عـرفـات
عرفات، سرزمین شناخت، سرزمین اولین انسان، كه هبوط كرد و دوباره راه صعود بازگرفت ... سرزمین آدم و ابراهیم و محمد صلی الله علیه و آله، سرزمین تجلى كامل جبرئیل بر پیغمبر، سرزمینى برّ و برهوت، بىهیچ نشانه و ساختمانى ... در اینجا انسان است و زمین و آسمان ... كدام سرزمین است كه آدمى را بدینگونه در متن خلقت طبیعى و حقیقىاش قرار دهد؟ ... عصر درخشنده بازگشت و توبه و انابه ... در عهد بازسازى و تكوین شخصیت جدید ... اینجا جایگاه اعلام ابدى احكام و اسلام توسط آخرین سفیر وحى الهى است. در اینجا آدمى در هالهاى از عظمت و سكوت، الهام و معنویت، اندیشه و تامل، راز و نیاز و مناجات و دعا و عبادت محو مىشود. پیغمبر فرمود: «الحج عرفه». حج، همان عرفه است. اگر در این اولین منزل حج، روح و قلبت دگرگون شد و انقلابى و تحولى یافتى و وقوف در عرفات، تو را به درنگ و تفكر و تدبر واداشت، و نیز وقوف به مشعر این حالت را به كمال رساند و «وقوفین» به درستى انجام یافت، زیر بناى سایر مناسك مستحكم و خلل ناپذیر شده است. قبلاً اشارت رفت كه تدبر و تأمل، باید پایه حركت و جنبش باشد. «وقوفین» مبدأ و پایه و مایه همه مناسك شریف و ارجمند حج است. و لذا در تمامى اعمال حج، ركنى نداریم كه حتى ترك سهوى و غیر عامدانه و بدون تقصیر آن نیز موجب بطلان حج گردد.(2)
بر مسلمین جهان است كه با همكارى و همفكرى پروژه تحسین برانگیز تجمید و كنسروسازى گوشتهاى قربانى در حج را به گونهاى كه بشود آیه قرآن را به طور كامل به كار بست و از اسراف و تباهسازى و به خاك سپارى گوشت قربانى جلوگیرى كرد، تكمیل كنند و از این راه از پایمال شدن و ضایع شدن یكى از حكمتهاى احكام حج مانع شوند.
در عرفات، حاجى از زمین و آسمان، الهام مىگیرد، از جان تطهیر یافته و منزه شده خودش الهام مىگیرد، از این خلق یكرنگ فراهم آمده از سراسر جهان كه با زبانها و رنگها و نژادهاى گوناگون به بازشناخت خویش و جهان خویش و خداى خویش مشغولند، الهام مىگیرد ... نكته بسیار تأمل دیگر آن كه در صحراى عرفات، بالخصوص، صحراى محشر تصویر مىشود و حاجى با تداعى قیامت و حساب و كتاب الهى، حالتى از انقطاع و تضرع پیدا مىكند كه به راستى از او انسانى تحول یافته، متعالى و متكامل و رو به آخرت و در خور «وصال» و تشرف به «حرم» مىسازد.
مشعـرالحـرام
«فاذا افضتم من عرفات فاذكروا الله عندالمشعر الحرام.»
این آیه كریمه براى حاجیانى كه غروب روز نهم، به سوى مشعرالحرام كوچ مىكنند رنگ و بو و تلألؤ و درخشندگى و جذبه و حال و هواى ویژهاى دارد ... . «مشعر»، حرم است، «عرفات»، حرم نیست، تو براى ورود به حرم، از حرم، احرام بستى و براى آن كه لایق حرم شوى، بیرون از حرم در صحراى عرفات، خود را بازشناختى و بازساختى و اینك شبانه عازم حرم خدائى، مشعر، حرم است، منا حرم است، مكه حرم است، و تو مرحله به مرحله اجازه ورود مىیابى ... شب را در مشعر طبق آنچه در آیه مباركه گذشت به ذكر خدا مىگذرانى و طبق سنت و رویه معمول، به كار تجهیز نیرو و تهیه سلاح براى نبرد با شیطان مىپردازى، سنت است كه سنگریزههاى رمى جمرات را از سرزمین مشعرالحرام گردآورى ... این تعلیم، آمادهسازى افراد براى مقابله با دشمن است ... شبانه و در آرامش و به حال پنهانى و نیمه پنهانى ... این حالت پنهانى و نیمه پنهانى براى آنها كه شب دهم در مشعرالحرام بودهاند، كاملاً محسوس است.
تمرینى زیبا براى تلقین روح جهاد با دشمن ... جمرات ثلاث، الگوهاى پلیدى و ناپاكىاند. در اینجا ابراهیم خلیل(ع) با وسوسه شیطان (درباره حج و یا ذبح اسماعیل) در آویخت و با او نبرد كرد و او را مغلوب ساخت. این، سنگ پرانى بىمعنا، به یك جرثومه برآمده بدتركیب نیست، این، آمادهسازى نمونهوار بشر، براى نبردهاى سهمگین و همیشه مكرر و روزانه در عرصه زندگى است.
منطقه كوهستانى و پرفراز و نشیب مشعر، كه بر خلاف عرفات، بسى ناهموار است، هزاران هزار حاجى را شاهد است كه همه، رازگونه و «در گوشى» وار، نقطه به نقطه، تنها و دو نفره و چند نفره ... به فراهم آورى سنگ براى نبرد فردا مشغولند. و به یاد داشته باش كه بدون تهذیب نفس و (وقوف) در عرفات و مشعر و بدون دریافت و بازیافت شخصیت معنوى جدید، صلاحیت و لیاقت و آمادگى براى نبرد فردا را نخواهى یافت.
منــا
منا سرز
آرزوها، سرزمین ناوردگاه پیروزمند ابراهیم، كه بیشترین و سختترین مناسك حج در مدتى بیش از همه مدت حج (در كوتاهترین فرض) انجام مىگیرد ... سرزمین نبرد با شیطان و قربانى و تقصیر و شب را به روز آوردن در حالت بیم و امید و با ذهنیت و روحیه و اندیشه مجاهد خستگى ناپذیری كه سه روز متوالى به نشانه حدیث و پشتكار و تداوم نبرد تا مرحله نهایى پیروزى قطعى بر دشمن، جهاد خود را با نشاط و امید و سخت كوشى و پایدارى ادامه مىدهد.
در این سرزمین، با «تقصیر» بسیارى از محرمات احرام به تفصیلى كه در كتب فقهى آمده است حلال میشود و حاجى، در اینجا پس از قربانى لباس عادى خود را مىپوشد و آماده براى وصل یار و ورود به حریم معبود و طواف خانه خدا و سعى صفا و مروه مىشود ... در منا جهاد روزانه و تأملات شبانه تواماً انجام مىگیرد و این هر دو مكمل یكدیگرند. و بسیارند حاجیانی كه پس از قربانى، راهى مكه مىشوند و طواف و سعى را بجا مىآورند و باز به منا باز مىگردند و تو مىتوانى این سه روز و دو شب را در منا بمانى و عصر دوازدهم یكسر، براى اتمام مناسك به مكه بازآئى ...
شب را در مشعر طبق آنچه در آیه مباركه گذشت به ذكر خدا مىگذرانى و طبق سنت و رویه معمول، به كار تجهیز نیرو و تهیه سلاح براى نبرد با شیطان مىپردازى، سنت است كه سنگریزههاى رمى جمرات را از سرزمین مشعرالحرام گردآورى ... این تعلیم، آمادهسازى افراد براى مقابله با دشمن است.
(نكته: در روال جارى عصر ما كنفرانسها و گردهمآئیها و بحث و تبادل نظر در مسایل دنیاى اسلام، در منا صورت مىپذیرد كه از نظر كلى پسندیده مىنماید، به شرط آن كه شكل بىمحتوا و حرف بىعمل و از این بدتر، خداى ناكرده در جهت خلاف رضاى خدا و مصالح مسلمین نباشد).
رمـى جمـرات
تمرینى زیبا براى تلقین روح جهاد با دشمن ... جمرات ثلاث، الگوهاى پلیدى و ناپاكىاند. در اینجا ابراهیم خلیل(ع) با وسوسه شیطان (درباره حج و یا ذبح اسماعیل) در آویخت و با او نبرد كرد و او را مغلوب ساخت. این، سنگ پرانى بىمعنا، به یك جرثومه برآمده بدتركیب نیست، این، آمادهسازى نمونهوار بشر، براى نبردهاى سهمگین و همیشه مكرر و روزانه در عرصه زندگى است. «رمى» به تعبیر «حافظ عامربیك» محل سازى «دست جنگى» است. «رمى» در دست تو، ملكه كارآئى و دشمن یابى و نشانهگیرى درست و دقیق ایجاد مىكند ... كه چنین دستى براى آینده زندگیت بسیار كارساز و مشكل گشا خواهد بود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید