معيار اصول دين و فروع دين:
سؤال 31 : معيار اصول دين و فروع دين چيست ؟ آيا اين تقسيم اتخاذ از شرع است يا اصطلاح علما ؟ آيا فروع دين ده تا است يا بيشتر ؟ يا غير از اصول دين تمام احكام ، فروع دين است ؟
جواب : اصول دين از امور اعتقادى است كه اسلام بلكه ايمان متوقف بر آن است و بقيه ، فروع دين است .
امور حسبيه:
سؤال 32 : امور حسبيه چه امورى است ؟
جواب : امورى است كه خداوند راضى به ترك يا تعطيل شدن آنها نيست .
واژه هاى فقهى در رساله:
سؤال 33 : مقصود از واژه ها و اصطلاحات فقهى ذيل كه بعضاً در رساله عمليه درج گرديده چيست ؟
جواب : واجب : چيزى است كه شارع مقدس به آن امر كرده و ترك آن مجازات دارد .
واجب نفسى : واجبى است كه وجوب آن از وجوب شىء ديگر ناشى نشده باشد مانند نماز .
واجب غيرى : واجبى است كه وجوب آن از وجوب شىء ديگر ناشى شده باشد مانند وضو .
واجب اصلى : واجبى است كه متعلق اراده و طلب شارع باشد تفصيلاً و مورد التفات مولى باشد تفصيلاً .
واجب تبعى : به اصطلاح واجبى است كه متعلق اراده و طلب باشد ارتكازاً و به نحو تفصيلى مورد التفات مولى نباشد . البته هر واجب نفسى ، اصلى هم مى باشد لكن واجب غيرى ممكن است اصلى نباشد . به اين معنى كه وجوبش ناشى از وجوب شىء ديگر باشد اما مورد التفات تفصيلى مولى باشد مانند وضو (اذا دخل الوقت فقد وجب الصلاة والطهور ) وممكن است تبعى باشد يعنى نه فقط وجوبش ناشى از وجوب واجب ديگرى است بلكه در مقام اراده هم تفصيلاً به آن التفات پيدا نشده است ، بلكه ارتكازاً مورد التفات قرار گرفته مثل دخول سوق براى شراء لحم (وارد شدن به بازار براى خريدن گوشت ) . اصطلاح ديگرى نيز در واجب اصلى وتبعى هست رجوع شود به كفاية الاصول .
واجب تعبدى : واجبى است كه در انجام آن قصد قربت لازم است مانند روزه ماه رمضان .
واجب توصلى : واجبى است كه در انجام آن قصد قربت لازم نيست مانند اداء دين ، جواب سلام دادن ، كفن و دفن ميت .
واجب تعيينى : واجبى است كه وجوب به شخص آن تعلق گرفته است مانند نماز ، روزه ، حج .
واجب تخييرى : واجبى است كه بدلى هم عرض خود دارد و مكلف بايد يكى از آنها را بجاى آورد . مانند شصت روز روزه گرفتن براى كفاره افطار عمدى
ماه رمضان كه عدل آن شصت مسكين را طعام دادن يا بنده اى را آزاد كردن است و مكلف بايد يكى از آنها را انجام دهد .
واجب عينى : واجبى است كه هر مكلفى شخصا بايد آن را انجام دهد و با اقدام ديگران از عهده او ساقط نمى شود مانند روزه ماه رمضان .
واجب كفايى : واجبى است كه هر مكلفى بايد آن را انجام دهد ولى با انجام ديگران از عهده او ساقط مى شود ، مانند جهاد در راه خدا كه وقتى عده اى در حد كفايت اقدام كنند از ديگران ساقط مى شود .
واجب مطلق و واجب مشروط : چون اطلاق و اشتراط دو امر اضافى هستند و در احكام شرعى واجب مطلق از جميع جهات نداريم پس بايد چنين تعريف كرد : اگر واجبى را نسبت به شىء ملاحظه كرديم يا وجوبش به آن شىء بستگى دارد و مشروط به آن است و يا ندارد ، اولى نسبت به آن شىء مشروط است و دومى مطلق ، مثلاً خود نماز نسبت به وضو وجوبش مطلق است ولى نسبت به زوال وجوبش مشروط است و حج وجوبش نسبت به استطاعت مشروط است ولى نسبت به طى مسافت مطلق است . و همه واجبات نسبت به شرايط عامه مشروط هستند ( قدرت ، عقل ، بلوغ و . . . ) .
واجب موسع : واجبى است كه وقت انجام آن وسيع تر از خود آن است مانند نماز ظهر و عصر كه از ظهر تا غروب آفتاب وقت دارد .
واجب مضيق : واجبى است كه وقت انجام آن به اندازه خود آن است مانند روزه ماه رمضان .
احتياط واجب : احتياطى است كه رعايت آن واجب است ولى مقلد مى تواند به جاى آن به فتواى مجتهد ديگرى كه در رتبه بعد قرار دارد عمل كند .
احتياط لازم : همان احتياط واجب است .
احتياط مستحب : احتياطى است كه رعايت آن خوب است ولى واجب نيست .
احتياط را ترك نكند : اين عبارت در هر موردى كه همراه فتوى آمده باشد به معنى تأكيد بر حسن احتياط است و در هر موردى كه همراه فتوى نباشد به معنى احتياط واجب است .
احوط : اين عبارت اگر مسبوق و يا ملحوق به فتوى باشد احتياط مستحب است و اگر نباشد احتياط واجب است .
اشكال دارد : يعنى چنين كارى موجب اسقاط تكليف نيست و نمى شود به آن اكتفا كرد ولى در اين مورد مى توان از مجتهدى كه در رتبه بعد است تبعيت نمود .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید