در دو آيه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ويژگيهاي منافقان شمرده شده است: «و إذا قاموا إلي الصّلوة قاموا كسالي...؛ و هنگامي كه به نماز ميايستند از روي كسالت ميايستند...».«... و لا يأتون الصّلوة الاّ و هم كسالي...؛ و نماز به جا نميآورند جز با كسالت.»و ويژگي چنين نمازي جز نماز بيكيفيت كه به همه چيز جز نماز شبيه است، نيست.
نماز در تمام اديان الهي به عنوان برترين آيين عبادي و ركن معنويّت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرت ابراهيم(ع) چنين بوده است كه: «ربّ اجعلني مقيم الصلوة و من ذريّتي...؛1 پروردگارا، من و ذريّهام را برپا دارنده نماز قرار ده». به حضرت موسي(ع) در كوه طور خطاب شد: «انّني انا الله لا اله الاّ أنا فاعبدني و اقم الصّلوة لذكري؛همانا من الله هستم، معبودي جز من نيست مرا پرستش كن و نماز را براي ياد من برپا دار».
حضرت عيسي(ع) ميگويد: «... و اوصاني بالصّلوة والزّكاة ما دمت حيّا؛3... و مرا توصيه به نماز و زكات مادام كه زندهام كرده است».
و در چند جاي قرآن سخن از ميثاق بنياسرائيل است كه بخشي از موادّ آن اقامه نماز است.4
در آيين مقدّس اسلام نيز «نماز» جايگاه ويژهاي دارد و در قرآن كريم بر آن تأكيد فراوان شده است.
در اين كتاب الهي وظايفي براي مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. اين وظايف عبارتند از:
1ـ برپايي نماز.
در آيات زيادي برپايي نماز در كنار «ايتاء زكوة»؛ پرداختن زكات آمده است.
تكيه بر اين دو ركن، در حقيقت براي بيان اين واقعيّت است كه مسلمان شايسته، هم در پيوند با خداوند بايد ارتباط عاشقانه و صميمي داشته باشد و هم در رابطه با مردم بيتفاوت نبوده و وظايف واجب و مستحب مالي خود را انجام داده، به فكر محرومان جامعه باشد. عاليترين شكل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترين شيوه ارتباط با مردم حلّ مشكلات مادّي آنهاست كه با اداي وظايف مالي، از سوي مسلمانان اين مهم برآورده ميشود.5 در قرآن كريم «اقامه نماز» و «ايتاء زكوة» به عنوان محك ايمان، تقوي، اخلاص و...شمرده شده6 و اين دو در حقيقت اوّلين گام وفاداري به دين معرّفي شدهاند. قرآن كريم درباره برخورد با مشركين ميفرمايد: «فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزّكوة فخلّوا سبيلهم؛7 هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشويد... .» در آيه ديگري آمده است «فان تابوا و اقاموا الصّلوة و آتوا الزكوة فاخوانكم في الدّين؛8 پس اگر توبه كردند و نماز را برپا داشته و زكات را بپردازند پس برادران ديني شما هستند...».
معناي اقامه نماز چيست؟
به نظر ميرسد با توجّه به ريشه لغوي اقامه، كه از قيام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معناي برپايي آن بگيريم در مقابل آن زمين ماندن و زمين گير شدن و بياعتنايي به آن است و اين معنا داراي مصاديقي است:
الف ـ گزاردن درستِ نماز با حدود و شرايط آن؛
ب ـ به جاي آوردن نماز به نحو كامل و احسن؛
ج ـ تداوم در برپايي نماز؛
د ـ تلاش براي مطرح كردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گويد:
«و لم يأمر تعالي بالصّلوة حيثما امر و لا مدح به حينما مدح الاّ بلفظ الاقامة تنبيها انّ المقصود منها توفية شرائطها لا الاتيان بهيئاتها...؛9 در تمام مواردي كه خداوند به نماز امر يا مدح به آن كرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به اين معنا توجّه داده شود كه مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرايط است نه تنها به جاي آوردن هيأت نماز (بدون روح)».
در قرآن كريم، اقامه نماز با ويژگيهاي ذيل مطلوب است:
الف ـ برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابي
در دو آيه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ويژگيهاي منافقان شمرده شده است: «و إذا قاموا إلي الصّلوة قاموا كسالي...؛10 و هنگامي كه به نماز ميايستند از روي كسالت ميايستند...».
«... و لا يأتون الصّلوة الاّ و هم كسالي...؛11 و نماز به جا نميآورند جز با كسالت.»
و ويژگي چنين نمازي جز نماز بيكيفيت كه به همه چيز جز نماز شبيه است، نيست. در روايتي از حضرت امام سجّاد(ع) ميخوانيم:
«انّ المنافق ينهي و لاينتهي و يأمر بما لايأتي و إذا قام إلي الصّلوة اعترض؛ همانا منافق (از كار زشت) نهي ميكند، ولي خود از آن كار دست نميكشد و فرمان ميدهد (به خوبي) ولي خود انجام نميدهد و چون به نماز بايستد اعتراض ميكند». راوي ميگويد: پرسيدم: «ما الإعتراض؛ اعتراض چيست»؟ حضرت فرمود: «الالتفات و اذا ركع ربض؛ رو به راست و چپ گردانيدن و چون ركوع كند خود را مانند گوسفند به زمين اندازد (يعني بعد از ركوع نايستد و به همان حال به سجده رود.»12
ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضيلت آن
قرآن كريم ميفرمايد: «فويل للمصلّين الّذين هُم عن صلوتهم ساهون؛13 پس واي بر نمازگزاراني كه از آن غافلند.»
«ساهون» آنانند كه از اصل نماز غافلند، توجّهي به آن ندارند، گاه آن را نميخوانند، گاه در آخر وقت ميخوانند. قرآن كريم ميگويد اين مسأله در ضعف اعتقاد ديني او ريشه دارد. گفتني است كه «سهو» و «اشتباه» در نماز مورد نظر آيه نيست، زيرا اگر چنين بود، ميفرمود: «في صلوتهم» در نمازشان نه «عنصلوتهم» از نمازشان. يونس بن عمّار از حضرت امام صادق(ع) پرسيد: مقصود از سهو همان وسوسه شيطان است؟ حضرت فرمود: «لاكل احد يصيبه هذا ولكن ان يغفلها و يدع ان يصلّي في اوّل وقتها؛14 نه هر كس مبتلا به وسوسه ميشود بلكه مقصود آن است كه از اصل نماز غفلت كند و در اوّل وقت نخواند.» امام صادق(ع) در روايتي فرمود: «تأخير الصلوة عن اوّل وقتها لغير عذر؛15 مقصود از سهو بدون عذر نماز را از اوّل وقت تأخير انداختن است».
در روايتي از حضرت امام علي(ع) ميخوانيم:
«ليس عملٌ احبّ الي الله عزّوجلّ من الصّلوة فلايشغلنّكم عن أوقاتها شيءٌ من امور الدّنيا فانّ الله عزّوجلّ ذمّ اقواما فقال الّذين هم عن صلاتهم ساهون يعني انهم غافلون استهانوا باوقاتها؛16 هيچ كاري نزد خداوند محبوتتر از نماز نيست، پس نبايد در وقت نماز هيچ يك از امور دنيا شما را مشغول از نماز سازد كه خداوند گروهي را كه از نماز سهو ميكنند نكوهش كرده است و مقصود اين است كه اينها غفلت از نماز داشته، حريم وقت نماز را نگه نميدارند».
علاوه بر توجه به اصل نماز بايد در نماز نيز انسان به اين نكته توجّه داشته باشد كه در مقابل حضرت حقّ ايستاده با او سخن ميگويد، بايد تمام وجود خويش را به اين ميهماني ببرد تا شيطان جرأت زمينهسازي براي خروج از اين ميهماني را فراهم نسازد.
«يا ايّها الّذين آمنوا لاتقربوا الصّلوة و انتم سكاري حتّي تعلموا ما تقولون...؛17 اي كساني كه ايمان آوردهايد، در حالي كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه ميگوييد...».
ظاهر آيه روشن است و نياز به توضيح ندارد كه مقصود، نهي از نماز در حال مستي است لكن از تعليل «حتي تعلموا ما تقولون» ميتوان اين معنا را برداشت كرد: نماز مطلوب آن است كه انسان با عنايت و توجّه نماز بخواند، بداند كه چه ميگويد و با كه سخن ميگويد. مؤيّد اين برداشت روايت امام باقر(ع) است كه فرمود: در حالتي كه كسل هستيد يا چرت آلود يا سنگين، مشغول نماز نشويد، زيرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستي نهي كرده است.18
1 ) ابراهيم (14) آيه40.
2 ) طه (20) آيه14.
3 ) بقره (2) آيه 45.
4 ) از جمله بقره(2) آيه 83 و مائده(5) آيه 12 و... .
5 ) اين برداشت در مواردي از تفسير ارزشمند الميزان آمده است. از جمله ج9، ص328؛ ج15، ص127 و ج15، ص340، (چاپ بيروت).
6 ) بقره(2) آيه 3؛ انفال(8)، آيه 3؛ رعد(13) آيه22؛ لقمان(31) آيه3 و حج (22) آيه35 و... .
7 ) توبه (9) آيه5.
8 ) همان، آيه11.
9 ) المفردات في غريب القرآن، ص418، (كتابفروشي مرتضوي تهران).
10 ) نساء (4) آيه 142.
11 ) توبه (9) آيه 54.
12 ) اصول كافي، جلد دوّم، ص396 (باب ضعة النفاق والمنافق حديث3).
13 ) ماعون (107) آيه 4 و 5.
14 ) مجمع البيان، ج10، ص548 و كنزالدقائق، ج15، ص498 (با تصحيح حاج آقا مجتبي عراقي).
15 ) تفسير القمي، ج2، ص444 و كنز الدقائق، ج15، ص497.
16 ) الخصال، ج2، ص621. (حديث اربعمأة) و كنزالدقائق، ج15، ص497.
17 ) نساء (4) آيه43.
18 ) علل الشرائع، ج2، ص47 و كنزالدقائق، ج2، ص446.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید