شريعت مقدس اسلام، با توجه به دارا بودن مؤلفه هاي ارزشمندي چون " عبادات" فردي و اجتماعي، در بردارنده مزايايي است كه بهره مندي از آن براي همه جامعه اسلامي مفيد و در انسجام امت اسلامي مؤثر خواهد بود.
" حج" از جمله عباداتي است كه علاوه بر جنبه هاي فردي، تربيتي آن حاوي آثار تربيتي، اجتماعي بسياري چون، لزوم حفظ وحدت بين مسلمانان است. از طرف ديگر، يكپارچه ساختن امت اسلامي در برابر دشمنان اسلام، از ديگر دستاوردهاي كنگره عظيم فرهنگي- اجتماعي حج است كه جا دارد در اين مدت كه حاجيان راهي ديار يار شده اند، بيشتر بدان توجه شود و صاحب نظران درباره آن سخن گويند.
اما بررسي ابعاد روحي و تربيتي " حج" به عنوان يك عبادت، قبل از پرداختن به آثار اجتماعي "حج" ضروري مي نمايد.
بر اين اساس در آغازين روزهاي حركت كاروانهاي مسافران سرزمين عشق، در نوشتار ذيل كه از آثار دكتر غلامعلي افروز، رئيس سازمان نظام روان شناسي كشور است، به بررسي آثار تربيتي حج به عنوان يكي از نمادهاي عبادي و آيينهاي اجتماعي جهان اسلام پرداخته شده است كه تقديم مي گردد.
با ژرف انديشي و تأملي فراتر از معمول پيرامون فلسفه وجودي و مباني نظري ارزشهاي مذهبي و " بايدها" و "نبايدها"ي تقيدهاي ديني، به اين حقيقت دست مي يابيم كه خالق جهان هستي و ناظم عالم وجود، با آفرينش انسان، اين اشرف مخلوقات و شايسته جانشيني خدا در زمين، همه برنامه ها و روشهاي تعالي وجود و رشد و فلاح او را نيز در گذرگاه حيات دنيايي، موافق با فطرت و سرشت آدمي تقدير كرده است.
به بيان ديگر، در جهان بيني اسلام و فرهنگ قرآن، تمامي "بايدها و نبايدهاي مذهبي" بر فطرت، منطق و عقل سليم انسان، اين صاحب نيروي تعقل و تفكر و تشخيص و انتخاب، استوار است.
در يك نگاه روشن مي شود كه مجموعه بايسته ها و شايسته هاي مذهبي ( واجبات و مستحبات)و نابايسته ها و ناشايسته ها ( حرامها و مكروهات)، از نظام منطقي و معيار ارزشي روشني برخوردار است؛ بدين معنا كه هر آنچه بالفعل و بالقوه، در كوتاه مدت و بلندمدت، آشكارا و پنهاني، به صورت فردي با جمعي، براي سلامت و رشد انسان مضر است و آفت رشد متعالي ذهني، رواني واجتماعي انسان به شمار مي آيد، ممنوع شده، انسانهاي آزاده و عاقل بايد از آنها اجتناب ورزند. بر عكس، تقيد به هر چيزي كه به گونه اي هموار كننده مسير رشد جسماني و عامل رشد و تعالي ذهني و رواني، اخلاقي واجتماعي انسان است، براي همه انسانهاي مميز و خردمند، واجب و ضروري اعلام شده است. گستره فرايض و توصيه هاي ديني به گونه اي است كه هر كس به تناسب ظرفيت و توان خويش مي تواند در طي مراتب كمال و نيل به رستگاري، از آنها بهره مند شود.
از سوي ديگر، معيارهاي منطقي، نشان مي دهند كه همه بايدها و توصيه هاي اسلامي، زمينه هاي رشد عمومي و تعالي وجود آدمي را در زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي فراهم مي كند و پايبندي به آنها، بهداشت روان، شكوفايي شخصيت و سلامت و اعتلاي جامعه انساني را تضمين مي نمايد. راست گويي، صداقت، حق گويي، عدالت، ظلم ستيزي و دفاع از مظلومان، عفت و نجابت، مصونيت از آسيب پذيريها، پيوند دلها و تلاش براي برقراري صلح و صفا، پرداخت خمس و زكات براي تأمين احتياجهاي نيازمندان مسؤوليت پذيري و رسيدگي به مشكلات مستضعفان و محرومان، احترام به والدين و تكريم فرزندان، دانش افزايي و مبارزه با جهل و ناداني، تعاون و همكاري و... از واجبات دين است كه همه صاحبان عقل و انديشه، بر حقانيت و ضرورت تجلي آنها در زندگي فردي و اجتماعي اصرار دارند.
پيامبر (ص) فرمودند: "هركس از موهبت عقلانيت بهره اي ندارد، نمي تواند متدين باشد." همچنين در تأكيد برهمين موضوع مي فرمايند: "دين همان عقل است وعقل همان دين." يعني آدم عاقل حتماَ ديندار است و انسان متدين حتماً عاقل است. مولاي متقيان علي (ع) نيز در توصيف عقل و دين مي فرمايند: "زينت و زيور دين، عقل است."
به عبارت ديگر، ارزشهاي الهي و "بايدها و نبايدهاي" قرآني چنان بر اساس فطرت و عقلانيت است كه امام متقيان علي (ع) مي فرمايند: "دينمداري هر كس به تناسب عقلانيت اوست، چرا كه دين آدمي به اندازه عقل اوست." در حقيقت، از منظر اولين دست پرورده و دانش آموخته مكتب اسلام، علي(ع)، همه دين و دينداري نتيجه عقل و عقل مداري است: "دين و ادب، نتيجه و محصول عقل است."
ملازمت عقل و دين و همگامي عاقل متدين به گونه اي است كه مولاي متقيان علي (ع) مي فرمايند: "عقل براي انسان"دين دروني" است و دين براي آدمي "عقل بيروني" است". امام صادق(ع) نيز مي فرمايند: " حجت خداوند بر مردم، پيامبر(ص) است و حجت بين مردم و خداوند، عقل است."
با تأملي بر مباني روان شناختي ارزشهاي ديني واحكام الهي، به وضوح درمي يابيم كه انديشه و اركان ديني در مكتب اسلام، بر فطرت و عقلانيت استوار است و دين حجتي بر همه خردورزان آزاده و آزادانديشان وارسته است.
و سرانجام عاقل كسي است كه حيات فردي و اجتماعي اش بر موازين منطق و حكمت و رشد و تعالي، استوار است. انسان ممكن است از هوشي سرشار برخوردار باشد، اما در بسياري از مواقع رفتاري عاقلانه نداشته باشد. هوش، وسيله و ابزار است و عقل، حسن استفاده از هوشمندي است. وقتي انسان به باورهاي منطقي خود عمل نكند، نمي تواند انديشه و رفتارهاي عاقلانه داشته باشد. خداوند مي فرمايد: "چرا مي گوييد و عمل نمي كنيد؟" آيا ديگران را به انجام كارهاي خوب فرمان مي دهيد و خودتان را فراموش مي كنيد؟"
مولاي متقيان علي(ع) مي فرمايند: شخص عاقل همواره در انديشه رشد و كمال شخصيت خويش است.
از همين رو، از نظر مولاي متقيان علي (ع)، عاقل كسي است كه رفتار او همواره گفته هايش را تأييد و تصديق مي كند و بين حرف وعمل او فاصله اي نيست.
اسلام دين حق و منطق و عقلانيت است. باورها و انديشه ها و بايدها و نبايدهاي اسلامي و آموزه هاي قرآني، به گونه اي است كه بر فراز عصرها و نسلها، براي همه انسانهاي آگاه و بصير و خردمند و خردپيشه، منشور حيات هدفمند و تعالي گراست.
در فرآيند جهاني شدن و جهاني سازي، آنچه مي تواند به عنوان متعالي ترين فرهنگ و برترين ارزش، پاسخگوي همه نيازهاي فطري و عقلاني انسانها در گستره هستي باشد، اسلام و آموزه هاي قرآني است، زيرا اسلام مكتبي جهان شمول است و جاودانه ترين ارزشها را به ارمغان دارد.
جهاني سازي با محوريت حاكميت اقتصاد جهاني، بدون بهره مندي از فرهنگ جهاني، نمي تواند معنا و مفهوم ماندگاري داشته باشد و در اين رهگذر، تنها آيين و فرهنگ و انديشه و منطقي كه مي تواند هدايت فكري، رواني و فرهنگي همه انسانها را در جامعه جهاني متكفل شود، فرهنگ پويا و غني اسلامي و ارزشهاي قرآني است؛ چرا كه حاكميت فرهنگ اسلامي بر گستره جهان، يعني حاكميت همه ارزشها و همه زيبايي ها و همه پاسخها.
همه جهانيان امروز بيش از هر زمان ديگر نيازمند آرامش روان و امنيت خاطر و نيل به سعادت جاودان هستند. لازمه احساس آرامش و امنيت روان و تجربه سعادتمندي، انديشيدن دوباره به ارزشهاي الهي است كه بر پايه نيازهاي فطري و رواني و ويژگيهاي شناختي وعقلاني انسانها استوار است. اما چه بسيار انسانهايي كه در اسارت نفس اماره محبوس گرديده وبه گونه اي كه لازم است، از بصيرت و قدرت و تعقل و تفكر واز قابليتهاي عقلاني خويش بهره اي نمي گيرند. چه بسيارند انسانهايي كه از موهبت عقلانيت بهره مندند، اما در حيات فردي و اجتماعي خويش، بر اساس منطق و تعقل عمل نمي كنند.
همه سخن اين است كه صاحبان عقل، خرد، انديشه و بصيرت، بيش از همه به ارزشهاي الهي مي انديشند و آموزه هاي ديني و بايسته هاي قرآني را اصلي ترين سرمايه آرامش روان و سعادت حيات دنيوي و اخروي خويش مي دانند.
انديشيدن و پايبندي به ارزشهاي الهي، آدمي را به سوي قله يگانگي و توحيد، آزادي و آزادگي، اخلاص و دل آرامي هدايت مي كند و زيباترين جلوه و تبلور ارزشهاي والاي الهي را در رفتار آزادگان موحد، سخنگويان با خدا و برپا دارندگان نماز، مي توانيم مشاهده كنيم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید