برابر مشکلات کم ميشود، خيلي سريع عصباني ميشود، رفتارهاي پرخاشگرانه انجام ميدهد و صميميت ميان آنها نيز بر هم ميخورد و ارتباط عاطفي نامناسب ايجاد ميشود و به همسرش بياعتماد ميشود و او را فردي وابسته، بچهننه، لوس و نازپرورده مييابد؛ فردي که شايستگي تصميمگيري و اداره زندگي مستقل خود و زندگي مشترکشان را ندارد و او را به عنوان تکيهگاه محکمي در زندگي نمييابد و در نهايت فضاي متشنجي در خانواده ايجاد ميشود و پيوند زناشويي (چه ظاهراً و چه حقيقتاً) از هم گسسته ميشود. در صورت گسسته شدن پيوندهاي زناشويي به صورت نهاني هريک از زوجين با موضوع يا شخصي پيوند عاطفي برقرار ميکند. مثلاً فرد با موسيقي، کتاب خواندن يا با کارش يا با يکي از اعضاء خانواده قبلي خود يا با فرزندانش پيوند عاطفي برقرار ميکند و فقط زوجين ظاهراً در کنار يکديگر قرار دارند اما کاملاً از هم جدا ميشوند. در صورت برقراري پيوند عاطفي با يکي از فرزندان يا اعضاء خانواده قبلي خانواده دچار ائتلاف و دستهبنديهايي ميشود که مخربترين چيز در يک خانواده است. در ضمن اين وابستگي ممکن است از طرف خود فرد يا از طرف والدينش تقويت شود. يعني اينکه ممکن است خود فرد به دليل اينکه عميقاً با همسرش پيوند برقرار نکرده يا به خاطر عدم رابطه زناشويي مناسب و مشکلات ارتباطي ديگر که در زندگياش دارد دچار کمبود و خلأ عاطفي ميشود. در نتيجه به خانواده قبلي خود وابسته ميشود و يکي از افراد خانوادهاش را که غالباً پدر يا مادر است انتخاب ميکند تا با او پيوند عاطفي برقرار کند و مسائلش را با او در ميان ميگذارد و با او مسائل را حل و فصل ميکند و براي کوچکترين موضوع ؟؟؟؟ شخصي منتخب خود نظرسنجي ميکند و تصميمگيري مينمايد.
در حالت دوم يکي از اعضاي خانواده قبلي (مانند مادر يا پدر) به دليل اينکه خود او در زندگي دچار مشکلاتي است و نتوانسته ارتباط و شيوه همسرداري مناسبي را داشته باشد و با فرزندانش ازدواج عاطفي کرده است و ميخواهد خلأ نبود همسرش را با فرزندانش پر کند در نتيجه فرزندانش را به سمت خود ميکشد و در زندگي آنها و تصميمگيري آنها دخالت ميکند و به اين ترتيب عامل وابستگي را تقويت ميکند.
در هر دو حالت اگر زوجين بتوانند؛ 1-ارتباط عاطفي خود را با هم محکم کنند و به تقويت روابط عاطفي و صميميت خود بپردازند. صادقانه احساس خود، افکار و نيازهاي خود را با همسرشان مطرح کنند، البته بدون اينکه همسرشان را به خاطر اين وابستگي (همسرشان) سرزنش کنند و به او گوشه و کنايه بزنند. مثلاً به راحتي به همسرشان بگويند وقتي قبل از اينکه با من مشورت کني با افراد ديگر مشورت ميکني من احساس ميکنم که تو مرا دوست نداري و فکر ميکنم که توانمندي لازم را ندارم. من نياز دارم که با من در درجه اول مشورت کني و با هم در مورد مسائلمان تصميم بگيريم. چون به تو علاقهمندم و دوست دارم هر روز بنيانهاي عشق و زندگيمان محکمتر شود. 2-و بتوانند بر اساس اصول و موازين درست قواعد و نظام خانوادگي خود را بنا نهند. 3-ابراز علاقه و عشق به همسرشان کنند و حتي براي اين کار برنامهريزي نمايند و به هر نحو اين کار را حداقل يک روز در هفته انجام دهند. مثلاً با خريد يک شاخه گل، يا نوشتن يک نامه محبتآميز و ... 4-مشکلات خود را با همسرشان در اسرع وقت و در يک زمان و مکان مناسب مطرح کنند و به حل آنها بپردازند و اجازه ندهند که مشکلات انباشته شود. 5-اعمال و رفتار همسرتان و يا خانوادهاش را با تعابير مثبت نگاه کنيد. مثلاً بگوييد «چقدر خوب است که همسرم به مادرش توجه دارد. اين ميتواند الگوي مناسبي براي فرزندانم باشد»؛ و با استفاده از اين راهکارها آنگاه زوجين ميتوانند مشکلات وابستگي را هم حل و هم پيشگيري نمايند.
همچنين در اين زمينه استفاده از کتب گوناگون و يا يک مشاور براي بهبود روابط زناشويي ميتواند بسيار مفيد باشد و نيز ميتوان از روشها و اصولي براي برقراري ارتباط و حل اختلاف با خانواده همسر که در مقالات بعدي ارائه ميشود ياري جسته و آنها را در ارتباط با خانواده خود و همسرتان به کار ببريد.
منابع:
-آدمسازي (1384)، ويرجينيا ستير، ترجمه: بهروز بيرشک، تهران: انتشارات رشد.
-ادي استيريت (1382)، مشاور خانواده، مصطفي تبريزي و علي علوينيا، تهران: انتشارات فراروان.
-کريس کول (1380)، کليد طلايي ارتباطات، محمدرضا آلياسين، تهران: انتشارات هامون.
-ويرجينيا ستير (1382)، ايجاد رابطه با خود و ديگران، مريم مرتاض، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
-اندرو ميتوس (1382)، راز شاد زيستن، وحيد افضليراد، نشر نيريز.
-آريل ورشاياکين (1386)، براي روابط بهتر کاري نکنيد. فرناز فرود. نشر اصابران.
-رمز موفقيت....
-زن امروز مرد ديروز...
-نه گامي جلوتر نه گامي عقبتر همسرم کنارم باش...
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید