فقيه عاليمقام مرحوم «شيخ محمد حسن نجفى»، صاحب جواهر، پس از بررسى مجموعه «نصوص و فتاوى» در زمينه پوشيدن لباس احرام، اين چنين استنباط مى كند:
«موقع و محل پوشيدن دو جامه احرام پيش از عقد و تحقق احرام مى باشد، بلكه اين پوشش از جمله مقدماتى است كه بوسيله آن، براى «احرام» آمادگى ايجاد مى گردد.
البته به نحوى كه در حال «قصد و عقد احرام» پوشيدن دو جامه احرام حاصل شده باشد. و در كلمات فقها نيز اين مطلب مفهوم است كه معمولاً مى گويند:
«اذا اراد الإحرام وجب عليه نزع ثيابه و لبس ثوبى الإحرام...»18
«آنگاه كه «حاجى» يا «معتمر» قصد و اراده احرام نمود، واجب است لباس (معمولى و دوخته) خويش را بيرون آورده و دو جامه احرام بپوشد...»19
وى در ادامه تحقيق دقيق فوق مى نويسد:
«... در حال احرام بقاء و استدامه پوشش لباس احرام واجب نيست; زيرا همانطور كه صاحب مدارك بر اساس قطع فتوا داده است: همان صدق امتثال امر به طبيعت بر تن كردن دو جامه احرام، كافى است...»20
از آنچه كه از خامه توانا و محققانه اين فقيه سترگ برمى آيد:
پوشيدن دو جامه احرام از مقدمات و زمينه هاى «احرام» بشمار مى آيد و در ماهيّت تحقق آن هيچگونه دخالتى ندارد; و به عبارت ديگر، بر تن كردن لباس احرام از جمله چيزهايى است كه تهيّؤ و آمادگى را جهت داخل شدن «حاجى معتمر» در محدوده احرام
شرعى (كه به مجرد آن اوامر و منهياتى متوجه وى مى گردد)، ايجاد مى نمايد.
و به گمان ما استنباط «صاحب جواهر» همان است كه فقيه عظيم الشأن و نام آور معاصر، حضرت امام خمينى ـ ره ـ بدان توجهى ظريف و پژوهشگرانه نموده اند.
مغفورٌ له در نخستين مسأله از مسايل 27گانه سوّمين واجب از واجبات احرام21 مى نويسند:
در ميان آرا، رأى نيرومند و متين اين است كه: پوشيدن دو جامه احرام، در تحقق احرام شرط نيست، بلكه خود واجبى است تعبدى (و مستقل)...»22
و به دنبال همين مسأله مى گويند: «كيفيت خاصى در بر تن كردن دو جامه احرام اعتبار ندارد. و احتياط آن است آنها به طريق معمول و مألوف پوشيده شوند...»23
آنگاه در طى مسايل همين باب، به سه نكته مهم ذيل عنايت مى كنند:
1 ـ براى زنان پوشيدن دو جامه احرام واجب نيست، بلكه براى آنها جايز است كه در همان لباسهاى دوخته خود، مُحرم گردند.
2 ـ اگر از روى علم و عمد بهنگام اراده احرام، لباس دوخته بپوشد و يا دو جامه اِحرام را به تن نكند، نافرمانى و معصيت پروردگار را كرده، لكن اِحرام وى بطور صحيح تحقق يافته است. و اگر در اين زمينه در واقع معذور بوده، گناهى هم مرتكب نشده است.
3 ـ در احرام، طهارت از «حدث اصغر» و «حدث اكبر» شرط نيست.
بنابر اين انسان مى تواند در حال جنابت، حيض و نفاس، محرم شود.24
فضل، آداب و اسرار تشريع احرام و تلبيه در روايات:
1 ـ رسول اكرم ـ ص ـ فرمود:
«كسى كه در احرام خويش بر اساس ايمان و حضور قلب هفتاد مرتبه لبيك بگويد، من خداوند را گواه مى گيرم كه هزاران هزار فرشته براى او براتِ از آتش و برات از نفاق را به ارمغان آورند».25
2 ـ رسول گرامى اسلام فرمود:
«خداوند تبارك و تعالى از هر چيز چهار تا برگزيد: از ملائكه; جبرائيل، ميكائيل، اسرافيل و ملك الموت (عزرائيل) ـ عليهم السلام ـ را اختيار فرمود. و از انبياء 4 نفر
را: ابراهيم ـ ع ـ ، و داود ـ ع ـ ، و موسى ـ ع ـ و من ـ ص ـ و از بيوتات 4 خانه را برگزيد».
پس اين آيه شريفه را قرائت فرمود:
«اِنَّ اللهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً و آلَ اِبراهيم وَآلَ عِمرانَ على العَالَمين».26
و برگزيد از شهرها چهار شهر را، خداوند مى فرمايد:
«وَالتّينَ و الزَّيْتُون، وَ طُورِ سِينينَ، و هذا البلد الأمين».27
مراد از «تين» در آيه شريفه فوق، شهر مدينه است و «زيتون»، بيت المقدس، و «طور سينين»، كوفه و «هذا البلد الأمين»، مكّه. و از زنها 4 نفر را اختيار فرمود: مريم، آسيه، خديجه و فاطمه ـ عليهن السلام ـ و از «حـج» 4 چيز را برگزيد: «الثَج، العَج، الاحرام و الطواف». اما «ثجّ» عبارت از نحر و قربانى است و «عـجّ» يعنى ضجّه و فرياد مردم به تلبيه. و از ماههاى سال، 4 ماه را اختيار كرد:
«رجب، شوال، ذوالقعده و ذوالحجّه». و برگزيد از روزها، 4 روز را: روز جمعه، روز ترويه28، و روز نحر (عيد قربان).29
3 ـ امام اميرالمؤمنين على ـ ع ـ فرمود:
«كسى نيست كه «تلبيه» بگويد، مگر اينكه آنچه كه در طرف راست و چپ او قرار دارند، تا آخرين مقطع و نقطه خاك، (هم آواى او) تلبيه بگويند، و دو ملك خطاب به وى مى گويند: بشارت باد تو را اى بنده خدا و پروردگار بنده اى را بشارت نمى دهد مگر به بهشت».30
4 ـ از امام صادق ـ ع ـ سؤال شد: «آيا رسول خدا ـ ص ـ در شب محرِم مى شدند و يا در روز؟ حضرت پاسخ فرمود: در روز; حلبى مى گويد: پرسيدم: در چه ساعتى؟ پاسخ فرمود: در وقت نماز ظهر. باز سؤال كردم: رأى شما درباره احرام ما چيست؟ (يعنى در روز يا شب و در چه ساعتى محرم گرديم؟) حضرت جواب داد: براى شما فرقى ندارد...»31
5 ـ از امام صادق ـ ع ـ سؤال شد: آيا براى كسى كه جهت «عمره تمتع» محرم شده است، آشكار ساختن «تلبيه» جايز است؟ امام پاسخ فرمود: آرى; زيرا رسول اكرم ـ ص ـ پس از احرام تلبيه را (آشكارا) مى گفت، بدينجهت كه مردم چگونگى تلبيه را نمى دانستند و آن حضرت دوست داشت تا كيفيت تلبيه را به ايشان بياموزد.32
6 ـ از امام على بن موسى الرضا ـ ع ـ منقول است:
«براى اين «احرام» بر مردم واجب شده است تا پيش از دخول در حرم خدا خشوع
يابند، و براى اين كه از اشغال به امور دنيا و زينت ها و لذّتهاى آن بازايستند; علاوه بر اين، در احرام تعظيم خداوند و بزرگداشت خانه او و ذلّت نفس انسانى است، آنگاه كه اراده كرده است به سوى خداى تعالى گام بردارد».33
18 ـ و يا به تعبير امام خمينى در «تحريرالوسيله، ج 1، ص416» : ... لبس ثوبين بعد التجرد عمّا يحرم على المحرم لبسه.
19 ـ جواهر الكلام، ج18، كتاب الحج، ص239، دارالكتب الإسلاميه، مرتضى آخوندى ـ تهران.
20 ـ همان مدرك، ص239 ـ امام خمينى به عين فتواى صاحب جواهر در «تحرير الوسيله، ج1، ص417» تمايل كرده و مى گويند: لا تجب استدامة لبس الثوبين... بل الظاهر جواز التجرد منها فى الجمله.
21 ـ لبس ثوبى الإحرام و يا لبس الثوبين... (ر. كـ : «شرايع الاسلام، محقق حلى، ج1 و 2، ص246/ دارالاضواء ـ بيروت.
22 ـ تحرير الوسيله، ج1، ص416 .
23 ـ همان، ص417 .
24 ـ همان، ص417 و 418 .
25 ـ فروع كافى، ج4، ص337: «... اشهد الله له الف الف ملك براة من النار و براة من النفاق».
26 ـ آل عمران: 33 .
27 ـ التين: 3 ـ 1 .
28 ـ روز هشتم ذيحجه كه حجاج پس از انجام «عمره تمتع» مجدداً جهت حَجّة الاسلام محرم شده و عازم عرفات مى گردند.
29 ـ الخصال، شيخ صدوق، ج1، ص225 .
30 ـ من لايحضره الفقيه، ج2، ص132: «... و قال له الملكان: ابشر يا عبدالله و ما يبشرالله عبداً اِلاّ بالجنة».
31 ـ فروع كافى، ج 4، ص332 .
32 ـ فروع كافى، ج4، ص334: «... لانَ الناس لم يكونوا يعرفون التلبيه فاحب ان يعلمهم كيف التلبيه».
33 ـ وسايل الشيعه، ج9، ابواب الاحرام، ص3 ـ عيون الرضا، ج2، ص121 .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید