براي اتصاف به صفت حاجي و دستيابي به چنين مقام والايي، بايد زحمتها كشيد و رنجها متحمل شد؛ از خود بيرون آمد و با خدا يكي شد؛ ناخالصيهاي وجود را در آتش عشق سوزاند و مصفا شد؛ دل را از هر آنچه غيرحق است، خالي كرد و بذرهاي محبت محبوب را در آن نشاند؛ جسم و جان را در درياي رحمت پروردگار، تطهير كرد؛ لباس نشان را از تن به درآورد و با تن پوشي از "سفيدي" بي نشان شد؛ در برابر وسوسه ها، تمايلات دروني، كششهاي نفساني، عافيت
جويي ها و راحت طلبي ها، ايستادگي كرد و با ايمان استوار و توكل راسخ، نيتي خالص و انگيزه اي مقدس، لحظه اي از تلاش، در عرصه هاي صدق و صفا و مروت و ايثار غافل نماند.
اگربه حقيقت به حج آمده اي و مي خواهي به منزلت و مقام حاجي مفتخر شوي و اين نشان عزت را درون سينه ات جاي دهي، بايد تمرين و تجربه ديگري را آغاز كني.
تو خود نيك مي داني كه "بل الانسان علي نفسه بصيره"، ديگران نيز
مي دانند و همه روان شناسان و روان درمانگران نيز بيان مي دارند كه اساسي ترين آسيبهاي شخصيتي، مهمترين آفات اخلاقي و مستعدترين زمينه هاي كجروي و انحرافهاي رفتاري انسان، در همه زمانها و مكانها، ريشه در برخي ويژگيها و عقده هاي رواني و عدم مهار بعضي از تمايلهاي نفساني دارد.
و خداوند منان، صورتگر شاكله آدمي و آگاه بر همه قوانين حاكم بر نفسانيات و ويژگيها و نيازهاي فطري انسان، مي خواهد كه انسان متمكن درفرايند "حاجي شدن"، در يك ابتلا و امتحان بزرگ، خانه دل را زير و زبر كند و بر همه كششهاي درون و محركهاي بيرون و آسيبهاي رشد و تعالي شخصيت، چيره و حاكم شود.
از همين روست كه در طريق "حاجي شدن"، و مصونيت يافتن از آسيب پذيريهاي رواني و اجتماعي، انسان بايد آنگاه كه لباس بي نشان احرام بر تن مي كند و تيرگيها را زدوده، با سپيدي همراه مي شود، مقابله و مبارزه با آفتهاي شخصيت متعادل و متعالي را تمرين و تجربه كند. آنكه مي خواهد حاجي شود، بايد:
- از خودبيني و خودآرايي پرهيز كند.
- از راحت طلبي و عافيت جويي به دور باشد.
- از خودآزاري و ديگر آزاري اجتناب ورزد.
- از انديشه تخريب و تهاجم و پرخاشگري آزاد باشد.
- از هوسها و كششهاي جنسي رها باشد.
- از تفاخر و برتري طلبي و خود بزرگ بيني مبرا باشد.
- از تظاهر، تزوير، تحقير و توهين جدا باشد.
غالب بودن اين ويژگيها در زندگي فردي و اجتماعي، اصلي ترين آفات رشد و اساسي ترين آسيبهاي شخصيت انسان است و حاجي، كسي است كه تمرين بسيار در زدودن آفات رشد، استيلا بر كششهاي نفساني و محركهاي اجتماعي و تجربه برادري و برابري، صفا و پاكي، مروت وا يثار، زندگي هدفمند و خدامحور، ستيز با شياطين سركش نفس و دشمن معنويت، انزجار و تبري جستن از مشركان و ظالمان و طاغيان عصر، آماده قرباني كردن عزيزترين هستي خويش مي گردد.
قرباني كردن، مرحله اي با شكوه از فرايند پرعظمت حج است. اينك كه مي خواهي حاجي شوي و به مقام والاي ابراهيمي نايل گردي، در صف مناديان راستين "لااله الا ا..." قرار گيري و از سويداي دل، لبيك حق گويي، بايد نشانه توفيق درپالايش وجود و غلبه بر همه كششهاي نفساني و محركهاي رواني و اجتماعي و به نشانه صيقل دادن جسم و جان و اخلاص و يكتاپرستي، اسماعيلت را قرباني كني؛ كه ابراهيم چنين كرد.
عزيزترين هستي ابراهيم (ع)، در پايان يك عمر انتظار و يك قرن تلاش و رنج و محنت، فرزندي نيكو سيرت بود؛ اما او در صحنه امتحان، با وجود همه دلبستگي ها، آماده شد تا ريشه ها و رگه هاي وابستگي به فرزند را قطع كند كه ندا آمد: اي ابراهيم، تو پيروزي! به جاي اسماعيلت، گوسفندي قرباني كن.
در طبق اخلاص بگذار، هر چه و هر كه باشد: سرمايه ات، فرزندانت، همسرت، مقامت، آبرويت، شغلت، شهرتت، فزون خواهي ات، خودكامگي ات و...
حال كه مي خواهي حاجي شوي، به برترين منزلت و مقام در جامعه مسلمانان نايل شوي و عزت اسلامي نصيبت گردد، به اسماعيلت بينديش؛ خالصانه و مخلصانه تأمل كن؛ آري، اسماعيل خود را- هرآنچه هست- درمسلخ عشق و ايثار قرباني كن.
اينك با توفيق در اين آزمون سترگ، به سان بندگان ناب خدا، آرام دل و سبكبال چون پروانه، براي ايفاي نقشي تازه و رسالتي نو، گام درسرزمين خود نه و به ميان مردمان خويش بازگرد.
اكنون رفتار و منش تو به گونه اي است كه گويا تولد دوباره اي يافته اي و قلبت براي خدا مي تپد و بس؛ جز حق نمي گويي، جز حق نمي جويي و جز به صراط حق گام نمي گذاري. همه مردم، از كوچك و بزرگ و زن و مرد، انتظار دارند و دوست مي دارند كه همه ارزشهاي والاي قرآني و الگوي متعالي شخصيت اسلامي را، در منش و رفتارهاي فردي و اجتماعي تو مشاهده نمايند.و حاجي، يعني مظهر مقاومت در برابر طوفان سركش نفس، تفسير درستي و صداقت، تجسم گذشت و ايثار، تبلور محبت و منطق و تجلي صفا و مروت...
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید