خمس در اسلام، جايگاه بلندي دارد و از فرايض مالي مسلمانان محسوب مي گردد. همان طور که گفتيم، فقهاي اهل سنت، خمس را فقط در غنايم جنگي و گنج و معادن، واجب مي دانند، ليکن از نظر فقهاي شيعه، خمس بر هفت چيز واجب است.
در اينجا ابتدا به مشترکات شيعه و سني مي پردازيم و سپس به مختصات شيعه اشاره مي کنيم. اما قبل از آن به نکاتي اشاره مي نماييم.
اهل سنت مانند ما شيعيان، در مواردي به وجوب خمس در غير غنايم جنگي معتقدند، ليکن در اين مسئله ميان مذاهب چهارگانه ي حنفي، مالکي، حنبلي و شافعي، تفاوت نظر وجود دارد. حنفي ها به جز غنيمت جنگي، در «معدن و رکاز» نيز خمس را واجب مي دانند، منتها مي گويند: معادن سه قسم است و يک قسم آن، خمس دارد. در گنج نيز خمس واجب مي باشد و مصرف آن دو مانند غنيمت جنگي است. مالکي ها مي گويند: در گنج و معدن طلا و نقره، خمس واجب است و مصرف آنها را مانند غنايم جنگي مي دانند. شافعي ها و حنابله مي گويند: در رکاز يا گنج، خمس واجب است.
«ابو يوسف قاضي» مي نويسد: آن چه که از معدن نصيب آدمي مي شود، خمس آن واجب است. اگر کسي گنجي پيدا کرد، خواه طلا باشد يا نقره يا چيزهاي ديگر، خمس بر آن نيز واجب مي شود. البته چهار پنجم آن گنج براي کسي است که پيدا کرده و يک پنجم آن را بايد خمس بدهد و اين به منزله ي غنيمت است... و آن چه از دريا خارج مي شود (غواصي) در اين موارد هم خمس واجب مي باشد. (1)
مشترکات شيعه و سني در موارد خمس
1- غنايم جنگي
غنايم جنگي، اموالي است که به دست سپاهيان اسلام در جنگ ها به تصرف در مي آيد؛ از زمين هاي داير و باير گرفته تا ساختمان هاي مسکوني و اسلحه و ابزارهاي جنگي. خمس اين نوع اموال فعلا منتفي است، زيرا جنگي در کار نيست.
2- معادن
مقصود از معدن، کليه ي چيزهايي است که در عرف عقلا به آن معدن مي گويند؛ مانند: معادن طلا، نقره، سرب، آهن، مس، نفت، گاز، زغال سنگ، گوگرد، فيروزه، نمک، عقيق و زاج. (2)
البته خمس معادن به دو شرط واجب است: نخست اين که، قيمت استخراج شده از معدن به 15 مثقال طلاي مسکوک برسد و شرط ديگر آن که، پس از محاسبه و حذف مخارج عمليات استخراج باشد. در صورتي که پس از منها کردن مخارج استخراج چيزي باقي بماند و ارزش آن به حدود 15 مثقال طلا برسد، پرداخت خمس آن واجب مي شود.
ولي معادن گچ و سنگ و گل سرشور جزء معادني که خمس دارد محسوب نمي شود، بلکه جزء منافع کسب و کار به شمار مي آيد. بنابراين اگر از مخارج ساليانه اضافه آمد، خمس به آن تعلق مي گيرد وگرنه خمس ندارد.
3- گنج يا دفينه
مقصود از گنج، اموالي است که در زير زمين يا کوه و دريا، ميان ديوار و درخت و يا زمين پنهان کرده باشند و در عرف عقلا به آن گنج بگويند. در روايات اهل سنت در اين زمينه احاديثي رسيده است که به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
1- از ابوهريره نقل شده که پيغمبر (ص) فرمود: در «رکاز»، خمس است. يکي از حاضران پرسيد: منظور از رکاز چيست؟ فرمود: معادن طلا و نقره است که خداوند از روز نخست آفريده است. (3)
«رکاز» در لغت به معناي هر گونه مالي است که در زمين، متمرکز يا پنهان شده باشد و به همين دليل به تمام معدن ها «رکاز» گفته مي شود. هم چنين است گنج ها و اموال نهفته اي که پيشينيان به دلايلي در زير زمين يا کوه ها پنهان کرده اند؛ به اينها هم «رکاز» مي گويند.
اين که معادن، تنها به طلا و نقره گفته شده، از باب بيان مصداق است، نه اين که منحصر به آن دو باشد.
2- از انس بن مالک نقل شده است که همراه رسول اکرم (ص) در راهي حرکت مي کرديم. يکي از دوستان ما وارد ويرانه اي شد و در آن گنجي از طلا پيدا کرد. پيامبر اکرم (ص) دستور داد تا آن را وزن کردند؛ در حدود دويست درهم شد. فرمود: اين، «رکاز» است و بر آن خمس واجب مي شود. (4)
3- در کنزالعمال از پيامبر (ص) نقل شده است: «ان لکم بطون الارض و سهولها و تلاع الاوديه و ظهورها، علي ان ترعوا نباتها و تشربوا مائها علي ان تؤدي الخمس؛ (5) داخل زمين، دشت ها، اعماق دره ها و بيرون آن همگي در اختيار شماست، از گياهان آن استفاده کنيد و آب آن را بنوشيد و در مقابل، خمس آن را بپردازيد.»
4- در حديثي ديگر آمده است که گروه عبد قيس محضر رسول خدا (ص) مشرف شدند و اظهار داشتند: ما جز در ماه هاي حرام - به دليل ترس از درگيري با مشرکان - نمي توانيم خدمت شما برسيم. اگر اوامري داريد بفرماييد تا سعادت مند شويم. فرمود: چهار چيز انجام دهيد و چهار چيز را ترک کنيد. دستور مي دهم شما را به ايمان به خدا، آيا مي دانيد: ايمان به خدا چيست؟ شهادت به «لا اله الا الله»؛ دوم، اقامه ي نماز؛ سوم، اداي زکات؛ چهارم، دادن خمس مغنم. (6)
بدون شک، مغنم در اين حديث به معناي لغوي آن (غنيمت جنگي) نيست، بلکه معناي حقيقي آن مراد است؛ يعني هر گونه کار سودمند اعم از: تجارت و کسب و کار.
4- حرام بودن زکات بر سادات
از مشترکات ديگر بين اهل تسنن و تشيع، حرام بودن زکات بر پيامبر (ص) و آلش است. در صحيح مسلم، بابي وجود دارد به نام «تحريم زکات بر رسول خدا و آلش». در اين باب، هشت حديث آمده است. ابوهريره مي گويد: حسن بن علي (ع) خرماي صدقه را گرفت و در دهانش گذاشت. پس رسول خدا (ص) فرمود: آن را بينداز، آيا نمي داني که ما صدقه را نمي خوريم؟
طبق اين روايات نمي توان گفت خمس فقط شامل غنايم جنگي مي شود، بلکه از نظر اهل تسنن بايد عوايد و موارد ديگر را نيز در بر بگيرد؛ چنان که در گنج و معادن طلا و نقره گفته شد.
وانگهي، اگر غنايم جنگي به دليل فقدان جنگ منتفي گردد و معادن طلا و نقره و گنج هم در دسترس نباشد، سادات يتيم و فقير و در راه مانده (ابن السبيل) از کجا بايد ارتزاق کنند، چون به اجماع سني و شيعه، زکات و صدقات واجب بر اهل بيت پيغمبر (ص) و علي (ع) تحريم گرديده است؟ در اين صورت، اهل سنت بايد پاسخ گوي اين پرسش باشند؛ آناني که غنيمت را در آيه ي خمس بر خلاف مفهوم لغوي، منحصر در غنايم جنگي دانسته اند.
برخي از مفسران اسلامي تلويحا خواسته اند غنيمت را از محدوده ي غنايم جنگي فراتر ببرند؛ مثلا فخر رازي در تفسير کبير با صراحت مي گويد: غنيمت به هر چيزي اطلاق مي شود که انسان به آن دست پيدا مي کند، ولي در اصطلاح شريعت، به غنايمي گفته مي شود که بر اساس قهر و غلبه به دست مجاهدان افتاده باشد.
1- الخراج، ص 83 و معالم المدرستين، ج 2، ص 118.
2- زاج، جسمي است معدني و بلوري شکل به رنگ هاي سفيد، سبز، سياه و کبود و از سنخ نمک هايي است که به طور آزاد در طبيعت به دست مي آيد: فرهنگ عميد، ماده ي زاج.
3- سنن بيهقي، ج 4، ص 152.
4- مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 128 و سنن بيهقي، ج 4، ص 155.
5- کنزالعمال، ج 7، ص 65.
6- صحيح مسلم، ج 1، ص 35.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید