1. بیش از بیست روایت که سند پاره ای صحیحه و پاره ای گمان به درستی آنها می رود، دلالت دارند که دختران از نه سالگی باید به عبادت بپردازند و مسؤول کارهایی که انجام می دهند خواهند بود و قانون بر آنان جاری می شود.
2. شهرت; با توجه به این امر که مساله مورد نیاز همگان بوده و مسلمانان در امر ازدواج، طلاق، دادوستد، ارث و... پی گیر سن بلوغ دختران بوده اند، پس بی گمان از امام(ع) زیاد پرسش می شده و امام جواب می فرموده; از این روی، قول مشهور، برابر نظر معصوم بوده است و نمی توان پذیرفت معصومان(ع) در پاسخ پرسشهای مکرر شیعیان، 13 سال یا زمان پدید آمدن حیض را هنگام واجب شدن کارهای عبادی بیان کرده اند، ولی فقها همگی رای به خلاف آن داده اند.
3. در صورت ناسازگاری روایات، برابر امر: «خذ بما اشتهر بین اصحابک » می بایست عمل کرد.
4. شماری 9 سالگی را سن بلوغ دختران و زمان واجب شدن کارهای عبادی دانسته اند و بر آن، ادعای اجماع کرده اند، مانند: ابن ادریس در سرائر، صاحب جواهر، شیخ طوسی و ابن زهره. (120)
5. ما علم اجمالی به یکی از دو حجت داریم:
الف. یا اجماع فقها، بدون استناد به روایات تحقق یافته (اجماع بر 9 سال و یا دست کم اجماع بر این که 13 سالگی سن بلوغ نیست یا اجماع بر جدا نبودن تکلیفها) و خود به عنوان دلیل کاشف و مستقل حجت است.
ب. یا روایات، مورد استناد فقها بوده که شهرت استنادیه، سبب قوت اسناد روایات می گردد.
6. دلیلهای تکلیفها، فراگیرند و همه انسانها را در بر می گیرند. دلیلهای دلالت کننده بر برداشته شدن قلم از کودک، کودکان را جدا کرده است. احادیث می گویند در 9 سالگی، یتم و کودکی از بین می رود.
7. روایت یزید کناسی (حدیث 21 از احادیث 9 سال) دلالت روشن بر این مطلب دارد که 9 سال سن بلوغ دختر (در امر ازدواج و اقامه حدود) است، اگر دختر در این سن خون حیض ندیده باشد، روایت حمران (حدیث 14 از احادیث 9 سال) نیز دلالت بر جایز بودن آمیزش پس از نه سال و پیش از پدید آمدن حیض می کند پس در این دو روایت، به روشنی بیان شده که سن مطرح است، اگر چه دختر خون ندیده باشد.
باورمندان به بلوغ دختر در 9 سالگی، رای افرادی را که دختران را از زمان پدید آمدن حیض مورد خطاب شارع می دانند و بر آنان واجب می دانند که به دستورهای او گردن نهند، قبول ندارند و دلیلهایی برای این نظر بیان می دارند:
1. زمان واجب شدن انجام دستورهای خداوند بر افراد، یک زمان است و نمی توان بین زمان انجام دستورها، جدایی انداخت و هر دستوری را در زمان خاصی لازم دانست. این مطلب برابر اجماع فقها بوده و هیچ یک از پیشینیان باورمند به جدایی نشده است. لسان روایات نیز مؤید این مطلب است و عنوان نوشته شدن حسنات و سیئات، یا ذهاب یتم یا وجوب فرائض در روایات، برای یک زمان، مطرح شده است; از این روی، تمامی دستورهای فردی و اجتماعی را در بر می گیرند. عنوانهایی چون: جایز بودن آمیزش و واجب بودن شماری از کارهای عبادی و اجرای حد در یک زمان نیز جهت تاکیدبر همان عنوانهای کلی است.
2. در صورتی که سن را برداریم و زمان حیض را زمان واجب بودن دستورهای شارع بدانیم، مواردی که دختران هرگز حیض نمی شوند، آیا هرگز دستوری بر عهده ندارند؟
3. در صورت واجب بودن انجام دستورها، در زمان وقوع حیض، آیا مواردی که دختران بلوغ دیررس دارند و کم هم نیست، دختر در سن بالا، مانند: 16 یا 17 سالگی مکلف می گردد؟
4. به نظر می رسد حکم به اجرای حد بر دختر 10 ساله ای که حیض شده و حکم به اجرا نکردن حد بر دختر 16 ساله ای که هنوز حیض نشده است، درست نباشد.
5. در صورت حذف سن و واجب بودن انجام دستورها هنگام وقوع حیض، در قانونهای اجتماعی، بویژه در قانونهای جزایی، جامعه، دچار گرفتاریهای فراوان خواهد شد; زیرا راه آگاه شدن از حیض شخصی که قرار است بر اوحکم جاری شود، خود اوست و بی گمان هنگام حکم به اجرای حدود یا قصاص یا دیات، منکر حیض خود خواهند شد و ثابت کردن آن به وسیله دیگران بسیار مشکل است.
نکته: به دلیل گرفتاریهای موجود در حذف سن، دیده می شود در قانونهای همه کشورها، سن خاص در مباحث قانون جزا، حقوق مدنی و دادوستدها مطرح شده است. سن امری است که ثابت کردن آن برای دیگران، بسیار آسان است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید