تدبير ش 78 شهريور و مهر 91
ضرورت برطرف کردن ضعفها جهت تسريع درپيشرفت
من اگر بخواهم يك قضاوتي بكنم نسبت به اين هدفي[پيشرفت] كه گفته شد، قضاوت من قضاوت مثبت است. در طول دوران سي سالة انقلاب، ما بهطور مرتب پيشرفت كردهايم. البته فراز و فرود بوده است، تندي و كندي بوده است، ضعف و قوّت بوده است، اما هرگز پيشرفت كشور و ملت به سوي آن قلة مورد نظر متوقف نشده است. ضعفهايي وجود داشته است؛ بايد ملت، مسئولان و نخبگان - نخبگان سياسي، نخبگان علمي، نخبگان روحاني - تصميم بگيرند اين ضعفها را برطرف كنند. پيشرفت كشور را تسريع كنيم.23 23. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در اجتماع بزرگ مردم بجنورد
لزوم آسيبشناسي رفتارهاي اجتماعي و مسائل خانواده
يكي از ابعاد پيشرفت با مفهوم اسلامي عبارت است از سبك زندگي كردن، رفتار اجتماعي، شيوة زيستن ... اين يك بُعد مهم است؛ ... ما اگر از منظر معنويت نگاه كنيم - كه هدف انسان، رستگاري و فلاح و نجاح است - بايد به سبك زندگي اهميت دهيم؛ اگر به معنويت و رستگاري معنوي اعتقادي هم نداشته باشيم، براي زندگي راحت، زندگي برخوردار از امنيت رواني و اخلاقي، باز پرداختن به سبك زندگي مهم است. بنابراين مسئله، مسئلة اساسي و مهمي است. ... ما اگر پيشرفت همهجانبه را به معناي تمدنسازي نوين اسلامي بگيريم - بالاخره يك مصداق عيني و خارجي براي پيشرفت با مفهوم اسلامي وجود دارد؛ اينجور بگوييم كه هدف ملت ايران و هدف انقلاب اسلامي، ايجاد يك تمدن نوين اسلامي است؛ اين محاسبة درستي است – اين تمدن نوين دو بخش دارد: يك بخش، بخش ابزاري است؛ يك بخش ديگر، بخش متني و اصلي و اساسي است. به هر دو بخش بايد رسيد.
آن بخش ابزاري چيست؟ بخش ابزاري عبارت است از همين ارزشهايي كه ما امروز بهعنوان پيشرفت كشور مطرح ميكنيم: علم، اختراع، صنعت، سياست، اقتصاد، اقتدار سياسي و نظامي، اعتبار بينالمللي، تبليغ و ابزارهاي تبليغ؛ اينها همه بخش ابزاري تمدن است؛ وسيله است. البته ما در اين بخش در كشور پيشرفت خوبي داشتهايم. ... اما بخش حقيقي، آن چيزهايي است كه متن زندگي ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگي است كه عرض كرديم. اين، بخش حقيقي و اصلي تمدن است؛ مثل مسئلة خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوي مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزي، تفريحات، مسئلة خط، مسئلة زبان، مسئلة كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعاليت سياسي، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهاي كه در اختيار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئيس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پليس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاي ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بيگانه؛ اينها آن بخشهاي اصلي تمدن است كه متن زندگي انسان است.
تمدن نوين اسلامي - آن چيزي كه ما ميخواهيم عرضه كنيم - در بخش اصلي، از اين چيزها تشكيل ميشود؛ اينها متن زندگي است؛ اين همان چيزي است كه در اصطلاح اسلامي به آن ميگويند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معناي پول در آوردن و پول خرج كردن نيست كه چگونه پول در بياوريم، چگونه پول خرج كنيم؛ نه! همة اين عرصة وسيعي كه گفته شد، جزو عقل معاش است. در كتب حديثي اصيل و مهم ما ابوابي وجود دارد به نام «كتابالعشرة»؛ آن كتابالعشرة دربارة همين چيزهاست. در خود قرآن كريم آيات فراواني وجود دارد كه ناظر به اين چيزهاست. ... اگر ما در اين بخشي كه متن زندگي است پيشرفت نكنيم، همة پيشرفتهايي كه در بخش اول كرديم، نميتواند ما را رستگار كند؛ نميتواند به ما امنيت و آرامش رواني ببخشد؛ همچنان كه ميبينيد در دنياي غرب نتوانسته. ... اصل قضيه اين است كه ما بتوانيم متن زندگي را، اين بخش اصلي تمدن را اصلاح كنيم. البته در انقلاب، در اين بخش، پيشرفت ما چشمگير نيست؛ در اين زمينه، ما مثل بخش اول حركت نكردهايم، پيشرفت نكردهايم. خب! بايد آسيبشناسي كنيم؛ چرا ما در اين بخش پيشرفت نكرديم؟.29 29.۹۱/۰۷/۲۳ بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالي
وظيفة نخبگان جامعه در آسيبشناسي و علاج مشکلات رفتاري
بعد از آنكه علتها[ي رفتارهاي اجتماعي] را پيدا كرديم، آن وقت بپردازيم به اينكه چگونه ميتوانيم اينها را علاج كنيم. اينها به عهدة كيست؟ به عهدة نخبگان - نخبگان فكري، نخبگان سياسي - به عهدة شما، به عهدة جوانها. اگر در محيط اجتماعي ما گفتماني به وجود بيايد كه ناظر به رفع آسيبها در اين زمينه باشد، ميتوان مطمئن بود با نشاطي كه نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران دارند، با استعدادي كه وجود دارد، ما در اين بخش پيشرفتهاي خوبي خواهيم كرد؛ آن وقت درخشندگي ملت ايران در دنيا و گسترش انديشة اسلامي ملت ايران و انقلاب اسلامي ايران در دنيا آسانتر خواهد شد. بايد آسيبشناسي كنيد و بعد علاج كنيد.
نخبگان موظفند، حوزه موظف است، دانشگاه موظف است، رسانهها موظفند، تريبوندارها موظفند؛ مديران بسياري از دستگاهها، بهخصوص دستگاههايي كه با فرهنگ و تربيت و تعليم سروكار دارند، موظفند؛ كساني كه براي دانشگاهها يا براي مدارس برنامهريزي آموزشي ميكنند، در اين زمينه موظفند؛ كساني كه سرفصلهاي آموزشي را براي كتابهاي درسي تعيين ميكنند، موظفند. اينها همه يك وظيفهاي است بر دوش همه. بايد ما همگي به خودمان نهيب بزنيم. در اين زمينه بايد كار كنيم، حركت كنيم.
بنابراين بايد آسيبشناسي كنيم؛ يعني توجه به آسيبهايي كه در اين زمينه وجود دارد و جستجو از علل اين آسيبها.29 29.۹۱/۰۷/۲۳ بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالي
مبناي قضاوت دربارة تمدن
ما اينجا ... فهرستي مطرح ميكنيم: چرا فرهنگ كار جمعي در جامعة ما ضعيف است؟ اين يك آسيب است. با اينكه كار جمعي را غربيها به اسم خودشان ثبت كردهاند، اما اسلام خيلي قبل از اينها گفته است: «تَعَاوَنُواْ عَلَي الْبرِّ وَالتَّقْوَي»،(مائده 2) يا: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا».(آل عمران 103) يعني حتّي اعتصام به حبلاللّه هم بايد دستهجمعي باشد؛ «وَلاَ تَفَرَّقُواْ».(آل عمران 103) چرا در برخي از بخشهاي كشورمان طلاق زياد است؟ چرا در برخي از بخشهاي كشورمان روي آوردن جوانها به مواد مخدر زياد است؟ چرا در روابط همسايگيمان رعايتهاي لازم را نميكنيم؟ چرا صلة رحم در بين ما ضعيف است؟ چرا در زمينة فرهنگ رانندگي در خيابان، ما مردمان منضبطي بهطور كامل نيستيم؟ اين آسيب است. رفتوآمد در خيابان، يكي از مسائل ماست؛ مسئلة كوچكي هم نيست، مسئلة اساسي است. آپارتماننشيني چقدر براي ما ضروري است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتي دارد كه بايد آنها را رعايت كرد؟ چقدر آن الزامات را رعايت ميكنيم؟ الگوي تفريح سالم چيست؟ نوع معماري در جامعة ما چگونه است؟ ببينيد چقدر اين مسائل متنوع و فراگيرِ همة بخشهاي زندگي، داخل در اين مقولة سبك زندگي است؛ در اين بخش اصلي و حقيقي و واقعي تمدن، كه رفتارهاي ماست. چقدر نوع معماري كنوني ما متناسب با نيازهاي ماست؟ چقدر عقلاني و منطقي است؟ طراحي لباسمان چطور؟ مسئلة آرايش در بين مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفيد است؟ آيا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهاي روزانه، به همديگر بهطور كامل راست ميگوييم؟ در بين ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر يكديگر حرف ميزنيم؟ بعضيها با داشتن توان كار، از كار ميگريزند؛ علت كارگريزي چيست؟ در محيط اجتماعي، برخيها پرخاشگريهاي بيمورد ميكنند؛ علت پرخاشگري و بيصبري و نابردباري در ميان بعضي از ما چيست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات ميكنيم؟ در رسانهها چقدر مراعات ميشود؟ در اينترنت چقدر مراعات ميشود؟ چقدر به قانون احترام ميكنيم؟ علت قانونگريزي - كه يك بيماري خطرناكي است - در برخي از مردم چيست؟ وجدان كاري در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعي در جامعه چقدر وجود دارد؟ محكمكاري در توليد چقدر وجود دارد؟ توليد كيفي در بخشهاي مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخي از حرفهاي خوب، نظرهاي خوب، ايدههاي خوب، در حد رؤيا و حرف باقي ميماند؟ ... چرا به ما ميگويند كه ساعات مفيد كار در دستگاههاي اداري ما كم است؟ هشت ساعت كار بايد به قدر هشت ساعت فايده داشته باشد؛ چرا به قدر يك ساعت يا نيم ساعت يا دو ساعت؟ مشكل كجاست؟ چرا در بين بسياري از مردم ما مصرفگرايي رواج دارد؟ آيا مصرفگرايي افتخار است؟ مصرفگرايي يعني اينكه ما هرچه گير ميآوريم، صرف اموري كنيم كه جزو ضروريات زندگي ما نيست. چه كنيم كه ريشة ربا در جامعه قطع شود؟ چه كنيم كه حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعايت شود؟ چه كنيم كه طلاق و فروپاشي خانواده، آنچنان كه در غرب رايج است، در بين ما رواج پيدا نكند؟ چه كنيم كه زن در جامعة ما، هم كرامتش حفظ شود و عزت خانوادگياش محفوظ بماند، هم بتواند وظايف اجتماعياش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعي و خانوادگياش محفوظ بماند؟ چه كنيم كه زن مجبور نباشد بين اين چند تا، يكياش را انتخاب كند؟ اينها جزو مسائل اساسي ماست. حد زاد و ولد در جامعة ما چيست؟ من اشاره كردم؛ يك تصميمِ زماندار و نياز به زمان و مقطعي را انتخاب كرديم، گرفتيم، بعد زمانش يادمان رفت! مثلاً فرض كنيد به شما بگويند آقا اين شير آب را يك ساعت باز كنيد. بعد شما شير را باز كني و بروي! ما رفتيم، غافل شديم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش ميدهند كه آقا! جامعة ما در آيندة نه چندان دوري، جامعة پير خواهد شد؛ اين چهرة جواني كه امروز جامعة ايراني دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضي از شهرهاي بزرگ، خانههاي مجردي وجود دارد؟ اين بيماري غربي چگونه در جامعة ما نفوذ كرده است؟ تجملگرايي چيست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه كار كنيم كه از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اينها بخشهاي گوناگوني از مسائل سبك زندگي است، و دهها مسئله از اين قبيل وجود دارد؛ كه بعضي از اينهايي كه من گفتم، مهمتر است. اين يك فهرستي است از آن چيزهايي كه متن تمدن را تشكيل ميدهد. قضاوت دربارة يك تمدن، مبتني بر اينهاست.
نميشود يك تمدن را به صرف اينكه ماشين دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت كرد و تحسين كرد؛ در حالي كه در داخل آن، اين مشكلات فراوان، سراسر جامعه و زندگي مردم را فرا گرفته. اصل اينهاست.29 29.۹۱/۰۷/۲۳ بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید