تدبير ش 5
در انجام كارها از عنصر عاطفه هنرمندانه استفاده كنيد
استمرار حادثه، عاطفه يك نقش تعيين كنندهاى ايجاد كرده است، كه باعث شد مرزى بين جريان عاشورايى و جريان شيعى با جريانهاى ديگر پيدا شود. حادثهى عاشورا، خشك و صرفاً استدلالى نيست، بلكه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گريه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظيمى است؛ لذا ما را امر مىكنند به گريستن، گرياندن و حادثه را تشريح كردن. زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) در كوفه و شام منطقى حرف مىزند، اما مرثيه مىخواند؛ امام سجاد بر روى منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حكومت اموى مىكوبد، اما مرثيه مىخواند. اين مرثيه خوانى تا امروز ادامه دارد و بايد تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضاى عاطفى و در فضاى عشق و محبت است كه مىتوان خيلى از حقايق را فهميد، كه در خارج از اين فضاها نمىتوان فهميد. 5/11/84
در تبليغ هر امر ديني ، سه عنصر عاشورائي بايد بكار گرفته شود
سه عنصر در حركت ابي عبد الله (عليه السلام) وجود دارد؛ عنصر منطق و عقل ، عنصر حماسه و عزت و عنصر عاطفه .... هر يك از آن سه عنصر بايد در تبليغ ما نقش داشته باشد؛ هم صِرف پرداختن به عاطفه و فراموش كردن جنبه ى منطق و عقل كه در ماجراي حسين بن علي (عليه السلام) نهفته است ، كوچك كردن حادثه است ، هم فراموش كردن جنبهى حماسه و عزت ناقص كردن اين حادثه عظيم و شكستن يك جواهر گرانبهاست . اين مسأله را بايد همه - روضهخوان، منبرى و مداح - مراقب باشيم. 5/11/84
در انتخاب اشخاص ، براي انتقال مفاهيم ، به «عنصر هنرمندي» توجه شود
عنصر ، هنرمندى در نحوه ى بيان است. من به منبر خيلى عقيده دارم. امروز اينترنت، ماهواره، تلويزيون و ابزارهاى گوناگون ارتباطىِ فراوان هست، اما هيچكدام از اينها منبر نيست؛ منبر يعنى روبه رو و نفس به نفس حرف زدن؛ اين يك تأثير مشخص و ممتازى دارد كه در هيچكدام از شيوه هاى ديگر، اين تأثير وجود ندارد. اين را بايد نگه داشت؛ چيز با ارزشى است؛ منتها بايستى آن را هنرمندانه ادا كرد تا بتواند اثر ببخشد. 5/11/84
امور فرهنگي و تبليغي را با هدف تبديل مخاطب به شخصيت ديني ، برنامه ريزي كنيد
تبليغ يعنى چه؟ تبليغ يعنى رساندن؛ بايد برسانيد. به كجا؟ به گوش؟ نه؛ به دل. بعضى از تبليغ هاى ما حتى به گوش هم درست نمىرسد! گوش هم حتى آن را تحمل و منتقل نمىكند! گوش كه گرفت، مىدهد به مغز؛ قضيه اينجا نبايد تمام بشود، بلكه بايد بيايد در دل نفوذ و رسوخ كند و به هويت ما هويت مستمع - تبديل شود. تبليغ براى اين است. ما تبليغ نمىكنيم فقط براى اينكه چيزى گفته باشيم؛ ما تبليغ مىكنيم براى اينكه آنچه را كه موضوع تبليغ است، در دل مخاطب وارد شود و نفوذ كند. آن (موضوع تبليغ) چيست؟ ... ما مىخواهيم منطق دين، ارزشهاى دينى، اخلاق دينى و همه ى چيزهايى را كه در بناى يك شخصيت انسانى بر مبناى دين تأثير دارد، تبليغ كنيم؛ براى اينكه مخاطب ما به همين شخصيت دينى تبديل شود. 5/11/84
عقايد و اخلاق مخاطب را بهمراه انديشه و تحليل سياسي اصلاح كنيد
از دو طرف نبايد لطمه بخوريم: نه ما بايد مسائل سياسى را بكلى از حيطه ى حرف و گفت و تلاش و مجاهدتِ تبليغى خودمان خارج كنيم؛.آنچنان كه دشمنان روى آن دهها سال سرمايه گذارى كردند، ولى نهضت اسلامى آمد و اين سرمايهگذارى را آتش زد و از بين برد و گفتار و انديشه ى سياسى را وارد متن فعاليتهاى دينى كرد، و نه از اين طرف بايد بيفتيم كه تصور كنيم همه ى منبر، همه ى تبليغ، همهى مخاطبهى با مردم و با مؤمنين، يعنى اين كه بنشينيم مسائل امريكا و اسرائيل و مسائل سياسى را تحليل كنيم؛ نخير، يك كارِ واجبتر اگر نباشد، واجب ديگرى وجود دارد و آن، دلِ مخاطب شماست. دل و جان و فكر او را بايستى تعمير و آباد و سيراب كنيم.
دفاع از ارزشهاي ديني و انقلابي بايد به پشتوانه منطق درست انجام گيرد
بايد به فكر و منطقِ درست مجهز شويم، تا حرف سُست زده نشود. آنهايى كه گفته اند يكى از مؤثرترين حمله ها، دفاعهاى ناقص و بد است، حرف كاملاً درستى زدهاند. وقتى دفاع از دين، ضعيف و سُست و بد باشد، تأثيرش از حمله ى به دين، بيشتر است؛ بايد از اين، به خدا پناه ببريم. مبادا در حرف و منبر و تبليغ ما - آنچه به عنوان تبليغ داريم انجام مىدهيم - حرف سُست، بىمنطق و ثابت نشدهاى وجود داشته باشد ... پايهى كار ما منطق است. بنابراين، منطق، عنصر اصلى در تبليغ ماست. 5/11/84
با تكليف محوري در امورفرهنگي، كام جان افراد را با حقايق ديني شيرين كنيد
كار تبليغ، كارِ بسيار بزرگ، حساس و مؤثرى است … تأثيرات تبليغ، دفعى و آنى نيست؛ طولانىمدت است. مبلّغ دين اگر ظواهرى را مشاهده مىكند كه به گمان او ظواهر غير دينى است، مأيوس نشود. اين توهّماتى كه بعضى شايع مىكنند كه جوانها از دين برگشته اند، همه را جنگ روانى بدانيد ... جوانهاى ما دل را به طرفِ دين دارند و تشنهى حقايق دينند و دلهاشان تشنه است. هر جوانِ سالم الفطره و سالم الطبيعه اى اينطور است؛ مخصوص اينجا هم نيست. اينجا بحمداللَّه زمينه هم آماده است؛ تشنهاند و مشتاق؛ بايد كامِ جان آنها را سيراب و با حقايق دينى شيرين كرد؛ اين نتيجه اش را خواهد بخشيد و فرداى جامعهى ما از اين موهبتها بهره مند خواهد شد. 5/11/84
فرهنگ عاشورا ، درس « درهم تنيد گي» سه عنصر در انجام وظايف است
عاشورا يك حادثه ى تاريخىِ صرف نبود؛ عاشورا يك فرهنگ، يك جريان مستمر و يك سرمشق دائمى براى امت اسلام بود. حضرت ابىعبداللَّه (عليهالسّلام) با اين حركت - كه در زمان خود داراى توجيه عقلانى و منطقى كاملاً روشنى بود - يك سرمشق را براى امت اسلامى نوشت و گذاشت. اين سرمشق فقط شهيد شدن هم نيست؛ يك چيزِ مركب و پيچيده و بسيار عميق است. سه عنصر در حركت حضرت ابى عبداللَّه (عليهالسّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه ... اين براى مسلمانها تا روز قيامت درس است و اين درس عمل هم شده است و فقط اينطور نبوده كه درسى براى سرمشق دادن روى تختهى سياه بنويسند، كه بعد هم پاك بشود؛ نه، اين با رنگ الهى در پيشانى تاريخ اسلام ثبت شد و ندا داد و پاسخ گرفت، تا امروز .... اين سه عنصر، سه عنصر اصلىِ تشكيل دهنده ى حركت عاشورايى حسين بن على(ارواحنافداه) است ... همين براى ما درسهاى فراوانى دارد. 5/11/84
تدبير ش 7
جامعيت اسلام با قرائت پيامبر اعظم حاصل مي شود
در پيامبر اعظم، علم همراه اخلاق هست؛ حكومت همراه حكمت هست؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق هست؛ جهاد همراه با رحمت هست؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا هست؛ عزت همراه با فروتنى و خاكسارى هست؛ روزآمدى همراه با دورانديشى هست؛ صداقت و راستى با مردم همراه با پيچيدگى سياسى هست؛ غرقه بودن جان در ياد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست؛ در او دنيا و آخرت همراه است؛ هدفهاى والاى الهى با اهداف جذاب بشرى همراه است. 1/1/85
آموزش عقيدتي سياسي بايد تربيت نبوي را تعليم و تبيين كند
براى اينكه در جامعه اخلاق استقرار پيدا كند، دو چيز لازم داريم: ... يكى هم آموزشهاى اخلاقى كه به وسيلهى آموزش و پرورش، مراكز تربيتى و مراكز آموزشى و علمى بايد در همه ى سطوح به انسانها تعليم داده شود؛ اينها موظفند. اين يك قلم از كارهاى لازم در سال پيامبر اعظم الهى است. 6/1/85
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید