1- كانت من افكار الیهود، روّجها عبد اللّه سبا» اعتقاد به بداء از جمله افكار یهودیان بوده و عبداللّه بن سبا آن را بین شیعیان رواج داده است و نتیجه آن نسبت دادن جهل و نسیان به خدا و موجب كفر و الحاد است.
2- خیاط، یكى از سران معتزله اقوالى را به شیعه نسبت داده، آن گاه مى گوید: «اِنّ جمیعهم یقول بالبداء و هو ان اللّه یخبر بأنّه یفعل الامر ثمّ یبدو له فلا یفعله...» تمام شیعیان به بداء معتقدند و بداء آن است كه خداوند مى گوید كارى را انجام خواهد داد، ولى بعد بداء برایش پیدا مى شود و آن كار را انجام نمى دهد!
3- ابوالحسن اشعرى (م 309ق) درباره عقیده رافضه! (شیعه) مى نویسد: رافضه درباره بداء سه گروه شده اند: الف) گروهى كه بداء را بر خدا جایز مى دانند؛ یعنى وقتى كه خدا مى خواهد كارى را انجام دهد و نمى دهد، برایش بداء حاصل شده است. ب) گروه دیگر معتقدند چنانچه خداوند چیزى را بداند و آن را از خلق پنهان دارد، در آن بداء جارى است، ولى اگر آشكار سازد دیگر بداء در آن روا نیست. این گروه در هر صورت، بداء را بر خدا روا مى دانند. ج) گروه سوم اصلاً بداء را بر خدا روا نمى دانند». و در جاى دیگر از كتابش نیز شبیه همین مطالب را تكرار كرده است.
فخر رازى (و به تعبیر بزرگان «امام المشكّكین») در كتاب المُحَصَّل از قول سلیمان ابن جریر زیدى نقل مى كند كه امامان شیعه دو قول براى پیروان خود گذاشته اند كه با اختیار آن، كسى بر ایشان غالب نخواهد شد: اول تقیه و دوم بداء. سپس اضافه مى كند: «آنان بداء را چنین توجیه مى كنند كه اگر (امامان آنها) بگویند به زودى قدرت به دست ما مى افتد، چون نیفتاد، خواهند گفت كه براى خداوند بداء حاصل شده است؛ یعنى خداوند عزم و اراده اش را تغییر داده است...».
خواجه نصیرالدین طوسى در عبارتى كوتاه پاسخ مى دهد: «شیعه به چنین بدائى معتقد نیست». روایاتى كه از ائمه معصومین علیهم السلام درباره بداء رسیده است شیعه را از تهمتهاى مخالفان مبرّا ساخته است؛ از جمله حدیثى كه از امام صادق علیه السلام پیشتر ذكر كردیم و نیز در حدیث دیگرى مى فرماید: «اِنّ اللّه َ علمٌ لا جهلَ فیه و حیاةٌ لا موت فیه و نور لا ظلمةَ فیه؛ خداوند علمى است كه جهل در آن راه ندارد و حیاتى است كه مرگى در آن نیست و نورى است كه ظلمت را در آن راه نیست».
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید