تدبير ش40-41
آنچه كه داريم، لطف خداست؛ بايد از اسلام بياموزيم و به خودمان مغرور نشويم
اگر ميبينيد فلان دولت وابستهي به آمريكا، فلان دولت بظاهر مسلمان و در باطن همدست صهيونيستها، فلان دولت مستبد و مستكبر نسبت به نظام جمهوري اسلامي لحظهاي از بدخواهي و بددلي فروگذار نميكنند، به خاطر همين خصوصيت اين نظام است كه توانسته در دل ملتهاي آنها جاي خود را باز كند.... اين است كه دولتهاي مخالف اسلام و مخالف نظام جمهوري اسلامي را خشمگين ميكند؛ سراسيمه ميكند. آنچه كه داريم، لطف خداست. بايد از اسلام بياموزيم و به خودمان مغرور نشويم. مغرور شدن به خود، مقدمهي لغزيدن، مقدمهي شكست خوردن است. آنچه كه هست، از لطف و فضل خدا بدانيم: «ما اصابك من حسنه فمن اللَّه و ما اصابك من سيئه فمن نفسك»؛ هرچه پيشرفت هست، هرچه توفيق هست، هرچه امكان خوب هست، از لطف خداست.14 14. 24/02/88 بيانات در ديدار سران و معتمدان عشاير كردستان
تدبير ش43
لزوم استفاده بيشتر از ايام پر فيض رجب، شعبان و رمضان براي تقويت ايمان
بيش از پيش، از فرصتهاي معنوي و مواعظ اخلاقي در بحبوحه امور اجرايي بهرهگيري كنيد. ايام پرفيض ماه رجب و سپس ايام گرانقدر ماههاي شعبان و رمضان بهترين فرصتها براي زدودن غفلتها و نزديکي بيشتر به خداوند، با عمل صالح و تقويت ايمان است1. 1 . 03/04/88 (گزارش خبري) درديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
در جامعه بايد عقل معيار باشد
اوّلين كار پيامبر مكرّم اثارة(تحريك كردن) عقل است، برشوراندن قدرت تفكّر است؛ قدرت تفكّر را در يك جامعه تقويت كردن. اين، حلاّل مشكلات است. عقل است كه انسان را به دين راهبرد ميدهد، انسان را به دين ميكشاند. عقل است كه انسان را در مقابل خدا به عبوديت وادار ميكند. عقل است كه انسان را از اعمال سفيهانه و جهالتآميز و دلدادن به دنيا باز ميدارد؛ عقل اين است. لذا اوّلكار اين است كه تقويت نيروي عقل و خرد در جامعه انجام بگيرد؛ تكليف ما هم اين است. ما هم در جامعة اسلامي، امروز كه خواستهايم نمونهاي باشد از جامعة اسلامي پيامبر مكرّم، با همة ضعفهاي ما، با همة حقارتهايي كه در ماها هست، در قبال آن عظمت بينظير پيامبر، اين جور حركت كرديم، اينجور خواستيم كه نمونهاي از آن درست كنيم. در اين جامعه هم بايد عقل معيار باشد، ملاك باشد4. 4. 29/04/88 بيانات در سالروز عيد مبعث
ضرورت تربيت عقل و كنترل هواي نفس
در درجة اوّل در بعثت پيغمبر، مسئلة عقل مطرح شده است، مسئلة دانايي مطرح شده است. در سرتاسر قرآن و تعاليم غير قرآني پيغمبر هم، هرچه شما نگاه ميكنيد، ميبينيد تكية بر عقل و خرد و تأمّل و تدبّر و تفكّر و اينگونه تعبيرات است؛... اميرالمؤمنين در علّت بعثت انبيا ميفرمايد: «لِيسْتَأدُوهُم مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ» تا به اينجا كه: «وَ يثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول»؛(شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 113) گنجينههاي عقل را، خرد را استخراج كنند. اين گنجينة خرد در دل من و شما هست. اشكال كار ما اين است كه مثل آن انساني هستيم كه بر روي گنجي خوابيده است، از آن خبر ندارد و از آن بهره نميبرد و از گرسنگي ميميرد. وضع ما اينجور است. به عقل وقتي مراجعه نميكنيم، عقل را حَكم وقتي قرار نميدهيم، عقل را تربيت وقتي نميكنيم، زمام نفس را به دست عقل وقتي نميسپريم، وضع ما همين است.اين گنجينه در اختيار ما هست، امّا از آن استفاده نميكنيم.آنوقت از بيعقلي و از جهل و عوارض فراوان آن دچار مشكلات فراوان زندگي در دنيا و در آخرت ميشويم.لذادرحديثينبي مكرّم اسلام فرمود: «إِنَّ الْعَقْلَ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْلِ»؛ عقل عقال جهل است. عقال آن ريسماني است كه به پاي حيوان - شتر يا غير شتر - ميبندند كه حركت نكند، قابل كنترل باشد. ميفرمايد عقل عقال جهل است؛ اين پايبندي است كه مانع ميشود از اينكه انسان با جهالت حركت كند. بعد ميفرمايد: «وَ النَّفْسَ مِثْلُ أَخْبَثَ الدَّوَابِّ»؛(مستدرك، ج 1، ص83) نفس انسان مثل شرورترين حيوانات است؛ مثل شرورترين چهارپايان است؛ نفس اين است. «فَاِن لَم تُعقَل حارَت»؛( تحف العقول ص 15 ) وقتي اين نفس را عقال نكرديد، مهار نكرديد، كنترلش را در دست نگرفتيد، سرگردان ميشود؛ مثل حيوان وحشياي كه نميداند كجا ميرود، سرگردان ميشود؛ با اين سرگرداني است كه مشكلات به وجود ميآيد براي انسان در زندگي شخصي خود، در زندگي اجتماعي خود و براي يك جامعة انساني.4 4. 29/04/88 بيانات در سالروز عيد مبعث
دعوت به تربيت عقلاني، اخلاقي و قانوني در بعثت پيامبر
مسئلة بعثت نبي مكرّم ... در واقع يك عرصة عظيمي است كه به اين زوديها بيان ابعاد اين حادثة بزرگ ميسّر نخواهد بود. هرچه زمان به جلو ميرود و بشر با تجربههاي گوناگون، نواقص زندگي خود را، آسيبهاي خود را بيشتر ادراك ميكند، ابعاد گوناگون و بعثت نبي مكرّم بيشتر خود را نشان ميدهد. اين بعثت در واقع دعوت مردم به عرصة تربيت عقلاني و تربيت اخلاقي و تربيت قانوني بود. اينها چيزهايي است كه زندگي آسوده و رو به تكامل انسان به آنها نيازمند است. در درجة اوّل، تربيت عقلاني است. يعني نيروي خرد انساني را استخراج كردن، آن را بر تفكّرات و اعمال انسان حاكم قرار دادن، مشعل خرد انساني را به دست انسان سپردن، تا راه را با اين مشعل تشخيص بدهد و قادر بر طي كردن آن راه باشد؛ اين اوّلين مسئله است؛ و مهمّترين مسئله هم همين است. ... تربيت دوم، تربيت اخلاقي است كه: «بُعِثْتُ ِلاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخْلاق»؛(مجمع البيان ج 10ص500) مكرمتهاي اخلاقي، فضيلتهاي اخلاقي را در ميان مردم كامل كند. ... بعد به دنبال آن تربيت قانوني است، انضباط قانوني. اوّلعامل به همة احكام اسلام، خودِ شخص نبي مكرّم اسلام بود. از قول امالمؤمنين عايشه نقل شده است كه سؤال كردند راجع به پيغمبر - اخلاق پيغمبر، رفتار پيغمبر - گفت: «كانَ خُلْقُهُ الْقُرآن»؛(شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد ، ج 6، ص 340) اخلاق او، رفتار او، زندگي او، تجسم قرآن بود. يعني چيزي نبود كه به او امر كند، خود او از آن غافل بماند. اينها همهاش براي ما درس است؛ اينها همه درس است. نه اينكه ما آن عظمت را با حقارتهاي خودمان بخواهيم مقايسه كنيم، آنجا قلّه است، ما در دامنهها داريم حركت ميكنيم؛ امّا به سمت قلّه حركت ميكنيم؛ شاخص آنجاست، معيار آنجاست4. 4. 29/04/88بيانات در سالروز عيد مبعث
نهايت نيازجامعة اسلامي به تربيت اخلاقي
اخلاق، آن هواي لطيفي است كه در جامعة بشري اگر وجود داشت، انسانها ميتوانند با تنفّس او زندگي سالمي داشته باشند. اخلاق كه نبود، بياخلاقي وقتي حاكم شد، حرصها، هواي نفسها، جهالتها، دنياطلبيها، بغضهاي شخصي، حسادتها، بخلها، سوءظن به يكديگر وارد شد - وقتي اين رذايل اخلاقي به ميان آمد - زندگي سخت خواهد شد؛ فضا تنگ خواهد شد؛ قدرت تنفس سالم از انسان گرفته خواهد شد. لذا در قرآن كريم در چند جا - «يزَكِّيهِمْ وَ يعَلِّمهمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»( آل عمران: 164) - تزكيه كه همان رشد اخلاقي دادن است، جلوتر از تعليم آمده است... . پيغمبر اكرم ميفرمايد... از عقل، حلم به وجود آمد؛ از حلم، علم به وجود آمد. ترتيب اين مسائل را انسان توجّه كند: عقل، اوّل حلم را به وجود ميآورد؛ حالت بردباري را، حالت تحمّل را. اين حالت بردباري وقتي بود، زمينه براي آموختن دانش، افزودن بر معلومات خود - شخص و جامعه - فراهم خواهد آمد؛ يعني علم در مرتبة بعد از حلم است. حلم، اخلاق است. در آية قرآن هم «يزَكِّيهِمْ وَ يعَلِّمهمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»، تزكيه را جلوتر ميآورد. اين، تربيت اخلاقي است. امروز ما نهايت نياز را به اين تربيت اخلاقي داريم؛ هم ما مردم ايران، جامعة اسلامي در اين محدودة جغرافيايي، هم در همة دنياي اسلام؛ امت بزرگ اسلامي، جوامع مسلمان. اينها نيازهاي اوّل ماست4. 4. 29/04/88 بيانات در سالروز عيد مبعث
نگاه به مبعث با كدام رويكرد
مبعث را بايد با اين ديد نگاه كرد. مبعث فقط يك جشن نيست كه جشن بگيريم و كف بزنيم و شيريني بخوريم و پخش كنيم و شادي كنيم؛ اين نيست. مبعث يك مقطع است؛ يك عيد است. عيد يعني آن مقطعي كه انسان را به حقيقتي متوجّه ميكند. يك عيد است؛ ما نگاه كنيم به مبعث، نگاه كنيم به پيغمبر، نگاه كنيم به آن مجاهدتهاي عظيم، بعد نگاه كنيم به آن تأثير شگرف؛ ده سال - ده سال در عمر يك ملّت مثل يك لحظه است - در اين ده سال اين مرد عظيم، اين عظيم العظماء چه كرد! كجا ميشود هيچ ده سالي را با آن ده سال مباركي كه پيغمبر اكرم حكومت كرده است، مقايسه كرد! چه حركتي در تاريخ بشر به وجود آورد؛ چه طوفاني به پا كرد؛ چه ساحل امني را در وراي آن طوفان به بشر نشان داد و چگونه راه را نشان داد! شصت و سه سال هم عمر كرد. ما حالا با عمرهاي طولاني، با اين حركتهاي كودكانه و بچگانه ميخواهيم آن راه را - حالا تا هر جايي كه بشود - پيش برويم. وقتي آنجور حركتي با آن اخلاص، با آن مجاهدت، با آن هدايت ربّاني انجام ميگيرد، نتيجهاش همان چيزي است كه بر ده سال حكومت پيغمبر مترتّب شد و آن عظمت را به وجود آورد4. 4. 29/04/88 بيانات در سالروز عيد مبعث
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید