تدبير ش57
ضرورت تقويت دانشگاهها براي جهاد علمي در كشوردانشگاه، موتور پيشرفت كشور است؛ در اين هيچ ترديدي نيست. اگر يك ملتي عزت ميخواهد، اگر استقلال ميخواهد، اگر اقتدار ميخواهد، اگر ثروت ميخواهد، بايد دانشگاه خود را تقويت كند. خوشبختانه اين نكته در ذهنيت مسئولين كشور جا افتاده است؛ همه اين را درك كردهاند كه بايد به دانشگاه اهميت بدهند.
امروز كشور نيازمند يك جهاد علمي است. البته اينجا كه عرض ميكنم علم، منظورم معناي عام علم است؛ نه فقط علوم تجربي. ما يك جهاد علمي لازم داريم. ... آنچه كه به نظر من جمعبندي همة مسائل است - كه بنده خود را متعهد ميدانم كه آن را، هم بگويم، هم دنبال كنم، هم با دقت و وسواس و دلواپسي نگاه كنم ببينم به كجا رسيد - اين است كه كشور نياز دارد به جهاد علمي. ... امروز ما در زمينة علم نياز داريم كه اينجور تلاشي در كشور بكنيم؛ احساس كنيم موانعي وجود دارد، بايد اين موانع را برداريم؛ دارد معارضههايي ميشود، بايد اين معارضهها را در هم بشكنيـم؛ در زمينـة عـرضـة امـكانـات علمـي، خسّتهايي از سوي كساني كه صاحبان آن هستند - كه كشورهاي پيشرفتة علمي است - وجود دارد، بايد در مقابل اين خسّتها از خودمان عزت و جوشندگي و فورانِ از درون نشان بدهيم. امروز دنيا عليرغم تظاهر به سخاوت علمي، در نهايتِ خسّت علمي است. آن كساني كه بر حسب عوامل گوناگوني توانستند در يك برههاي پيشرفت علمي را صاحب و مالك بشوند و موتور پيشرفت را سوار بشوند و از همة بشر جلو بزنند - كه همين كشورهاي پيشرفتة غربي هستند، كه تقريباً از دورة رنسانس به اين طرف دست اينها افتاده؛ يك روز هـم دسـت مـا بـود – اينـهـا انحصـارگـرنـد، انحصارطلبند؛ اينها ميخواهند دايرة اين دانش، دايرة اين اقتدار توسعه پيدا كند؛ با دانايي ملتها مخالفند؛ بخصوص بعد از آنكـه ايـن دانش در دست آنها وسيلهاي شد براي سياست. استعمار از علم پديد آمد. علم توانست آنها را قوي كند، مقتدر كند؛ لذا راه افتادند اطراف دنيا، استعمار به وجود آمد؛ والاّ ملتها داشتند زندگي خودشان را ميكردند. بريتانيا كجا! اندونزي كجا؟ اينها با ابزار علم رفتند آن مناطق را صاحب شدند. خوب! وقتي كه استعمار از علم زاييده شد و قدرت بينالمللي و قدرت سياسي متكي به علم شد، اين علم را در اختيار ديگران نبايد بگذارند؛ والاّ اين قدرت تهديـد مـيشـود. و تـا امـروز همينجـور عمل كردهاند.4 4. 14/06/89 بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها
بايد اعتراف كنيم كه حركت علمي در آغازخود است و ميتوانيم قدمهاي بلندتري را برداريم
يك ملتي اراده ميكند و تصميمي ميگيرد كه روي پاي خود بايستد، از استعداد خود استفاده كند، خوشبختانه اين زمينهها هم به يك شكلي براي او فراهم است - ملت ما اينجوري است - شايد بعضي از ملتهاي ديگر باشند كه اگر چنانچه آنها تصميم ميگرفتند در مسئلة علم روي پاي خودشان بايستند، نميتوانستند؛ چون نه آن پيشينة تاريخي را داشتند، نه آن استعداد بومي و منطقهاي و ذاتي خودشان را داشتند. كشور ما بحمداللَّه اينها را دارد. انقلاب هم شد، حركت عظيمي هم انجام گرفت، بيدارياي به وجود آمد، احساس توانايياي به وجود آمد، يك حركت مهمي شروع شد، كه خوب، پيشرفتهاي فراواني هم داشته. ما بايد قبول كنيم و اعتراف كنيم كه اين حركت در آغاز خود است. ما اول راهيم.
دوستان اشاره كردند به برنامهريزي سيصد ساله. البته من اعتقادي به سيصد سال برنامهريزي ندارم؛ اما اين فكر را، اين روحيه را ميپسندم كه احساس كنيم سي سال گذشته، ما قدم اوليم؛ ده قدم بخواهيم برداريم، ميشود: سيصد سال ديگر. بايد بدانيم قدمهاي اوليم، بايد بدانيم ميتوانيم قدمهاي بلندتري را برداريم؛ اين احساس بايد به وجود بيايد. و من اعتقادم اين است كه اين احساس حتماً به وجود ميآيد؛ كمااينكه اين حركت عظيم علمي، اين نوآوري علمي، اين توليد علم، اين پرداختن به مرزهاي دانش، به فكرمان نميرسيد كه شدني باشد؛ خوب، مطرح شد، گفته شد، دنبالگيري شد؛ امروز شما ثمراتش را داريد مشاهده ميكنيد. بنابراين، ميتوانيم قدمهاي بلندتر را بـرداريـم. مـيتـوانيـم كـارهـاي بـزرگـي را انجام دهيم.4 4. 14/06/89 بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها
در زمينة توليد فكر بايد كار شود
راجع به مسئلة توليد فكر ... پاية علم ... فلسفه است؛ فلسفه نباشد، علم وجود ندارد. اگر استنتاج فلسفي نباشد، اصلاً علم ميشود بيمعنا. توليد فكر خيلي مهم است. البته توليد فكر از توليد علم دشوارتر است. متفكرين و نخبگان فكري در معرض آسيبهايي هستند كه نخبگان علمي كمتر در معرض آن آسيبها قرار ميگيرند. بنابراين، كار، كار دشواري است؛ اما بسيار مهم است. ... راجع به تاريخ انديشة عقلي هم كارهايي دارد انجام ميگيرد. ... خوب! فلسفه مال ماست؛ مهد فلسفه، كشور ماست. آنچه كه در كشور ما به نام فلسفه وجود دارد، به عنوان فلسفه و به معناي فلسفه بسيار نزديكتر است تا آنچه كه در اختيار غربيهاست، كه امروز فلسفة آنها سر و صدايش دنيا را پر كرده. خوب، كار كنند. حوزههاي ما مركز فلسفه است؛ پرورشيافتگان حوزهها، اساتيد بزرگ فلسفه هستند؛ در دانشگاهها هم خوشبختانه اين معنا رسوخ پيدا كرده؛ بنابراين، در زمينة توليد فكر - كه منبعث از نگاه فلسفي است - بايد كار شود.4 4. 14/06/89 بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید