نقش روزه در حل مشکلات
از آنجا که در مسیر زندگی دشواری و مشکلات وجود دارد، دستور دادهاند در شداید و مشکلات روزه بگیرید. یعنی اگر ما در هر نمازی چند بار از خدای سبحان استعانت میکنیم و میگوییم ﴿إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ راه کمکرسانی را هم خدا بیان فرموده است. ولی این چنین نیست که بگویید: کمک کن! و ما رایگان کمک برسانیم. اگر سخن از ﴿وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ است، راهش را هم قرآن به ما آموخته که: ﴿وَاسْتَعِینُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ﴾[1] و این صبر به «صوم» تفسیر و تطبیق شده و در حدیث آمده است که: «إذا نزلت بالرّجل النازلة والشدیدة فلیصم»[2] هرگاه برای کسی مشکل یا حادثهٴ خاصی پیش آمد باید رای دفع یا رفع آن روزه بگیرد.
نه تنها در جنگ، بلکه اگر مشکلات دیگری هم برای انسان پیش آید، باید برای حل آن مشکل، روزه گرفت.
این روزه چه نقشی دارد که مشکل را حل میکند؟ انسان را به کجا میرساند که بر مشکل پیروز میشود؟ تازه این امساک ظاهری است؛ امّا روزه، حکمتهایی دارد که روح را بهمقام بالا میرساند و روح بلند بر طبیعت فایق است.
اگر کسی برای خدا روزه گرفت چون کارها به دست اوست مشکل را حل میکند که فرمودهاند: «یا مُسهّل الأُمور الصّعاب»[3] . قرآن هم فرمود: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَاتَّقَی ٭ وَصَدَّقَ بِالحُسْنَی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَی﴾[4] ما کارها را برای افرادی که در مسیر مستقیماند، راحت میکنیم. آنگاه نمونههایش را هم به عنوان انبیای عظام برای ما بیان فرمود.
وقتی موسای کلیم الله از خدای سبحان در خواست میکند: ﴿وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی﴾[5] در پاسخ میفرماید: ﴿قَالَ قَدْ أُوتیِتَ سُؤْلَکَ یَامُوسَی﴾[6] تو برای براندازی طاغوت فرعون از ما آسان کردن امور را طلب کردی، ما هم آن را به تو دادیم. آنچه را که از ما خواستی به تو دادیم؛ شرح صدر، روان بودن بیان، شرکت در رسالت و وزیر بودن برادرت را، و نیز خواستی که او را از وحی خاص بر خوردار کنیم، همه را عطا کردیم.
دربارهٴ رسول خدا هم فرمود: ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ٭ وَوَضَعْنَا عَنکَ وَزْرَکَ ٭ الَّذِی أَنقَضَ ظَهْرَکَ ٭ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ﴾[7] آیا به تو شرح صدر نداریم و بارگران را که بر پشت تو سنگینی میکرد برنداشتیم و نام تو را بلند آوازه نکردیم؟
این راهها را قرآن در اختیار ما گذشته است؛ زیرا باطن روزه به قدری نیرومند است که انسان را بر جهان طبیعت ـ به اذن خداـ پیروز میکند.
فرشتگان و دعا برای روزهدار
فرشتگان موکلند که برای روزهدران دعا کنند: قال رسول الله (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم): «إنّ الله تبارک وتعالی وکّل ملائکةً بالدّعاء للصّائمین وقال: أخبرنی جبرئیل (علیهالسلام) عن ربه تعالی ذکره أنّه قال: ما أمرتُ ملائکتی بالدّعاء لأحدٍ منخلقی إلاّ استجبتُ لهم فیه»[8] خداوند عدّهای از فرشتگان رامأمور کرده است تا برای روزهداران دعا کنند. و جبرئیل خبر داد که پروردگار میفرماید: هرگز فرشتگانم را امر به دعا نکردم جزء آنکه دعای آنان را مستجاب نمودم. دعای فرشته برای انسان، در خواست خیر و خوبی برای وی است.
تو فرشته شوی ارجهد کنی از پی آنک
بر گ توت است به تدریج کنندش اطلس[9]
در این عالم اگر برگ توت را حریر میکنند و کرم میتواند از برگ توت، پرنیان درست کند، انسان هم میشود فرشته کرد، رشد چنان میسّر است که کرم ابریشم، از برگ توت پرنیان میسازد!
قرآن کریم میفرماید: در بهشت فرشهایی وجود دارد که آستر آن، پرنیان است. حال خدا میداند رویهٴ این فرشها چیست؟ چون فرش آستری دارد که روی زمین میافتد و رویهای که انسان روی آن مینشیند. فرش بهشت هم آستری دارد و رویهای ﴿مُتَّکِئِینَ عَلَی فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ﴾[10] آستری استبرق و حریر و پرنیان ارزنده است. امّا ظاهر آن فرش چیست؟ چون بیش از حریر و بالاتر از پرنیان چیزی در عالم طبیعت نیست که ما را به آن تشویق کنند. لذا نفرمود، ظاهر و رویه آن چیست! بایستی رفت و دید.
فرشهایی که باطنش حریر است، حریری که کرم ابریشم آن را نتنیده؛ بلکه نماز و روزه آن را بافته است. حریری را که کرم ابریشم بتند، کرم دیگری میتواند صدمه بزند؛ اما فرشی را که نماز و روزه ببافد، دیگر آسیب نمیبیند. البته این فرش از لذایذ جسمانی بهشت است. اما آن «جنّة اللقاء» که به حساب نمیآید، باطن روزه است که فرمود: «الصّوم لی وأنا اُجزی به»[11] . آنچه را فرشتگان برای روزهداران مسئلت میکنند، باطن روه است.
قرآن در مورد فرشتگان میفرماید: ﴿وَمَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ﴾[12] هر فرشته درجهای دارد فرشتهای که موکّل است برای بندگان مخلص روزهدار دعا کند، غیر از فرشتهای است که برای دعا به غیر روزهداران موکّل میشود. درجات فرشتگان و دعاهای آنها هم تفاوت دارد.
تا چه اندازه ما به باطن روزه میپردازیم که نه تنها ظاهرمان روزه بگیرد و چیزی نخوریم و نیاشامیم؛ بلکه سرّ و درون ما هم روزه بگیرد؟ نگذاریم خاطرهای در دل خطور کند که خدا نمیپسندد. مبادا در دل بد کسی را بخواهیم. چنین نیست که اگر خاطرات در دل عبور کرد، خدای سبحان نداند یا دل انسان تیره نشود.
روزهٴ عوام، خواص و اخص با هم متفاوت است. اگر ما روزه گرفتیم و به این فکر بودیم که، خدای ناکرده، کسی را برنجانیم یا به مقام وجاهی برسیم یا نتوانستیم خود را آماده کنیم که اگر به جاه رسیدیم، تفاوتی برای ما نداشته باشد، باطن ما روزه نگرفته است و چون باطن روزه نگرفته به باطن روزه نرسیدهام.
رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: جبرئیل (سلام الله علیه) به من خبر داد، که خدای سبحان فرموده، من فرشتگان را برای دعای احدی موکّل نکردم، جزء آنکه دعای آنان را مستجاب میکنم. به همین جهت، فرشتگان را موکل فرمود، برای روزهداران دعا کنند .[13]
بوی خوش دهان روزهدار
از امام صادق (سلاماللهعلیه) نقل شده است که فرمود: «أوحی الله تبارک وتعالی إلی موسی علیهالسلام: ما یمنعک من مناجاتی؟
قال: یاربّ أُجلّک عن المناجات لِخَلوُف فم الصائم فأوحی الله عزّوجلّ إلیه یا موسی لَخَلوُفُ فم الصائم أطیب عندی من ریح المسک»[14] خداوند به حضرت موسی وحی فرستاد، که چرا با من مناجات نمیکنی؟
عرض کرد: خدایا روزهدارم و در حال روزه، دهان خیلی معطر نیست. خداوند فرمود: ای موسی! بوی دهان روزهدار پیش من از مشک خوشبوتر است.
انسان مگر نمیخواهد در آن عالم مُطیّب و معطّر باشد، آنجا که دیگر سخن از آهو و نافه آهو نیست که عطری داشته باشد. آنجا روزه است که انسان را معطّر میکند. باطن روزه به صورت عطر ظهور میکند، آنهم در سطح بدن و اما ما فوق آن را خدای سبحان میداند که چیست.
از امام صادق (سلاماللهعلیه) نقل شده که، اگر کسی در روز گرمی روزه بگیرد وتشنه شود، خدای سبحان هزار فرشته را موکّل میکند تا چهرهٴ او را مسح کنند و تا هنگام افطار به او بشارت دهند و هنگام افطار خداوند (عزّوجلّ) میفرماید: «ما أطیب ریحُک وروحک! یا ملائکتی أشهدوا أنّی غفرت له»[15] عجب معطری و چه بوی خوبی داری! فرشتگان من شاهد باشید که من او را آمرزیدم.
باطن روزه انسان را به آنجا میرساند که مخاطب خدا قرار میگیرد، اگر تا کنون میگفت «یاالله» از آن به بعد، خداوند میفرماید: «یاعبدی». اگر خداوند سبحان چیزی را به عظمت بستاید، دیگر نمیشود آن را به نافهٴ آهو تشبیه کرد. «فإنّ المسک بعضُ دم الغزال» مشک، که بعضی از خون غزال است، با عطری که خدای سبحان از آن تعریف میکند قابل قیاس نیست.
از سوی دیگر در چند جای قرآن کریم آمده است که فرشتگان، هنگام مرگ به صورت و پشت عدّهای میزنند! ﴿یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُم) [16]
مرحوم شیخ محمد علی شاه آبادی، استاد امام خمینی (رضواناللهعلیهما) در علوم عرفانی کتابهای نافعی دارند؛ یکی از آن کتابها شذرات المعارف است. در این کتاب میفرمایند: گروهی که هنگام مرگ، مضروب فرشتگان واقع میشوند کسانی هستند محکم به پشت او میزنند، که وقتت در دنیا تمام شده، از این جا بیرون برو. فرشتگانی که موکّل آن علاماند، میبینند این شخص با دست خالی و روی سیاه میآید، به صورت او میزنند که عمری در دنیا بودی چرا با دست خالی آمدی ؟[17]
1 ـ سورة بقره، آیة ۴۵/
2 ـ الکافی، ج۴، ص۶۳/
3 ـ جملهای دعایی است که در کلمات بزرگان حکمت آمده است.
4 ـ سورة لیل، آیات ۵ ـ ۷/
5 ـ سورة طه، آیة ۲۶/
6 ـ سورة طه، آیة ۳۶/
7 ـ سورة انشراح، آیات ۱ ـ ۴/
8 ـ روضة المتقین، ج۳، ص۲۲۸/
9 ـ دیوان سنایی.
10 ـ سورة رحمن، آیة ۵۴/ (بهشتیان بر بسترهایی که آستر آن از ابریشم درشتبافت است تکیه زنند).
11 ـ روضة المتقین، ج۳، ص۲۲۵/
12 ـ سورة صافات، آیة ۱۶۴/
13 ـ روضة المتقین، ج۳، ص۲۲۸/
14 ـ همان.
15 ـ روضة المتقین، ج۳، ص۲۲۸/
16 ـ سورة انفال، آیة ۵۰/
17 ـ شذرات المعارف، ص۶۴
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید