تدبير ش 4
دانشگاه اسلامي،تلفيق همه جانبه علم و عالم با معنويت و اخلاق استصرفاً يك دانشگاه مثل بقيهى دانشگاهها نيست كه فقط مىخواهند دانشجو و عالم تربيت كنند؛ اين هم هست؛ منتها علاوهى بر اين، مىخواهد از همه جهت، يك الگوى دانشگاه اسلامى باشد؛ از جهت انگيزههاى ايمانى، رعايتهاى عملى و رفتارى، و عشق به علم و علمآموزىِ عاشقانه و مؤمنانه. اين كه امام مىفرمايد: «من دوست داشتم بر سر شاگردان تازيانهها بلند مىشد، براى اينكه اينها را به علم بكشانند»، اين معنايش چيست؟ علم را اسلام قدسيت بخشيده، علم يك امر مقدس است؛ دنبال علم رفتن داراى قدسيت است. اينطور نيست كه علم مثل هر ابزار ديگرى، فقط وسيلهاى براى پول در آوردن باشد - حالا پول هم از آن در مىآيد - اما قدسيت علم بايد حفظ شود؛ «العلم نور»؛ نور بودن علم بايد مورد نظر باشد و از جملهى شؤون دانشگاه اسلامى، يكى همين است. همه خيال مىكنند دانشگاه اسلامى كه مىگوييم، يعنى حجابها اينطورى باشد، پسرها آستين كوتاه نپوشند و زلفها بلند نباشد؛ اينها كه معناى دانشگاه اسلامى نيست! دانشگاه اسلامى از لحاظ ايمان، انگيزه، شور مقدس، رفتار اسلامى و علمآموزى ، ... به صورت مطلوب و اسلامى فراهم بياورد. .... آميزش علم و معنويت، علم و ايمان، علم و اخلاق، آن خلأ امروز دنياست. دانشگاه اسلامى، علم و ايمان، علم و معنويت، علم و اخلاق را با هم همراه مىكند. علم را مىآموزد و جهتگيرى علم را از اخلاق و ايمان مىگيرد ... شما در دانشگاه اسلامى، مىخواهيد اين خلأ را پُر و علم را با ايمان آميخته كنيد؛ يعنى دانش را چه در بافت درونى خودش، چه در استنتاجش و چه در جهتگيرىهايى كه در آن به كار خواهد رفت، از ايمان سيراب كنيد. 29/10/84
نياز امروز،معرفي اسلام ناب،با آئين تمدني مبتني برارزشهاي اسلامي است
امروز مهمترين نياز دنياى اسلام اين است كه، آن جوهر اسلام ناب و گوهر تابناك - با شكلى كه تهمت بىسوادى، تحجّر، مقدسمآبى و از زمان عقب ماندن و عقبمانده بودن ديگر به آن وارد نيايد - بتواند به اهداف خودش برسد؛ ما در دنياى اسلام و امت اسلامى اين را نياز داريم. حركت ملتها به سمت اين آرمانهاى بلند، آن وقت منطقى خواهد شد؛ آن وقت نخبگان جوامع، خودشان سربازان و بسيجيان اين راه خواهند شد . 29/10/84
تعاقب ولايت معصومين براي تغيير سطح نيازهاي بشري است
اگر آنطورى كه پيغمبر معين كرده بود، اميرالمؤمنين، بعد امام حسن، بعد امام حسين، بعد ائمهى ديگر، يكى پس از ديگرى مىآمدند، باز به گمان بيشتر، بشر نياز به يك دوران انتظار داشت تا بتواند آن جامعهى آرمانى را تحقق ببخشد. اما در آن صورت اگر اين تعاقب معصومين، اين دستهاى امين و كارآمد، مىتوانستند اين حادثهى ايجاد شدهى در واقعيت را حفظ كنند، آن وقت مسير بشر، مسير ديگرى مىشد. اگر آن دست به دست شدن امانت نبوى و گسترش كمّى و كيفىِ متناسب و درست، انجام مىگرفت، امروز بشر اين نيازها را گذرانده بود ،نيازهاى فراوان ديگرى ممكن بود براى بشر پيش بيايد كه امروز ما آن نيازها را حتى نمىشناسيم. آن نيازها ممكن بود باشد؛ اما ديگر اينقدر ابتدايى نبود. امروز ما و جامعهى بشرى، همچنان در دوران نيازهاى ابتدايى بشرى قرار داريم ... غدير شروع آن روندى بود كه مىتوانست بشر را از اين مرحله خارج كند و به يك مرحلهى ديگرى وارد كند. آن وقت نيازهاى لطيفتر و برترى، و خواهشها و عشقهاى به مراتب بالاترى، چالش اصلى بشر را تشكيل مىداد . 29/10/84
تدبير ش 7
همواره سياست ها و برنامه ها را با تعاليم نبوي هماهنگ سازيد
چنين سالي با اين نام (پيامبر اعظم(ص) ) ... تكليف بزرگي را بر گردن ما مي گذارد ... بايد طورى عمل كنند كه با حكمت نبوى، با علم نبوى، با حكومت نبوى، با عدالت نبوى، با اخلاق و كرامت نبوى، با فروتنى و عزت نبوى و با جهاد و رحمت نبوى هماهنگ باشد. اينها البته كار يك سال نيست. 1/1/85
تدبير ش 9
براي انطباق فرهنگ عمومي با فضيلتهاي اخلاق اسلامي ، برنامه ريزي كنيد
پيرايش چهرهى فرهنگى كشور، يكى از مسائل عمدهى ماست. چهرهى فرهنگى كشور بايد چهرهى نورانى، اسلامى و كاملاً منطبق با فضيلتهاى اخلاق اسلامى باشد؛ اين يكى از خلأهاى ماست. البته، دولت و مجلس اصولگرا مىتوانند با شكر آن نعمتها ... ،پافشارى بر اصول و كار مستمر – بر حجم اين توفيقات بيفزايند و از اين خلأها پى در پى بكاهند. 29/3/85
برمبناي ارزشهاي اسلامي و قانوني ، همواره در پي اصلاح و تصحيح روشها باشيد
اصلاح وتصحيح روشه...جزومباني اصولگرايي است. اصلاحاتِ اصولگرايانه و اصولگرايىِ مصلحانه در هم تنيده هستند. آن اصلاحاتى كه بخواهد با معيار امريكايى در كشور انجام بگيرد، مثل همان اصلاحات رضاخانى است ... آن اصلاحاتى كه با معيار رضاخانى، با معيار امريكايى و با معيار فرهنگ غربى انجام بگيرد، اصلاحات نيست، افسادات است ... اصلاحات بايد ضابطهمند و مبتنى بر ارزشها و معيارها و خطكشهاى اسلامى و ايرانى باشد.معيار اصلاحات، قانون اساسى است؛ بر اين اساس، بايد ما اصلاحات كنيم؛ ما به اصلاحات احتياج داريم. اصلاحات، تصحيح روشهاى ماست؛ تصحيح هدفهاى مرحلهاى ماست؛ تصحيح تصميمگيريهاى ماست؛ تعصب نورزيدن روى تصميمگيريها ناحق است. اين، غير ازساختارشكنى و مبارزهى با قانون اساسى، مبارزهى با اسلام و مبارزهى با استقلال يك كشور است. 29/3/85
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید