تدبير ش 67
دوري از معارف الهي و قرآني، عامل كمبودهاي دنياي اسلام
انس با قرآن دلهاي ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد كرد. هرچه در دنياي اسلام كمبود هست، بر اثر دوري از معارف الهي و معارف قـرآنـي اسـت. ... ضـعـف مـا امـت مسلمـان، عقبماندگي ما، كجرفتاريهاي ما، كجتابيهاي ما در مسائل اخلاقي و زندگي، همة اينها ناشي از دوري از قرآن است. ملتهاي مسلمان بر اثر حاكميت طغيانگران و طاغوتها - كه قرآن مخاطبان خود را اين همه از طاغوتها برحذر داشته است - خونشان مكيده شد؛ نه فقط خون اقتصاديشان، نه فقط منابع حياتي و معادن زيرزميني و نفت و امثال اينها، بلكه روحية ايستادگيشان، مقاومتشان، طلب علوّ و عزت در دنيا هم از ملتهاي مسلمان گرفته شد. ملتهاي مسلمان به فرهنگ خودشان پشت كردند، فرهنگ ماديگري را پذيرفتند. با اينكه بظاهر ما كلمة «لاَ اِلهَ اِلاّ اللَّه» گفتيم، در طول زمان مسلمان بوديم، اما فرهنگ غرب و معارف غرب در دلهاي ما اثر كرد و ما را از حقايق دور كرد. آن وقت نه فقط اقتصادمان را، عزت دنيويمان را از دست داديم، بلكه اخلاق و معالم اخلاقيمان را هم از دست داديم. ما اگر دچار تنبلي هستيم، اگر دچار ضعف و سستي هستيم، اگر دلهاي ما با يكديگر مأنوس نيست، اگر در ميان ما بدخواهي وجود دارد، اينها از آثار فرهنگ تزريقاتي تحميلي ضد اسلامي و غير اسلامي است.6 6. 11/05/90 (اول رمضانالمبارك 1432) بيانات در ديدار قاريان، حافظان و اساتيد قرآني
لزوم تفكر و مراجعة به باطن براي روشن شدن حقايق و گشودن باب حكمت
مرحوم حاج ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي - عارف معروف و مشهور و فقيه بزرگوار - در كتاب شريف «المراقبات»شان ميفرمايند: روزه، يك هدية الهي است كه خداي متعال اين را به بندگان خود و به مؤمنين هديه كرده است. تعبير ايشان اين است كه: «اَلصَّومُ لَيسَ تَكلِيفاً بَل تَشريِفٌ»؛ روزه را به چشم يك تكليف نگاه نكنيد؛ به شكل يك تشريف و تكريم نگاه كنيد، كه «يُوجِبُ شُكراً بِحَسبِه»؛ اين توجه به فريضة روزه - كه تكريم الهي نسبت بـه بندگان است – خـودش مستـوجـب شـكـر اسـت؛ بـايـد خـدا را سپاسگزاري كرد.
ايشان براي گرسنگي و تشنگي كه مؤمنين در ماه رمضان خودشان را ملتزم به آن ميدانند، فوايد متعددي را بيان ميكنند كه متخذ از روايات و برخاستة از دل نوراني اين مرد بزرگ است. از جملة آنها، يا اهمّ آنها - كه ايشان خودشان ميگويند اين خاصيت از همه مهمتر است - اين است كه ميگويند: اين گرسنگي و تشنگي، يك صفايي به دل ميبخشد كه اين صفاي قلبي زمينه را فراهم ميكند براي تفكر؛ كه «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيرٌ مِن عِبَادَةِ سَنَة».( مستدرك، ج 11، ص 183) اين تفكر از نوع تفكرِ مراجعة به باطن و روح و دل انسان است كه حقايق را روشن ميكند و باب حكمت را بر روي انسان ميگشايد. از اين بايد استفاده كرد.7
7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
ضرورت تفكر دربارة عمر، لحظة مرگ و ملاقات جناب ملكالموت
دربارة عمر فكر كنيم. عمر سرماية اصلي هر انساني است. همة خيرات به وسيلة عمر - همين ساعات زودگذر - به دست ميآيد؛ اين سرمايه است كه ميتواند سعادت ابدي و بهشت جاودان را براي انسان تدارك ببيند. دربارة اين عمر فكر كنيم. گذر عمر را ببينيم. ناپايداري ساعات زندگي و روزها و شبهاي اوقات عمر را احساس كنيم. به اين گذر زمان توجه كنيم: «عمر، برف است و آفتاب تموز».
لحظه به لحظه، از اين سرمايه دارد كاسته ميشود؛ و اين در حالي است كه اين سرمايه، همه چيز ماست براي كسب سعادت اخروي؛ چهجوري مصرفش ميكنيم؟ در كجا مصرفش ميكنيم؟ در چه راهي آن را خرج ميكنيم؟ تفكر در باب مرگ، عبور از اين عالم، لحظة خروج روح از بدن و ملاقات جناب ملكالموت؛ اين لحظه براي همة ما پيش ميآيد؛ «كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ »؛ (آل عمران 185) همه، اين را ميچشيم. حالِ ما در آن لحظه چگونه است؟ دل ما در آن لحظه در چه حال است؟ اينها نكاتي است كه در خور تدبّر و تأمل است. فكر در اين زمينهها، از جملة تفكر لازم و اساسي و ضروري است.7 7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
كار از روي خشم انجام نگيرد
«وَ كَظمِ الغَيظ»؛ فرو خوردن خشم. يك وقت هست كه شما يك فرد معمولي متعارفي هستيد، خشم شما نسبت به يك برادر ديني است، نسبت به يكي از اهل خانواده است، نسبت به يكي از كاركنانتان است - كظم غيظ خيلي فضيلت دارد؛ «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ » (آل عمران 134)- يك وقت هم هست كه شما يك مسئول اجتماعي هستيد، جايگاهي داريد؛ حركت شما، اثبات و نفي شما، قول و فعل شما در جامعه اثر ميگذارد؛ در يك چنين شرايطي، خشم شما ديگر با خشم يك آدم معمولي برابر نيست. عليه كساني، عليه جرياني خشمگين ميشويم و حرفي ميزنيم؛ آثار اينچنين خشمي با آثار يك خشم معمولي كه حالا انسان بر فرض خشمگين ميشود و يك نفر را كتك ميزند، خيلي متفاوت است. كظم غيظ؛ خشم را فرو بخوريد؛ كار از روي خشم انجام نگيرد. ممكن است شما با يك كسي، با يك جرياني، با يك مجموعهاي موافق نباشيد؛ اينجا استدلال و منطق حاكم باشد؛ اگر اين استدلال و منطق آميخته شد با خشم، كار را خراب ميكند؛ تجاوز از حد انجام ميگيرد؛ اسراف به وقوع ميپيوندد؛ « ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا ». (آل عمران 147) اسراف يعني زيادهروي.7
از خدا بخواهيم كه آرايش متقين را به ما بدهد
دعاي بيستم صحيفة سجاديه؛ دعاي شريف معروف به مكارمالاخلاق.
اولِ اين دعا ميفرمايد: «اَلَلّهُمَّ صَلِّ عَليَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ حَلِّنيِ بِحِلَيةِ الصَّالِحيِن وَ اَلبِسنيِ زيِنَةَ المُتَّقيِن»؛ آرايش بندگان صالح را به من عنايت كن؛ من را زينت بده به زينت صالحين؛ و زيور متقين را به من عنايت بفرما. يعني من را جزو بندگان صالح و متقين و پرهيزگاران قرار بده. ... دلهايمان را به اين سمت ببريم. از خدا بخواهيم كه « اَلبِسنيِ زيِنَةَ المُتَّقيِن»؛ آرايش متقين را به ما بدهد. بالاخره چاره جز اين نيست. روزه هم در قرآن « لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره 183) است؛ روزه را واجب فرمود براي اينـكه مـا تقـوا پيشـه كنيـم. از جملة مـوارد تقوا اينهاست.7 7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
سعي همه بايد اين باشد كه اطفاء كنند.
نبايد بر روي آتش بنزين پاشيد
«وَ اِطفَاءُ النَّائِرَة»؛(دعاي مكارم الاخلاق) يكي از كارهايي كه لازمة تقواي ماست، فرو نشاندن آتش است. اين شعلهور شدن آتش - مراد، همين آتشهاي اختلافاتي است كه بين مجموعهها هست؛ بين گروهها هست؛ بين دستگاهها هست - در حكم آتش سوزان است. سعي همه بايد اين باشد كه اطفاء كنند. نبايد بر روي آتش بنزين پاشيد، نبايد آتشها را مشتعل كرد. اينكه ما مكرر در مكرر توصيه ميكنيم به دوستان، به مسئولين، به كساني كه تريبون دارند، به كساني كه حرفشان يا به طور عموم يا در بخشي از فضاي كشور منعكس ميشود كه: گفتهها را، زبانها را، اظهارات را، تعبيرات را كنترل و مراقبت كنند، به خاطر اين است. گاهي اوقات يك تعبيري، نه فقط ضد اطفاء نائره است، بلكه مشتعل كردن هرچه بيشتر نائره است؛ اطفاء نيست؛ بلكه ضد اطفاء است.7
7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
بايد روزبهروز فضايل اخلاقي در بين ما رشد كند
بايد روزبهروز فضايل اخلاقي در بين ما رشد كند. صبر ما، شكر ما، ذكر ما، احسان ما، مروت ما نسبت به ديگران، اجتناب ما از ايذاي ديگران، ميل ما به خدمت به ديگران، روزبهروز بايد در بين جامعه رشد پيدا كند. اينها به خودي خود پيش نميآيد؛ اينها كار لازم دارد؛ تلاش لازم دارد. در اين زمينهها كوتاهي داريم. رواج فرهنگ اسراف و تجملگرايي در جامعه، رشد يا عدم توقف ميل به خشونت در برخي از بدنة جوان كشور، مضر است. ما فيلمهايي پخش ميكنيم كه خود آن كساني كه سازندة اين فيلمها هستند، به خودشان هشدار ميدهند و ميخواهند خطر اين فيلمها را كه توليد خشونت در جامعه است، متوقف كنند؛ ولي ما حالا داريم اينها را منتشر ميكنيم! اينها مضر است. بچههاي ما از اول با خنجر و با قمه و با اسلحة گرم - البته پلاستيكياش - آشنا بشوند، انس پيدا كنند، ياد بگيرند؛ خب! اينها خطرات دارد، اشكالات دارد، تبعات دارد، در جامعه آثارش را هم ميبينيم؛ اين جزو ضعفهاي ماست.
چند سال پيش، من در يكي از مجلات آمريكايي ديدم كه مصلحيني در آنجا پيشنهاد كرده بودند كه اين فيلمهاي رايجِ غالبِ هاليوودي را كه در آنها يا شهوت بود يا خشونت، يواش يواش كم كنند و فيلمهاي خانوادگي، فيلمهاي معصومانه و نجيبانه را رايج كنند. آنها به فكرند، حالا ما تازه از آنها ياد گرفتهايم!7 7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
درباره اشخاص، اگر نقطة منفي اي سراغ داريد، افشاء نكنيد
«وَ اِصلاَحِ ذَاتِ البَين»؛(دعاي مكارم الاخلاق) ميانة افراد را اگر اختلافي وجود دارد، اصلاح كنيم. «وَ اِفشَاءِ العَارِفَةِ وَ سَترِ العَائِبَةِ»؛ دربارة اشخاص، نقاط مثبت را، نقاط خوب را افشاء كنيم، منتشر كنيم. از كسي، از مسئولي كار خوبي سراغ داريد، اين را بيان كنيد و بگوييد. نقطة مقابل: اگر چنانچه نقطة منفياي سراغ داريد، اين را افشاء نكنيد. افشاء نكردن معنايش اين نيست كه نهي از منكر نكنيد؛ چرا، به خود آن كسي كه به كارش اشكالي وارد است و بايد ايراد گرفته شود، گفته بشود؛ اما افشاء كردن اين چيزها مصلحت نيست؟.7 7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید