تدبير ش21
نوع وسطح فعاليتهاي دانشگاهي بايد برتر و فراتر از كارهاي غير دانشگاهي باشددانشگاهي يعنى سطح اين فعاليت و تحرك، يك سطح راقى است؛ متناسب با دانشجو و استاد و ذهن فعال علمى است. در همهى كارها همين بايد رعايت شود. عوامگرايى و عوام پسندى در كار و در همه فعاليتها نبايد دخالت داشته باشد. البته بخشى از فعاليتها علمى است و خوب است؛ مثل همين تحقيقات؛ اما فرض بفرماييد اگر فعاليت در زمينه هاى علوم انسانى و فرض كنيد در ادبيات است، بايد حرفى كه از اينجا بيرون مىآيد، فراتر از آن حرفى باشد كه ممكن است يك اديب معمولى بزند. يعنى سطح، بايد سطح راقىاى باشد ... جهاد دانشگاهى بايد حرفِ گزين، حرفِ برتر را به ميدان بياورد. از باب مثال، شما فعاليت قرآنى داريد. فعاليت قرآنى را خيلي ها دارند؛ همهاش هم خوب است ... لكن شما اگر فعاليت قرآنى مي خواهيد بكنيد، بايد فعاليت قرآنى شما با فعاليت قرآنىِ غير دانشگاهى فرق داشته باشد. لذا اگر شما هم فرض كنيد بخواهيد همان لحن و نوا و شيوهى فلان قارى و تجويد و صداى خوش وغيره را مثل بقيه تكرار كنيد، البته خيلى خوب است؛ اما فعاليت جهاد دانشگاهى در قرآن، اين نيست؛ يك چيزى فراتر از اين است. ببينيد باب فهم دانشگاهى در مواجههى با قرآن چيست. برويد سراغ فهميدن قرآن. قرآنخوانِ شما جورى باشد كه وقتى قرآن مي خواند، جلسهاى كه مستمع قرآن اوست، مفاهيم قرآن را با دل خود لمس كند؛ حس كند؛ و جلسهى قرآنخوانى شما، جلسهى مفاهيم قرآن هم باشد. اينها ابتكار لازم دارد؛ بابِ شماست. 25/4/86
تدبير ش25
چرا اين كرسيهاي آزادانديشي در قم تشكيل نميشود؟
يكي از موضوعاتي كه حتماً لازم است مــن عــرض بــكنم، مسئلهي آزادانديشي است كـــه در بعضي از صحبتهاي آقايان بود. چرا اين كرسيهاي آزاد انديشي در قم تشكيل نميشود؟ چه اشكالي دارد؟ حــوزههاي علميهي ما، هميشه مركز و مهد آزادانديشي علمي بوده و هنوز كه هنوز است، ما افتخار ميكنيم و نظيرش را نداريم در حوزههاي درسي غير حوزهي علميه، كه شاگرد پاي درس به استاد اشكال سكند، پرخاش كند و استاد از او استشمام دشمني و غرض و مرض نكند. طلبه آزادانه اشكال ميكند، هيچ ملاحظه ي استاد را هم نميكند. استاد هم مطلقاً از اين رنج نميبرد و ناراحت نميشود؛ اين خيلي چيز مهمي است. ...ما تحمل را در حوزه بايد بالا ببريم. 8/9/86
تدبير ش 28-29- 30
در جامعه ما شأن تعليم و تربيت بايد همان شأن كه اسلام قرار داده بشود
من ميخواهـــم هم به شمـا كه معلميد، اين را عرض كنم، تا شأن خود، قدر خود و جايگاه خود را خوب بشناسيد، هم به مردم. البته بيشتر به مردم ميخواهم بگويم؛ چون معلم غالباً قدر خودش را ميداند. معلم آگاه، معلمي كه واقعاً علم دارد و آن را به كسي ميدهد، ميفهمدچه كارداردميكند...معلم راه حل را نشان ميدهد. در هر بخشي، معلم كارش اين است، لذا معلم - حالا با مراتب مختلف - خودش ميداند چهكار دارد ميكنـد،... لكن آحاد مردم مخاطبيـــن بيشتـــرِ من هستند. من ميخواهم در جامعهي ما شأن تعليـــم و تربيـت همان شأني بشود كه اسلام قـــرار داده است. 12/2/87
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید