هر چند كه در آموزه هاي قرآني در تنقيص دنيا مطالب بسياري آمده و دنيا به عنوان لهو و لعب شناخته شده است، ولي مي بايست به اين مهم توجه داشت كه دنيا در تبيين قرآني، مقدمه آخرت است و تحليل هاي قرآني بر پايه اين نگرش شكل گرفته است تا به مخاطبان اين پيام روشن را بدهد كه دنيا نسبت به آخرت في نفسه اصالتي ندارد.
اما با اين همه، نبايد از اين نكته نيز غافل شد كه دنيا با نقش مقدمه اي خود از چنان جايگاه و ارزشي برخوردار است كه مي توان گفت آخرت و همه چيز آن در همين دنيا ساخته مي شود؛ از اين رو در بياني زيبا و شيوا، دنيا به عنوان كشتزار و مزرعه آخرت معرفي شده است. اين بدان معناست كه هر آن چه در آخرت نصيب و بهره انسان مي شود، در همين دنيا ساخته و تأمين مي گردد. براساس اين آموزه ها، هر انساني نه تنها ماهيت خويش را در دنيا مي سازد، بلكه بهشت و دوزخ و امكانات و عذاب هاي خويش را با اعمال خويش درست مي كند و آسمان و زمين خويش را شكل مي بخشد. در روايات معراجي، پيامبر(ص) گوشه هايي از اين تأثير بي نظير و بي مانند و نقش بي بديل دنيا نسبت به آخرت را بيان كرده است.
نويسنده در اين مطلب با بهره گيري از آموزه هاي وحياني قرآن و اسلام بر آن است كه به اين نقش بي بديل و غير قابل جايگزين دنيا توجه دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
جايگاه ارزشي دنيا در آموزه هاي قرآني
دنيا، نقيض آخرت و اسم براي زندگي در اين جهان است. (لسان العرب، ابن منظور، ج4، ص420، «دنا») بنابراين، هنگامي كه از دنيا سخن مي گوييم مراد از آن، زندگي در اين جهان كه در برابر زندگي آخرت قرار مي گيرد، مي باشد.
در آموزه هاي قرآني، دنيا به گونه اي تبيين و معرفي شده كه هر كسي از ظن خود شد يار من، وز درون من نجست اسرار من. از اين رو برخي، زندگي دنيا را پوچ و بيهوده مي شمارند و برخي ديگر آن را همه چيز دانسته و دلبسته به آن مي شوند. اين در حالي است كه از نظر قرآن، دنيا و نظام آن، بهترين و نيكوترين نظامي است كه خداوند باتوجه به ظرفيت ماده و ابعاد مقدماتي آن آفريده است.
از نظر قرآن هرگاه بخواهيم نسبت دنيا را با نقيض آن يعني آخرت بنگريم، به يك ارزيابي ارزشي اقدام مي كنيم، در اين صورت است كه دنيا به سبب آن كه امري گذرا و ناپايدار است (اسراء، آيه18؛ عنكبوت، آيه20؛ قيامت، آيه20؛ انسان، آيه27) و اسباب عدم توجه انسان به حقيقت دنيا و مقدمه اي بودن آن را فراهم مي آورد و بسياري از مردم به آن اصالت مي بخشند و اين گونه از آخرت غافل مي شوند (روم، آيه7)، خداوند آن را تنقيص كرده و بي ارزش شمرده است.
بنابراين، بي ارزشي دنيا را نمي بايست به عنوان يك ارزيابي مستقل ديد، بلكه اين ارزيابي با توجه به نسبت آن به آخرت صورت مي گيرد. هدف از اين تنقيص و بي ارزش دانستن در هنگام مقايسه آن با آخرت، از آن روست تا انسان به سبب زندگي در دنيا و لذت هاي آن، در دام آن نيفتد و به آن اصالت نبخشد و دلبسته به آن نشود تا از آخرت غافل گردد.
خداوند هنگامي كه نسبت دنيا به آخرت را براي انسان تبيين مي كند مي فرمايد كه ماهيت زندگي دنيا، بازي، لهو، زينت، تفاخر و فزون طلبي و تكاثر در مال و فرزند است. (انعام، آيه32؛ عنكبوت، آيه64؛ محمد، آيه36؛ حديد، آيه20) به اين معنا كه انسان نبايد در دام اين مظاهر فريبنده دنيا بيفتد و از حقيقت زندگي دنيا و نسبت مقدمي آن غافل شود.
اما اگر انسان، حقيقت مقدمي دنيا به آخرت را درك و فهم كند، در مي يابد كه زندگي دنيا تا چه اندازه از ارزش و جايگاه بلند و مهمي برخوردار است و نقش بي بديل و بي نظيري را براي انسان ايفا مي كند؛ زيرا زندگي دنيا هرگز تكرار شدني نيست و انسان در زندگي دنيا مي تواند خود را براي ابديت بسازد.
كساني كه در دنيا از خواب غفلت بيدار شوند و با ايمان و عبوديت و اعمال نيك، پرده هاي فريبنده و ظواهر دنيوي را كنار بزنند، آن گاه كشف غطائي مي شود و ملكوت دنيا و حقايق باطني آن را مي بينند و درمي يابند كه چگونه مي بايست از اين فرصت كوتاه عمر بهره گيرند و خود را براي ابديت بسازند.
از نظر قرآن، زندگي دنيا داراي هدفي است كه انسان بايد آن را بشناسد (مومنون، آيات 112 و 115) اين هدف همان ساختن خود براي ابديت است. بنابراين، نمي توان تنها به ظاهر دنيا بسنده كرد، بلكه بايد دانست كه دنيا، باطن و حقيقتي دارد كه شناخت آن حقيقت مهم است.(روم، آيه 7) انسان مي بايست با شناخت اين حقيقت، از همه امكانات و نعمت هاي زندگي دنيوي براي ساخت ابديت خود بهره گيرد و به تمام كمال از آن سود برد. از اين رو خداوند از مومنان مي خواهد تا به بهترين شكل از همه نعمت هاي زندگي دنيايي استفاده كنند. (اعراف، آيه 32) و بدانند كه زندگي دنيايي به سبب مقدمي بودن و شرايط آن، زندگي پررنج و مشقتي است؛ زيرا براي ساختن ابدي خود هر كسي مي بايد بارها و بارها همانند مار، پوست بيندازد و همانند پروانه مراحل گوناگون و سخت دگرديسي را بپيمايد. انسان با هر كاري همراه با قصد و نيتي كه انجام مي دهد، لبس بعد از لبس دارد و از مرحله اي به مرحله ديگر مي رود. طبيعت زندگي بشر اين اقتضا را دارد كه انسان با رنج و مشقت از نعمت هاي دنيا بهره گيرد و هرگز آرامش و آسايش واقعي و پايداري را در دنيا تجربه نكند.(اعراف، آيه 32)
به هر حال، زندگي دنيوي براي انسان، زندگي همراه با سختي و تكليف است و مسئوليت انسان آن است كه با شناخت دقيق و كامل از اهداف زندگي دنيا و ايجاد دنيا و وظايف و تكاليف خود، در مسير شدن هاي پياپي گام بردارد و با بهره گيري از تمامي امكانات زندگي دنيا، خود را براي ابديت سعادتمند بسازد. هرگونه غفلت از اين اهداف آفرينش به معناي افتادن در ظاهر فريبنده دنيا و سرگرم شدن به لهو و لعب خواهد بود كه سرانجام آن جز دوزخ پست و فراق از خداوند نيست؛ زيرا در زندگي دنيوي به خود اجازه نداده است تا اسماي كمالي الهي سرشته در ذات خويش را فعليت بخشد و به خداوند نزديك شده و تقرب يابد و متاله و خدايي شود و در بهشت برتر درآيد.
در يك كلام مي توان گفت كه دنيا، موقعيتي بي بديل و بي نظير براي بشر و زندگي كوتاه زيستن در آن، تنها فرصت «شدن» است. از اين رو خداوند در آيه 47 سوره شوري دنيا و زندگي در آن را تنها فرصت براي بشر معرفي مي كند و به اين نكته توجه مي دهد كه انسان تنها در دنياست كه مي تواند به دعوت الهي براي متاله و خدايي شدن پاسخ دهد و ديگر هرگز اين فرصت تكرار نخواهد شد. هر كسي اگر بخواهد خدايي شود و پاسخ گوي دعوت رب و پروردگارش باشد، مي بايست در اين فرصت كوتاه عمر به آن پاسخ دهد. اين پاسخ چنان كه از آيات بسياري به دست مي آيد، تنها با عبوديت و ايمان و اعمال نيك انجام مي گيرد؛ زيرا شرايطي را فراهم مي آورد تا شخص، اسماي وديعه شده را به فعليت برساند و خود را با پروردگارش همانند كند و متاله شود و در نهايت در مقام ربانيون قرار گيرد و مظهر ربوبيت الهي بر كائنات گردد.
هرگونه غفلت از اين اصل و فرصت كوتاه عمر (مومنون، آيات 112 تا 114) به معناي از دست دادن همه چيز است؛ چرا كه ديگر امكان شدني كمالي براي كسي تكرار نخواهد شد و با مرگ و نيز فروپاشي اين نظام و جايگزيني آخرت، ديگر راهي براي بازگشت نخواهد بود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید