ماهيت دفاعي جهاد ابتدايي
پيشتر گفتيم که از ديدگاه اسلام ، که ديدگاهي حق و واقعي است ، جنگ با لذات نه ارزش است و نه ضد ارزش ، پس از اين جهت ايرادي بر جهاد ابتدايي نيست . « آنچه بد است ، تجاوز است ولي هر جنگي ا ز طرف هر کسي تجاوز نيست ، ممکن است تجاوز باشد و ممکن است جوابگويي به تجاوز باشد ، چون جواب تجاوز را گاهي بايد با زور داد ، يعني راهي غير از زور براي جواب دادن به تجاوز نيست (2) » « جنگ تهاجمي قطعا بد است و جنگ بمعني ايستادگي در مقابل تهاجم قطعا خوب است و از ضروريات زندگي بشر است » (3) بنابراين پسنديده بودن جنگ دفاعي در برابر تجاوز به حق ، امري کاملا پسنديده و مشروع است ، اما سخن اين است که کدامين حق و کدامين تجاوز ؟
با توصيف و تبييني که اسلام از حق و تجاوز دارد ، جهاد ابتدايي نيز ، نوعي دفاع در برابر تجاوز محسوب شده و بنابراين نمي توان اين نوع جنگ را نامشروع و اسلام را جنگ افروز دانست . توضيح آن که از ديدگاه اسلام ، حقي که مورد تجاوز قرار گرفته و دفاع از آن را بر مسلمانان مجاز و يا واجب مي سازد فقط منحصر به حقوق مادي و طبيعي وبعد حيواني انسان ، همچون حق حيات طبيعي و متعلقات آن مثل حق داشتن منزل ، اقامتگاه ، امنيت ، غذا و ... نيست ، بلکه شامل حقوق عالي انساني ، مثل حق داشتن استقلال ، عزت ، آزادي ، دين و ... نيز مي شود . از سوي ديگر همين حقوق به لحاظ دارنده ي حق ، به حق شخصي ، حق اجتماعي و ملي ، و حق انساني يا الهي ، تقسيم مي پذيرد .
1- حق شخصي
دفاع از حق شخصي ، هم در منطق انساني و هم مکتب الهي اسلام ، نه تنها يک امر مشروع و پذيرفته شده ، بلکه يک امر ممدوح و بعضا تکليفي واجب است . نه تنها دفاع از حيات طبيعي واجب است ، بلکه دفاع از مال نيز لازم شمرده شده است ، به گونه اي که اگر کسي در مسير اين دفاع کشته شود ، شهيد محسوب مي گردد ( من قتل دون مظلمته فهو شهيد ) . بديهي است که مشروعيت و ممدوح بودن اين دفاع منحصر به آن جا نيست که حق شخصي انسان مدافع مورد تجاوز قرار گيرد ، بلکه اگر حقوق شخصي ساير افراد نيز مورد تهاجم قرار گيرد و کساني به دفاع از او برخيزند به کاري پسنديده تر از دفاع نخستين دست يازيده اند . بنابراين دفاع مشروع ، به دفاع از «خود» منحصر نمي شود و دفاع از «غير» را نيز شامل مي شود .
2- حق ملي
آنچه نسبت به حقوق شخصي گفته شد ، بطريق اولي نسبت به حقوق اجتماعي و ملي نيز صادق است . بنابراين هرگاه حيات يک ملت ، سرزمين ، ثروت و استقلال او مورد تجاوز قرار گيرد بوضوح حق دفاع خواهد داشت و دفاع او ، دفاع مشروع به حساب خواهد آمد . اما تجاوز به حقوق يک ملت و دفاع ملي مشروع به موارد فوق محدود نمي گردد . در خصوص جامعه و دولت اسلامي ، که دولتي ديني است ، گاه ممکن است ، علاوه بر موارد مذکور ، بزرگترين حق معنوي و مقدس ترين ارزش آنها - يعني دين و مقدسات ديني - مورد تهاجم واقع شود . بسيار طبيعي و منطقي خواهد بود که در اين صورت جامعه اسلامي حق دفاع از دين و فرهنگ خود را داشته باشد ، هرچند فرضا جامعه بشري از خود بيگانه و از خدا فاصله گرفته ، هجوم به چنين حق ارزشمندي را ، که حيات واقعي و معنوي ا نسان وابسته به آن است ، مجوز دفاع مشروع ندانسته و دفاع مشروع را محدود به دفاع از حيات طبيعي ، مادي و حيواني انسان و متعلقات آن بداند . آيه 217 از سوره ي بقره با هشدار به چنين تهاجمي ، مسلمانان را آماده ي دفاع مي کند و مي فرمايد :
« و لا يزالون يقاتلونکم حتي يردوکم عن دينکم ان استطاعوا »
و مشرکان پيوسته با شما مي جنگند تا اگر بتوانند شما را از آيينتان بر گردانند .
وقتي « هدف از آفرينش عالم و آدم و غرض از ارسال رسل و انزال کتب ، جز اين نيست که انسانها متدين به دين حق شوند و با عمل کردن به احکام و مقررات الهي ، با خداي متعال ارتباط نزديکي بيابند ، بنابراين چگونه ممکن است که اسلام به مسلمانان اجازه دهد که در برابر دزدان دين ساکت بنشينند تا آنان اين عظيمترين سرمايه و عزيزترين چيز را به سرقت ببرند ؟ از نظرگاه اسلام ، شايسته نيست که مسلمانان براي حفظ اموال و جانهاي خود و زنان و فرزندان خود ، تظاهر به دست برداشتن از دين و مذهب خود کنند ( و در باطن همچنان مسلمان و مؤمن بمانند ) ، چرا که هيچ چيزي ارجمندتر و گرانقدرتر از دين حق نيست ، به گونه اي که براي حفظ آن ، به هنگام ضرورت ، از جان نيز بايد دست شست . و جان را سپر دين کرد ، نه بالعکس . پس جنگ وجهاد دفاعي اقسام گوناگوني دارد که والاترين و مقدسترين آنها ، آن است که بقصد دفاع از دين حق صورت گيرد .» (4)
همان طور که در دفاع از حقوق شخصي ، دفاع مشروع ، به دفاع از حق «خود» محدود نمي گشت و دفاع از حق «غير» را نيز شامل مي شد ، در حقوق اجتماعي و ملي نيز چنين است و کساني که به دفاع از ملتهاي ديگر بر مي خيزند ، به لحاظ انساني ، از مدافعين ملي هم ارجمندترند . اين نوع از دفاع را - که صورتهايي از آن نيز در حقوق بين الملل معاصر ، به عنوان استثناي اصل « عدم مداخله » ، تحت عنوان « مداخلات بشر دوستانه » مشروع دانسته شده - در تقسيم بندي جهاد اسلامي ، تحت عنوان « جهاد ابتدايي آزاديبخش » مطرح ساختيم . با تحليل فوق روشن شد که مشروعيت اين نوع از جهاد نيز ، به دليل «دفاعي» بودن آن است ، هرچند از آن جهت که دولت اسلامي مستقيما مورد هجوم واقع نشده ، آن را نوعي جهاد ابتدايي دانسته اند .
استاد شهيد ، آيت الله مطهري در اين زمينه مي فرمايد : « ممکن است طرف با ما نخواهد بجنگد ولي مرتب يک ظلم فاحش نسبت به يک عده افراد انسانها شده است و ما قدرت داريم آن انسانهاي ديگر را که تحت تجاوز قرار گرفته اند نجات بدهيم ؛ اگر نجات ندهيم ، در واقع به ظلم اين ظالم نسبت به آن مظلوم کمک کرده ايم . ما در جايي که هستيم کسي به ما تجاوزي نکرده ، ولي يک عده از مردم ديگر - که ممکن است مسلمان باشند و ممکن است مسلمان هم نباشند - اگر مسلمان باشند ، مثل جريان فلسطيني ها که اسرائيلي ها آنها را از خانه هايشان آواره کرده اند ، اموالشان را برده اند ، انواع ظلمها نسبت به آنها مرتکب شده ولي فعلا بما که کاري ندارند ، آيا براي ما جايز است که به کمک اين مظلومهاي مسلمان بشتابيم ، براي نجات دادن آنها ؟ ، بله ، اين هم جايز است ، بلکه واجب است ، اين هم يک امر ابتدايي نيست ، اين هم به کمک مظلوم شتافتن است براي نجات دادن از دست ظلم ، بالخصوص که آن مظلوم مسلمان باشد » . اين نوع از جهاد تا آن جا اهميت دارد که خداوند متعال ، سست عنصران و عافيت طلباني را که دست به چنين پيکاري رهايي بخش نمي زنند به شدت مورد نکوهش قرار داده و مي فرمايد :
« و ما لکم لا تقاتلون في سبيل الله والمستضعفين من الرجال والنساء والولدان ، الذين يقولون ربنا أخرجنا من هذه القريه الظالم أهلها و اجعل لنا من لدنک وليا و اجعل لنا من لدنک نصيرا » (5)
چرا در راه خدا و [در راه] مردان و زنان و کودکاني که [ به دست ستمگران ] تضعيف شده اند ، پيکار نمي کنيد ؟ همان افراد [ ستمديده اي ] که مي گويند : پروردگارا ، ما را از اين شهر [مکه] که اهلش ستمگرند ، بيرون ببر و از طرف خود براي ما سرپرستي قرار ده ! و از جانب خود يار و ياوري براي ما تعيين فرما .
و در روايتي چنين انسانهايي را از دايره ي مسلمانان واقعي ، خارج کرده و مي فرمايد : « من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم »
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید