تدبير ش 8
نگرش عدالت محور را در متون وسامانه آموزشي نهادينه كنيد
اگر ما در مديريت آموزش و پرورش به مسئله ى عدالت توجه كنيم، نتيجه اين خواهد شد كه در آينده ى كشور، عدالت نسبى بين قشرها و مناطق كشور برقرار خواهد شد. اگر ما امروز در آموزش و پرورش نگاه عدالت محور نداشته باشيم، نتيجه اين خواهد شد كه اختلاف طبقاتى در آيندهى كشور روزبه روزبيشترخواهدشد؛تأثيراتآموزشوپرورش را ببينيد! ... البته عدالت به معناى اين نيست كه ما با همهى استعدادها با يك شيوه برخورد كنيم؛ نه، استعدادها بالأخره مختلف است ؛ نبايد بگذاريم اســتعدادى ضايع بشود و براى پرورش ستعدادها بايستى تدبير بينديشيم؛ در اين ترديدى نيست. اما ملاك، بايد استعدادها باشد، لاغير. عدالت، اين است. 12/2/85
سامانه آموزشهاي نيروي انساني را متحول سازيد
آموزش و پرورش، مهمترين دستگاه مولّد ماسـت؛ دســتگاه مــولّد، نه يك دستگاه مصرف كننده. ما بايستى براى آموزش و پرورش مايه بگذاريم. اين مايه گذاشتن، فقط پول نيست؛ پول فقط جزئى از مايه هايى است كه بايد گذاشت؛ مهمتر از پول، فكر است. بهترين و برجستهترين فكرها بايد بنشينند براى آموزش و پرورش طراحى كنند؛ بايد فلسفه ى آموزش و پرورش اسلامى، واضح باشد و بر اساس اين فلسفه، افق آيندهى آموزش و پرورش كشور روشن باشد؛ معلوم باشد ما دنبال چه هستيم و كجا مىخواهيم برويم و بر اساس آن خط كشى بشود، برنامهريزى بشود و راهها مشخص بشود؛ ما به اين احتياج داريم. آموزش و پرورش بايد از روزمرّگى بيرون بيايد؛ اين اساس حرف است ... بايد آموزش و پرورش را تحول بدهيم ، ما در آموزش و پرورش احتياج به تحول داريم. 12/2/85
به مقوله آموزش و پرورش نيروي انساني به عنوان سنگ بناي حياتي آينده توجه ويژه كنيد
آموزش و پرورش سنگ بناى آينده ى كشور است. ما اگر مشكلاتى در زمينه هاى اخلاقى و رفتارى، علمى، اعتماد به نفسِ ملى و عمومى و در زمينههاى گوناگون ديگر داريم، در ريشه كاوىِ اينها به آموزش و پرورش مىرسيم. همانطور كه بعضى دوستان گفتند، آموزش و پرورش از مراكز دير بازده است، ليكن بازده آموزش و پرورش يك بازده حياتى ، تعيين كننده و ماندگار است . اگر آموزش و پرورش در يك كشور ارتقاء پيدا بكند و اصلاح شود ، در اقتصاد ، سلامت و بهداشت، محيط زيست، مرگ و مير، بارورى، زيبايى و هنر، رفتارهاى گوناگون مردم در سطح جامعه با يكديگر، و فراتر از همهى اينها، در دين، فلسفه و اخلاق تأثير خواهد گذاشت ... اكنون اقتصادِ مبتنى بر علم، سياستِ مبتنى بر علم و جامعه ى علم محور، جزوِ شعارهاى امروز دنياست . ما اگر بخواهيم از قافلهى حركت جهانى عقب نمانيم - چه برسد به اينكه بخواهيم نقش تعيينكننده، پيشرونده و پيشبرنده ايفا كنيم - چارهاى نداريم جز اينكه يك نگاه بنيانى و اساسى به آموزش و پرورش بيندازيم ... آموزش و پرورش آن قاعدهى اساسى، (به قول معمارها و بنّاها) آن فونداسيون اساسى براى بناى رفيعى است كه ما مىخواهيم براى آيندهى كشورمان داشته باشيم. 12/2/85
تدبير ش 9
براي زنده نگهداشتن انديشه و مرام امام در ميان خود و نسلهاي بعد برنامه ريزي كنيد
امام عزيز ما از چشم ما ناپديد شد؛ جسم او از ميان ما رفت؛ وليكن حقيقت امام، فكر امام، روح امام، درس امام و مكتب امام در ميان ملت ما و در ميان امت اسلامى باقى ماند ... سرمايهاى كه امام براى كشور و ملت ما ذخيره كرده است، يك سرمايهى تاريخى و حياتى است. اين سرمايه و ذخيرهى ارزشمند، استقلال سياسىِ ماست؛ خودباورى ملى ماست؛ خودباورى فرهنگى ماست؛ايمان عميق مردم ماست؛ شجاعت ملت و مسؤولان ما در مقابل تهديدهاى دشمن و فريب نخوردن در برابر تمجيدها و تطميع هاى اوست؛ اينها درسهايى است كه امام عزيز ما در طول ده سال با نفس گرم خود، با روش خود، با ممشاى خود، به ملت ما درس داد و فضاى كشور ما پر است از اين درس ارزشمند. ما بايد اين ذخيره را نابود نكنيم؛ ما بايد اين ذخيره را نفروشيم؛ ما بايد اين ذخيره و سرمايهى ارزشمند را راكد هم نگذاريم و آن را مصرف روزانهى سياسى خودمان هم نكنيم، بلكه بايد اين ذخيره را با دقت و مراقبتِ تمام حفظ كنيم و از سود اين ذخيره و سرمايهى ارزشمند، آينده ى كشور و تاريخ خودمان را بسازيم... امام داراى اين چهار ايمان بود: ايمان به خدا، ايمان به مردم، ايمان به اين راه و ايمان به موفقيت حتمىِ آخر كار. اين ايمانها در دل مردم، آنها را به حركت، به انديشيدن، به پيش رفتن، وادار مىكند. 14/3/85
همه را به وظيفه « شكر » ، ثمرات و آفات ترك آن آشنا سازيد
امروز وظيفه ى «شكر»، يكى از بزرگترين وظايف ماست ... «شكر» چيست؟ شكر، چند پايه ى اصلى دارد: اول، شناختن نعمت و توجه پيدا كردن به آن است. آفتِ اول ما اين است كه به نعمت توجه نمىكنيم؛ نعمت سلامت را جز بعد از مريض شدن و ناقص العضو شدن نمى فهميم؛ نعمت جوانى را جز بعد از پير شدن، درست تشخيص نمىدهيم؛ اشكال كار اين است. نعمت امنيت را جز بعد از دچار شدن به ناامنى نمى فهميم ... دوم، نعمت را از او دانستن. سوم، از خدا سپاسگزار بودن. نه اينكه بگوييم نعمت را خدا داده و وظيفه اش بوده كه بدهد؛ نه، بلكه بدهكار بودن در مقابل خداى متعال. و چهارم، اين نعمت را به كار گرفتن مثل يك پلّكان. وقتى نعمتى را به شما مىدهند، اين پلهاى از يك نردبان است كه پايتان را روى آن گذاشته ايد، تا بالا برويد؛ حالا نوبت پله ى بعدى است. اگر دسترسى به پله ى بعدى پيدا كردهايد، پس اين هم يك نعمت است؛ از آن استفاده كنيد و پايتان را روى آن بگذاريد و برويد بالا. آن كسى كه دسترسى به پلّكانِ نردبان پيدا مىكند، اما پايش را روى آن نمىگذارد، شكر نكرده است. شما ببينيد خود اين شكر با اين اركان، چه نعمت بزرگ خدايى است ... خودِ شكر، يك نعمت است. اولاً، وقتى شكر كرديد، اين شكر موجب ذكر مىشود؛ متوجه خدا مىشويد؛ خود شكر انسان را ذاكر مىكند. ثانياً، شكر به ما صبر مىدهد. شكر نعمت يكى از خواصش، دادن صبر و پايدارى است. ... وقتى شما شكر مىكنيد، نعمت را مىشناسيد و موقعيت را درك مىكنيد؛ امكانى را كه خدا در اختيار شما گذاشته است، به ياد مىآوريد و اميدوار مىشويد. اين اميد، پايدارى شما را زياد مىكند. لذا لازمهى شكر، صبر است. يكى از دست اوردهاى شكر، قدرت پايدارى و ايستادگى در ميدانهاى دشوار است. يكى از خواص شكر، مغرور نشدن است. بعد هم خداى متعال وعده كرده است افزايش نعمت را؛ «لازيدنّكم». وعدهى الهى صدق است و ساز و كار روشنى هم دارد ... خودِ شكر، نعمت را زياد مىكند... در مقابل شكر چيست؟ كفران نعمت. 29/3/85
هویت اسلامی را در فضاي جامعه نهادينه كنيد تا براي همه ملتها الگو باشد
هويت اسلامى را در دنياى اسلام برجسته و شفاف كنيم، تا اين يك معيارى باشد در جلوى چشم ملتهاى مسلمان ... پرچم برادرى اسلامى را با همه ى ملتهاى اسلامى بلند كنيم و فضيلتهاى اخلاقى را در جامعه رشد بدهيم: همكارى، گذشت، كمك، صبر، حلم؛ اينها خلقيات اسلامى است؛ اينها را در جامعه رشد بدهيم. اين، همان ايمان و هويت اسلامى و انقلابى است ... ما كسى مثل امام را با آن افكار نو، روشن و با آن نوآورى در همه ى بخشها، حتّى در فقه داريم؛ اين كه شما مىبينيد اسلامى كه ايران اسلامى عرضه مىكند، مثل قند در كام ملتها شيرين مىآيد و همه جا پخش مىشود، علتش اين است. استعداد، ذوق، فهم و حكمت ايرانى وقتى در كار حلاجى و فهم دين مىافتد، اين ثمرات خوب را پديد مىآورد. هويت اسلامى و دينى و پايبندى به آن، يعنى اين. 29/3/85
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید