بعضى از روایات كه ناظرِ به اسرار حجّ است،(1) گرچه از حیث سند قابل تأمّل و دقت مىباشد و جاى تحقیق بیشترى دارد، لیكن متن آنها بسیار قوى است. كسانى كه احادیث را با متون آنها مىشناسند، این گونه از احادیث را هم معتبر مىدانند.
على بن الحسین، امام سجاد سلام الله علیه بعد از سفر حجّ، شبلى را دیدند و فرمودند: چه مىكنى؟
عرض كرد: از حج برمىگردم.
امام سجّاد علیه السلام از زهرى پرسید: به نظر تو جمعیت زائر امسال چقدر است؟ زهرى عرض كرد: چهارصد هزار یا پانصد هزار. حضرت با اشارهاى، گوشههایى از ملكوت را بر وى روشن ساخت و او باطن بسیارى از افراد را دید كه به صورت حیوان بودند. آنگاه فرمود: حجگزار كم است و سر و صدا و ناله زیاد.
فرمـود: آیا به میقـات رفتى و لبـاس دوختـه را از تـن درآوردى و لباس احـرام را در بر نمـودى و سپس غسـل احـرام را انجـام دادى؟
عرض كرد: آرى.
فرمود: این كه لباس دوخته را از بَر گرفتى، آیا هنگام كندن لباس دوخته، قصد كردى كه از لباس معصیت بیرون بیایى؟
عرض كرد: نه.
فرمود: وقتى لباس احرام را در بر كردى در این قصد بودى كه جامه طاعت در بر مىكنى؟
عرض كرد: نه.
فرمود: وقتى غسل احرام انجام دادى، آیا قصد كردى كه خود را از گناهان شستشو مىكنى؟
عرض كرد: نه، من فقط لباس مخیط و دوخته را بیرون آوردم و لباس احرام را در بَر كردم و وقوف نمودم. و نیت كردم همان چیزهایى را كه دیگران انجام مىدهند.
فرمود: پس تو احرام نبستهاى! احرام یك دستور ظاهرى دارد كه همه آن را انجام مىدهند و یك دستور باطنى و سرّى دارد كه تنها اهل سیر و سلوك و كسانى كه به اسرار حجّ آگاهند، به آن توجه دارند.
گوشههایى از اسرار و مسائل اخلاقى حج
عدهاى از اصحاب و شاگردان ائمه ـ علیهم السلام ـ به كشف و شهود راه یافتهاند و باطن كسانى را كه در سرزمین عرفات و غیر عرفات به سر مىبردند، دیدهاند. زائر بیت الله باید با باطنى روشن این سفر را طىّ كند وگرنه ممكن است خداى ناكرده باطن حیوانى داشته باشد و اهل باطن با چشم ملكوتى واقعیت آنها را ببینند.
امام صادق علیه السلام فرمود: «حاجى تا زمانى كه آلوده به گناه نشود، نور خدا در او هست و زایل نمىشود.»
امام سجّاد علیه السلام از زهرى پرسید: به نظر تو جمعیت زائر امسال چقدر است؟ زهرى عرض كرد: چهارصد هزار یا پانصد هزار. حضرت با اشارهاى، گوشههایى از ملكوت را بر وى روشن ساخت و او باطن بسیارى از افراد را دید كه به صورت حیوان بودند. آنگاه فرمود: حجگزار كم است و سر و صدا و ناله زیاد. این سر و صداها، سر و صداى حاجیان راستین نیست. حاجیان راستین بسیار كم هستند كه آنان را به صورت انسان مىبینى كسانى هستند كه به قرآن و عترت و وحى و رسالت معتقدند و به تمام چیزهایى كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله درباره اصول و فروع دین، به خصوص امامت و ولایت آوردهاند معتقدند و عمل مىكنند. باطن این گروه همانند ظاهرشان، انسان است. و دین وجودشان را احاطه كرده است. اما كسانى كه بسیارى از مسائل را نپذیرفتهاند و مىگویند رسول خدا صلی الله علیه و آله در تعیین رهبرى اجتهاد كرده و این تعیین رهبرى به دستور خداوند متعال نبوده است! اینها قائل به جدایى قرآن و عترتند، در حالى كه قرآن و عترت یك نور و از هم جدایى ناپذیرند. اگر كسى به قرآن تمسك كند و عترت را نپذیرد در حقیقت قرآن منهاى قرآن را برگزیده است. نمىشود كه انسان، بخشى از حقیقت را بپذیرد و بخشى دیگر را رها سازد؛ «نؤمن ببعض و نكفر ببعض» نمىشود. كسانى كه «یریدون أن یتخذوا بین ذلك سبیلا»(2)؛ خواستهاند راه نزدیكترى انتخاب كنند، بیراهه رفتهاند و در حقیقت باطن اینها، جحود و انكار حقّ است و جحود و انكار حقّ به صورت حیوانیت و درنده خویى ظهور مىكند.
اگر انسانى حیوان شود بد است وگرنه حیوانى كه انسان نبوده و خودش در حدّ حیات حیوانى خلق شده است، مذموم و معاقب نیست و او را به جهنّم نمىبرند زیرا مكلّف نبوده است.
1 ـ مستدرك الوسائل، ج10، ص166، روایت شبلى. در احیاءالعلوم غزالى آمده است: كسى شبلى را در خواب دید و از او پرسید: پروردگار با تو چه كرد؟ شبلى پاسخ داد: آن سان مرا به حساب گرفت كه سخت نومید شدم و آن هنگام مرا در بخشایش غرقه ساخت.
2 ـ نساء / 150.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید