از مضمون آيه ۱۲ سوره ممتحنه درمى يابيم كه بيعت زنان مومن با پيامبر در صورتى پذيرفته مى شود كه آنان، «چيزى را با خدا شريك نسازند، دزدى و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند و بچه هاى حرامزاده پيش دست و پاى خود را با بهتان (و حيله) به شوهر نبندند» و در نهايت در كارهاى نيك از پيامبر نافرمانى نكنند «ولا يعصينك فى معروف». همچنين در آيه هفتم از سوره حشر بر اطاعت از پيامبر اسلام در امور معروف تاكيد شده است: ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا «آنچه را كه فرستاده او به شما داده آن را بگيريد و از آنچه شما را بازداشت بازايستيد». اين آيات به اضافه آياتى كه در آنها (به طور عام) بر لزوم اطاعت از پيامبر تاكيد شده است نشان از وجه ديگرى از وجوه نوزده گانه امر به معروف و نهى از منكر در قرآن دارد. براساس اين آيات مسلمين مى توانند به آنچه پيامبر تحت عنوان معروف از آنها ياد كرده است عمل نمايند، خصوصا آن كه در آيات سوم و چهارم از سوره نجم مى خوانيم: و ما ينطق عن الهوى ان هوالا وحى يوحى. «]پيامبر[ از سر هوس سخن نمى گويد اين سخن به جز وحى اى كه وحى مى شود نيست». از اين آيه البته مى توان دريافت كه اين گونه معروف ها ملهم از وحى است.
۶) بخشوده شدن منكرات (انواع مناهى)
در صورتى كه اصل را بر آيه «ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه، نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلاً كريما» (نساء، ۳۱) بگذاريم، نص اين آيه شرط پوشاندن گناهان كوچك را نزديك نشدن (اجتناب) به گناهان بزرگ دانسته است اما اگر به آياتى همچون «ان الله يغفر الذنوب جميعاً» (در حقيقت خدا همه گناهان را مى آمرزد) (زمر، ۵۲) و يا اگر به آيات: ۲۱ سوره نساء، ۱۲ و ۶۵ مائده، ۲۹ انفال، ۸ تحريم، ۷۰ فرقان، ۷ عنكبوت، ۱۶ احقاف، ۲ محمد، ۵ فتح، ۱۹۵ آل عمران استناد كنيم بايد بگوييم كه در نهايت تمامى گناهان آمرزيده خواهد شد. و البته آنگونه كه از آيات قرآن استنباط مى شود تنها يك شرط اساسى براى آمرزش گناهان وجود دارد و آن داخل شدن در دايره مومنين است: «فمن يعمل من الصالحات و هو مومن فلا كفران لسعيه و انا له كاتبون» (انبياء، ۹۴). «پس هر كه كارهاى شايسته انجام دهد و مومن هم باشد براى تلاش او ناسپاسى نخواهد بود و ماييم كه به سود او ثبت مى كنيم». حتى اگر اين مومنين قبل از آن كه توبه كرده و ايمان بياورند، غير خدا را خوانده باشند و قتل نفس و زنا كرده باشند و چنان كه در آيه ۱۲ سوره ممتحنه مشاهده كرديم از زنان «مومنى» كه براى بيعت با پيامبر (ص) آمده بودند، خواسته شده است كه از زنا، دزدى، تهمت و قتل اولادشان بپرهيزند.
۷) ويژگى مومنين و مومنات
در قرآن كريم يكى از مهم ترين صفاتى كه براى زنان و مردان مومن ذكر شده است آمر و ناهى بودنشان است. اين دو ويژگى حتى قبل از نماز و زكات آمده است: «والمومنون و المومنات بعضهم اوليا بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوه و يوتون الزكوه و يطيعون الله و رسوله اولئك سير حمهم الله ان الله عزيز حكيم» (توبه، ۷۳). و مردان و زنان با ايمان، دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وامى دارند و از كارهاى ناپسند بازمى دارند و نماز را برپا مى كنند و زكات مى دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى برند، آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است.
۸) ويژگى منافقين و منافقات
در مقابل مومنين و مومنات، منافقين و منافقات عكس اين آموزه عمل مى كنند. آنان در كنار اين صفت - نفاق - داراى بخل نيز هستند. بنابراين، از آن جا كه خداوند را فراموش كرده اند، و يا به عبارت ديگر، به مواعظ خداوند توجه نكرده اند، خداوند نيز به آنان توجهى نخواهد كرد. بى توجهى به امر به معروف و نهى از منكر به اضافه صفت «بخل» منافقون و منافقات را شايسته صفت «فسق» كرده است. «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض يامرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يبقضون ايديهم نسواالله فنسيهم ان المنافقين هم الفاسقون» (توبه، ۶۹). مردان و زنان دو چهره (همانند) يكديگرند. به كارهاى ناپسند وامى دارند و از كارهاى پسنديده بازمى دارند و دست هاى خود را (از انفاق) فرو مى بندند. خدا را فراموش كردند؛ پس (خداوند هم) فراموششان كرد. در حقيقت، اين منافقانند كه فاسقند.
۹) «تمكن» و امر به معروف و نهى از منكر
«الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلواه و اتوالزكوه آمروا باالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبه الامور» (حج، ۴۱). همان كسانى كه چون در زمين به آنها توانايى دهيم نماز برپا مى دارند و زكات مى دهند و به كارهاى پسنديده وامى دارند و از كارهاى ناپسند بازمى دارند و فرجام همه كارها از آن خداست.
اين آيه واجد چند نكته مهم است. اول آن كه تمكن در آيه شامل همه گونه توانايى و امكان است به هر نوع تواناى اى كه لوازم تحقق اهداف مذكور در آيه را فراهم سازد. دوم آن كه در اقامه اين دو آموزه عاقبت كارها به خداوند متعال ارجاع شده است. اين ارجاع نشان مى دهد كه در مرحله اجرا صرف توصيه و تذكار اهميت دارد و نه اكراه و اجبار.
۱۰) امت برتر
«كنتم خير امه اخرجت للناس تامرون باالمعروف و تنهون عن المنكر و تومنون بالله» (آل عمران، ۱۰۹).
شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده ايد؛ به كار پسنديده فرمان مى دهيد و از كار ناپسند بازمى داريد و به خدا ايمان داريد.
از سياق آيه فوق مى توان دريافت كه بهترين اجتماع، اجتماعى است كه در آن گروهى از مردم (مثلا با تاسيس سازمان ها، نهادها و مراكز مشخص) در جامعه حضور داشته باشند تا معروف را بشناسانند و به انجامش توصيه كنند و منكر را منفور و مطرود سازند و مردمان را از انجامش نهى كنند. نكاتى كه در ذيل اين آيه مطرح است و بايد روشن شود اين است كه اولا آيا اين خروج براى امر به معروف و نهى از منكر داوطلبانه است يا اجبارى؟ ثانيا امر به معروف و نهى از منكر با هدف نماياندن و معلوم ساختن و تفكيك خير و شر براى مردمان است يا وادار كردن آنها به انجام برخى امور و ممانعت آن ها از انجام برخى امور ديگر؟ ثالثا به فرض اگر داوطلبانه است و با هدف صرف نماياندن خير و شر صورت مى گيرد آيا تشكيل سازمانى دولتى در تضاد با مقاصد و شرايط مذكور نيست؟ آن چنان كه از مجموع آيات مورد بررسى در صفحات پيشين برمى آيد؛ اولا خروج براى انجام امر به معروف و نهى از منكر امرى داوطلبانه و اختيارى است و نه اجبارى. ثانيا غايت آنى امر به معروف و نهى از منكر نماياندن، شناساندن و تفكيك خير و شر براى مردمان و آگاه ساختن آنان است نه وادار كردن آن ها به انجام يا عدم انجام فعلى معين. بنابراين، نتيجه آنى امر به معروف و نهى از منكر آگاهى بخشيدن است و آمر به معروف و ناهى از منكر صرفا مى بايست اين نتيجه را تحقق بخشد. اما نتيجه آتى و غايى امر به معروف و نهى از منكر اين است كه افرادى كه امر به معروف و نهى از منكر شده اند و آن آگاهى را دريافت كرده اند، در عمل رو به معروف آورند و از منكر دورى كنند. براى تحقق اين نتيجه اراده و انتخاب خود فرد واسطه است. بنابر اين، آمر به معروف و ناهى از منكر تنها وظيفه دارد كه اين واسطه را از طريق تبليغ و آگاهى بخشى تحريك و تحريض كند و آن را فعال سازد. به محض اين كه او بخواهد اين واسطه را دور بزند و آن را ناديده بگيرد و خود مستقيما براى تحقق نتيجه آتى و غايى امر به معروف و نهى از منكر وارد قلمرويى مى شود كه خداوند پيامبر را (مطابق آيات پيشين) از آن بازداشته است. در اين جاست كه امر به معروف و نهى از منكر مستعد آن مى شود كه به ضد خود تبديل گردد. ثالثا در انجام امر به معروف و نهى از منكر سازمان هاى غيردولتى و غيررسمى و داوطلبانه بر سازمان دولتى اولويت دارند، زيرا آمر به معروف و ناهى از منكر بايد عملش را مومنانه انجام دهد و در انجام آن قصد و نيت خير داشته باشد و به معروف عميقا علاقه مند باشد واز منكر بپرهيزد و آن را منكر تلقى كند، نه اين كه صرفا براى كسب حقوق و انجام تكليف ادارى امر به معروف و نهى از منكر كند. چنين كسانى بسا خود در زندگى عاديشان منكر را بسى بيشتر از معروف بپسندند. آيا به نظر شما چنين كسانى مى توانند و صلاحيت دارند كه آمر به معروف و ناهى از منكر باشند؟ قطعا چنين نيست. بنابراين، سازمان هاى دولتى مربوطه مى بايست كسانى را در اين قلمرو بگمارند كه به كار خويش عشق بورزند و شرايط را براى جابه جايى مداوم آن هايى كه ديگر علاقه اى به فعاليت در اين قلمرو ندارند فراهم سازند. متاسفانه در سازمان دولتى غالبا چنين امكانى وجود دارد. نتيجه اين كه سازمان هاى غيردولتى و داوطلبانه در انجام امر به معروف و نهى از منكر صددرصد اولى تر از سازمان هاى دولتى و رسمى اند. بنابراين وظيفه اصلى دولت در پيگيرى اصل امر به معروف و نهى از منكر تشويق سازمان هاى داوطلبانه و فراهم ساختن امكان لازم براى شكل گيرى آن هاست.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید