روزي دختر سياه پوستي در آمريکا به همراه والدين خود با هزار شوق و اميد ، براي ثبت نام در کلاس اول به يکي از مدارس رفت . قانون مدرسه اين گونه بود که از متقاضيان ورود به دبستان آزمون هوش مي گرفتند . دخترک در آزمون و مصاحبه باليني شرکت کرد . مسئولين مدرسه به والدين او گفتند : دختر شما از بهره ي هوشي لازم براي ادامه تحصيل محروم است . سعي کنيد او را به کارهاي ديگر مشغول کنيد . والدين دخترک که ضربه ي سختي از حرف هاي مدير مدرسه خورده بودند ، به دخترشان گفتند: مسئولين مدرسه تو را نمي فهمند . اما اين موضوع در پانزده مدرسه ديگر هم اتفاق افتاد ،سرانجام هفدهمين مدرسه حاضر به ثبت نام دخترک شد .دخترک در نوزده سالگي ليسانس علوم سياسي گرفت و پس از آن مدرک کارشناسي ارشد ودکتراي خود را نيز دريافت کرد.
زماني که دانشجوي دکتري بود به خاطر مقالات و تزهاي سياسي به وزارت خارجه آمريکا دعوت شد .در زمان کوتاهي او يکي از بهترين متخصصان جهان غرب درباره ي شوروي سابق شد . در اوج قدرت و شهرت بود که خبرنگاران جستجو گر از او پرسيدند : چگونه توانستيد با نداشتن نمرات هوشي درخشان به اين مرحله برسيد ؟ او فقط با يک جمله جواب آن ها را داده بود .
متأسفم که همه کودکان از داشتن پدر ومادري مانند پدر ومادر من محروم هستند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید