ج ـ نماز با خشوع
از مصاديق اقامه نماز به جاي آوردن نماز با خشوع آن است.
«قد افلح المؤمنون الّذين هم في صلاتهم خاشعون؛19 به تحقيق مؤمنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوع دارند».
خشوع به معناي تواضع و ادب جسمي و روحي است كه در برابر شخص بزرگ يا حقيقت مهمّي در انسان پيدا ميشود و آثارش در بدن ظاهر ميگردد. فيومي گويد: «خشع خشوعا اذا خضع و خشع في صلاته و دعائه اقبل بقلبه علي ذلك و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سكنت و اطمأنّت؛20 خشوع به معناي تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناي اقبال قلبي بر آن است و اين واژه برگرفته از سكون و اطمئنان است، آن چنان كه براي سكون زمين واژه خشوع به كار رفته و ميگويند: «خشعت الارض». خشوع در نماز؛ يعني جسم و روح را در نماز به ديدار خداوند بردن و انقطاع از غير او آن چنان كه برگزيدگان خداوند پيامبر و آل ـ عليهم السلام ـ چنين بودند. اولين فرودگاه اين خشوع روح است كه بر جسم نيز اثر ميگذارد؛ يعني آن كس كه در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نيز آرام بوده، پيوسته بازي با ريش و صورت ندارد! در حديثي ميخوانيم كه پيامبر(ص) مردي را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازي ميكند فرمود: «اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛21 اگر او در قلبش خشوع بود، اعضاي بدنش نيز خاشع ميشد».
د ـ دوام در نماز
از مصاديق اقامه نماز «دوام نماز» است.
در سوره معارج پس از آن كه خداوند برخي صفات ناشايست انسانها را مورد تذكّر قرار ميدهد، اوصاف شايسته آنها را هم ذكر ميكند كه از جمله آن: «الاّ المصلّين الّذين هم علي صلاتهم دائمون؛22 مگر نمازگزاراني كه بر نماز خود تداوم دارند». ظاهر آيه دوام است؛ يعني هم به وقت نماز ميخوانند و هم هميشه نماز ميخوانند، اين گونه نيست كه نماز خواندن آنها مقطعي باشد و چنين نمازي است كه اگر جزو برنامه زندگي شد و با حدود آن به جاي آورده شد انسان را از فحشا و منكر باز ميدارد. و اصولاً برنامههاي تربيتي جز با تداوم كارآيي لازم را ندارند، لذا در حديثي از پيغمبر اكرم(ص) ميخوانيم: «انّ احبّ الأعمال الي اللّه مادام و ان قلّ؛23 محبوبترين اعمال نزد خداوند كاري است كه انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند كم باشد». هـ ـ گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه
بدون ترديد از مصاديق «اقامه نماز» گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پيش از اين، مصاديق اقامه نماز در بُعد فردي مورد توجه قرار گرفت و اينك آن را از بُعد اجتماعي مورد بررسي قرار ميدهيم.
قرآن كريم ميفرمايد از ويژگيهاي ياران خداوند آن است كه: «الّذين ان مكنّاهم في الأرض اقاموا الصّلوة و آتوا الزّكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و للّه عاقبة الأمور؛24 آنها كساني هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا ميدارند و زكات را ادا ميكنند و امر به معروف و نهي از منكر مينمايند».
از اين آيه شريفه به قرينه واژه تمكين (كه به معناي فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم يا علم و آگاهي كافي و توان و نيروي جسمي) ميتوان استفاده كرد كه مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده ميكنند، علاوه بر آن كه خود اهل اقامه نمازاند، بر مطرح كردن آن در جامعه تلاش ميكنند.
با مصاديق پنجگانه فوق ميتوان معناي وسيع «اقامه نماز» را در قرآن دريافت. بحث پيرامون اولين وظيفه در قبال نماز؛ يعني «اقامه نماز» را با كلامي از شهيد علاّمه آية الله مطهّري به پايان ميبرم:
«به پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود؛ يعني نماز به صورت يك پيكر بيروح انجام نگردد، بلكه نمازي باشد كه واقعا بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد و اين است معني ذكرالله كه در آيه شريفه 14 سوره طه بدان اشاره شده:«اقمالصلوة لذكري» ياد خدا بودن مساوي است با فراموش كردن غير خدا؛ اگر انسان ولو مدت كوتاهي با خداوند در راز و نياز باشد و از او استمداد جويد و او را ثنا گويد، او را به الله بودن، ربّ بودن، رحمان بودن، رحيم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم يلد و لم يولد و لميكن له كفوا احد بودن توصيف كند، عاليترين تأثيرها در نفس او گذاشته ميشود و روح انسان آن چنان ساخته ميشود كه مذهب اسلام ميخواهد و بدون چنين برنامهاي امكانپذير نيست».25
2 ـ پاسداشت حريم نماز
ديگر وظيفه مؤمنان در قبال نماز پاسداشت حريم نماز است؛ نيكوداشت نماز جايگاه ويژهاي در زندگي براي آن قائل بودن، به جاي آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصاديق آن است. نگهداريِ حريم نماز نقطه مقابل استخفاف است؛ يعني سبك شمردن نماز و شأن و منزلتي براي آن نديدن! كه امام صادق(ع) فرمود: «اِنّ شفاعتنا لنتنال مستخفّا بالصلوة».26 كه ترجمه آن اين دو بيت است:
تا شيعه او به لوح دل بنگارد گويم ز امام صادق اين طرفه حديث هر كس كه نماز را سبك بشمارد فرمود كه بر شفاعت ما نرسد قرآن كريم از اين «حريم نگهداري»، تعبير به حفظ كرده است:
«حافظوا علي الصّلوات والصّلوة الوسطي...؛ 27
در انجام همه نمازها و نماز وسطي كوشا و مراقب باشيد». در اين آيه بر مراقبت همه نمازها، به ويژه نماز وسطي تأكيد شده است. اين كه «صلوةوسطي» كدام است؟ اقوال گوناگوني بين مفسّران هست،28 نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب، نماز عشا، نماز صبح، نماز جمعه، نماز شب، نماز وتر و... اينها برخي از اقوالي است كه در مصداق «صلوة وسطي» گفته شده است، ولي با توجّه به شأن نزول آيه بعيد نيست كه مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شأن نزول آيه آمده است: جمعي از منافقان به بهانه گرمي هوا در نماز جماعت ظهر شركت نميكردند و اين سبب شده بود كه از جمعيّت نماز جماعت پيامبر(ص) كاسته شود تا جايي كه گاه پشت سر پيامبر يك صف يا دو صف بيشتر نبود. آيه شريفه تذكّر به مؤمنان است كه حريم نماز را نگهداريد و با ترك جماعت حريم اين عبادت بزرگ را نشكنيد.29
در سه آيه از قرآن نيز «محافظت بر نماز» از ويژگيهاي مؤمنان شمرده شده است:
«والّذين هم علي صلواتهم يحافظون؛30 مؤمنان كسانياند كه بر نمازهاي خويش مراقباند».
راغب در معناي حفظ گويد: «ثمّ يستعمل في كلّ تفقّد و تعهّد و رعاية...».31
اين واژه در مورد تفقّد، پيمان داري و مراقبت به كار ميرود.
19 ) مؤمنين (23) آيه 2.
20 ) المصباح المنير، ص170.
21 ) مجمع البيان، ج7، ص99؛ انوار التنزيل بيضاوي، ج3، ص159 و كنزالدقائق،، ج7، ص559.
22 ) معارج (70) آيه22.
23 ) اصول كافي، ج2، ص82، (چاپ آخوندي).
24 ) حج (22) آيه 41.
25 ) آشنايي با قرآن، سورههاي حمد و بقره، ص67 و 68.
26 ) بحارالانوار، ج82، ص235.
27 ) بقره (2) آيه 238.
28 ) در تفسير مجمع البيان شش قول، در تفسير فخر رازي هفت قول، در تفسير قرطبي ده قول، در تفسير روح المعاني سيزده قول نقل شده است!!
29 ) تفسير مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص342.
36 ) تفسير مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص217.
30 ) انعام (6) آيه 92؛ معارج(70) آيه34 و مؤمنون(23) آيه9.
34 ) مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص217.
37 ) عنكبوت ( 29) آيه 41.
35 ) فروع كافي، ج3، ص480.
38 ) تفسير نمونه، ج16، ص277 و 288.
32 ) رعد (13) آيه28.
31 ) المفردات في غريب القرآن، ص124.
39 ) تفسير البرهان، ج3، ص15.
42 ) مجموعه ورّام، ج1، ص6.
40 ) مريم (19) آيه 55.
41 ) طه (20) آيه 132.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید