چگونه بر تعارض هایمان فائق آئیم
معمولا آدمهای کمالگرا بیشتر از سایرین دچار تعارض ها می شوند و سخت تر ، می توانند از آن بیرون بیایند.
چرا؟
تعارضها انواع و اقسام دارد که یکی از آنها تعارض اجتناب – گرایش است.
تعارض اجتناب – گرایش به این مفهوم است که ما انتخابی در پیش رو داریم که از بعضی جوانب مثبت است، و از بعضی جوانب منفی.
هر وقت به این انتخاب نگاه می کنیم، هم جوانب مثبت به نظرمان می آید و جذب می شویم و گرایش پیدا می کنیم ، هم به جوانب منفی این انتخاب نگاه می کنیم و اجتناب می کنیم و آن را رد می کنیم. و این یعنی تعارض.
به دیگر سخن اینکه :
ما بین مزایا و معایب انتخاب خود قرار می گیریم و دچار تعارض می شویم. افراد کمالگرا از آن نظر که همیشه طالبند کنترل گر بوده و همه چیز را صد درصد و کامل و مثبت به کف آورند، در این تنگنا بیشتر دچار آسیب می شوند.
آنها به خاطر گرایش به مثبت ها و ایده آلها به طرف انتخاب خود می روند و به خاطر کمالگرایی خود تاب پذیرفتن منفی ها را ندارند و عقب می نشینند.
اما یک نکته دیگر این مسئله را پیچیده تر می کند.
ما وقتی به یک انتخاب یا موضوعی زیاد نزدیک بشویم ، نقاط منفی آن بیشتر به چشممون می آید، و وقتی دور می شویم ، نقاط مثبت آن بهتر دیده می شود. لذا حالت ارتجاعی یا رفت و برگشت پیدا می کنیم. این حالت الاستیکی مانند یو یو می ماند. نوسانی می شویم گاهی به طرف موضوع می رویم با دیدن منفی ها عقب می آئیم و دوباره با تصور نکات مثبت انتخابمون، به طرف آن می رویم.
روانشناسان اعتقاد دارند چنین تعارضهایی اگر طول بکشد منجر به بیماریهای روان-تنی (Psycho-Somatic) می شوند. یعنی بیماری های روان تنی، به گفته عامیانه بیماریهای جسمی ناشی از اختلال در اعصاب. مثلا سردردهای عصبی، معده دردهای عصبی ،ناراحتی های قلبی عصبی و ....
یعنی اینکه هر چه تعارضهای حل نشده ما بیشتر طول بکشد و ما مردد در بین آن بمانیم، فشار بیشتری بر روان ما تحمیل می شود.
شاید همبستگی اضطراب، شخصیت وسواسی ( کمالگرا) و بیماریهای روان تنی را بتوان نتیجه گرفت و به این تعارض ها نسبت داد.
افراد کمالگرا که در حوزه اقتصادی حسابگر و تا اندازه ای ممکن است خسیس باشند، به خاطر اینست که مو را از ماست می کشند، و دقت زیادی روی مسائل دارند. شاید به همین خاطر است که در بررسی سود و زیان انتخابهای خود نیز وسواس و دقت زیادی نشان می دهند و حاضر به ندیده گرفتن مسئله ای نیستند.
از آنجا که در هر حال در زندگی نمی توان همه متغیرها را کنترل یا محاسبه کرد، افراد ایده آل گرا از این بابت کم می آورند و تصور می کنند که آدمهای ضعیفی هستند. آنها به خاطر اینکه نمی توانند به ایده آلهای خود ( بخوانید مثبت کامل و بدون نقطه منفی )سریعا برسند، دست به سرزنش خود می زنند و تصمیم می گیرند برای مرتبه های بعدی حتما به مثبت کامل برسند. و باز این سیکل معیوب ادامه خواهد داشت، از اینجا می توان به راحتی پایئن بودن اعتماد به نفس در اینگونه افراد را پیش بینی کرد.
توصیه هایی که می تواند به صورت عملیاتی مفید واقع شود
از آنجا که همیشه مثبت کامل و بدون نقطه ضعف ، وجود ندارد یا احتمالش کم هست، باید بیاموزیم که در یک انتخاب و تصمیم یا نسبت به موضوعی که در پیش رو داریم گامهای منظم ذیل را برداریم:
1 – دقیقا مشکل و یا انتخاب خود را مشخص کرده و محدوده آن را تعریف کنیم.
2 – هر گونه نقطه مثبت انتخاب خود را لیست کنیم.
3 – هر گونه نقطه منفی انتخاب خود را لیست کنیم.
4 – این نقاط ضعف و نقاط مثبت را اولویت بندی کنیم.
5 – برای هر کدام از این نقاط مثبت یا نقاط منفی یک ضریب و یک نمره ای را اختصاص دهیم.
این بند 5 ، بسیار مهم است، یعنی باید این نمره دهی در نسبت به سایر اولویت های فهرست شده باشد.
6 – اگر در بین نقاط مثبت و نقاط منفی ، موضوع بسیار مهم و غیر قابل اغماضی هست، از همان اول مشخص کنیم. و انتخاب خود را سریعا با توجه به همین موضوع مشخص کنیم.
7 – برای آنکه نقطه مثبت و منفی خاصی را جا نگذاشته باشیم یا نمره آن را صحیح داده باشیم می توانیم با افراد متخصص و دلسوز مشاوره داشته باشیم.
* در انتها باید لیست نقاط مثبت و منفی را مقایسه کنیم. اگر در هر کدام از لیست ها نکته بسیار مهمی هست که منجر به نادیده گرفتن کل آن فهرست میشود ، کار ما ساده تر می شود، چون به راحتی یکی از فهرستها حذف شده و تصمیم گیری ما انجام می شود.
لیکن اگر چنین موضوع وتو کننده ای وجود ندارد، باید شروع به نمره دهی کنیم. و در نهایت نمره هر کدام از 2 لیست را با هم مقایسه کنیم. و سریع تصمیم خود را بگیریم.
مثال:
(این مثال و نمرات کاملا فرضی هست)
تردید در ازدواج با یک خواستگار
خواستگاری با تحصیلات بالا و خشن
منفی ها:
1 – خشن و پرخاشگر هست ----- نمره منفی 7
2 – به دوستان بیشتر از خانواده اهمیت می دهد. - ----- نمره منفی 4
3- اختلاف سنی بالای 12 سال دارد ----- نمره منفی 2
4 - ....
جمع نمره : منفی 13
مثبت ها:
1 – موقعیت اجتماعی بالایی دارد ----- نمره 4
2 – مستقل هست.---- نمره 3
3 – احساس بسیار مثبت به او دارم- ---- نمره 5
4 -......
جمع نمره: مثبت 12
در مثال بالا اگر شما کسی باشید که پرخاشگری و عصبانیت برای شما بسیار مهم باشد و تحمل آن را نداشته باشید، فقط و فقط بر اساس همین معیار از نمره دهی صرف نظر می کنید و این خواستگار را رد می کنید.
اما اگر نقطه بسیار مهم در موارد بالا وجود ندارد شما می توانیدبا توجه به اهمیت هر یک از معیارهایی که نوشته اید نمره دهید و آنها را جمع کنید.
با توجه به نمره فوق
منفی: 13
مثبت: 12
چون در این انتخاب نقاط منفی آن برجسته تر هست، چنین انتخابی رد می شود.
توجه داشته باشید :
1 – احساس مثبت هم به عنوان یک فاکتور مهم که نمره به آن تعلق می گیرد باید لحاظ شود. نه به عنوان عامل اصلی انتخاب. اما اگر به شخصی هیچگونه احساسی نداریم یا احساس منفی داریم، طبیعی هست که نمی توانیم سایر معیارها را در باره او بررسی کنیم.
2 – نمره های فوق به عنوان مثال آورده شده است و هر کس بنا بر اهمیتی که به معیارهای مختلف می دهد و ارزشی که برای آنها قائل است باید انتخاب خود را بررسی و نمره دهی کند.
3 – اگر انتخابی نمره مثبت آورد، این را باید بدانیم که پس از انتخاب باید روی کاهش نمرات منفی سرمایه گذاری کنیم، همچین جهت اینکه نقاط مثبت هم باقی بماند و افزایش یابد باید مهارتها و آگاهی هایی را کسب کنیم. به دیگر سخن اینگونه نیست که چنین نمراتی پس از انتخاب هم باقی بمانند. کاهش نقاط منفی و افزایش نقاط مثبت آن چیزی هست که همه باید پس از انتخاب به آن بپردازند.
لذا شیوه حل مسئله می تواند به ما در برون رفت از تعارضات کمک کند و موجب شود انتخاب بهتری را داشته باشیم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید