2. انكار حسن و قبح عقلي مستلزم انكار حسن و قبح شرعي نيز خواهد بود، و در نتيجه حسن و قبح افعال به طور مطلق انكار خواهد شد زيرا حسن و قبح شرعي مبتني بر اين است كه نسبت به آنچه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از جانب خداوند ميگويد يقين داشته باشيم، و احتمال كذب در آن راه نداشته باشد، در حالي كه احتمال كذب داده ميشود. براي ابطال اين احتمال نميتوان به گفتار پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ استناد كرد، زيرا مستلزم دور خواهد بود. در نتيجه حسن و قبح هيچ فعلي ثابت نخواهد شد. با اين كه وجود حسن و قبح مورد قبول همگان است. بنابراين، از آنجا كه انكار حسن و قبح عقلي مستلزم خلف (انكار مطلق حسن و قبح) است، باطل است. پس حسن و قبح عقلي ثابت است. محقق طوسي اين استدلال را اين گونه بيان كرده است.
«و لإنتفائهما مطلقاً لو ثبتا شرعاً».[14]
3. با انكار حسن و قبح عقلي راه تشخيص صدق دعوي نبوت بسته خواهد شد، و در نتيجه ارسال پيامبران براي هدايت بشر لغو خواهد بود، چون راه شناخت راستگويي مدعي نبوت، آوردن معجزه است، استدلال به معجزه بر صدق دعوي نبوت در گرو اين است كه سپردن معجزه به دست دروغگو قبيح باشد، تا به حكم اين كه خداوند ازهر گونه فعل ناروايي منزه است، اثبات شود كه آورنده معجزه در ادعاي نبوت راستگو است.[15]
برخي از اشاعره در رد اين استدلال گفته است: سپردن معجزه به دست دروغگويان، اگر چه از نظر عقلي محال نيست، ولي بر خلاف عاده الله است، زيرا عادت و رويه خداوند بر اين است كه معجزه را به دروغگويان ندهد.[16]
بايد پرسيده راه تشخيص عاده الله چيست؟ و بر چه اساسي ميتوان به چنين معرفتي دست يافت، اگر مقصود، استقرار مطالعه زندگي پيامبران گذشته است.
اولاً: استقرار مفيد يقين نيست، تا در مسئله نبوت كه مبتني بر يقين است به آن استناد شود.
ثانياً: در مورد نخستين پيامبران اجرا نميشود. در اين صورت تكذيب كنندگان پيامبران نخست، معذور خواهند بود، چون هنوز از طريق استقرا، عاده الله را درباره بعثت پيامبران نميدانستند!
حسن و قبح عقلي در قرآن و روايات
در قرآن كريم و احاديث اسلامي شواهد و دلايل بسيار بر حسن و قبح عقلي يافت ميشود كه برخي را يادآور ميشويم:
1. قرآن كريم آشكارا بيان كرده است كه مشركان عصر رسالت با اين كه به شريعت اسلام ايمان نداشتند، به زشتي برخي از كارهايي كه انجام ميدادند اعتراف ميكردند، و هرگاه مورد اعتراض قرار ميگرفتند، به عمل نياكان خود را كه به زعم آنان مطابق امر الهي بوده است، اعتذار ميجستند. قرآن در رد پندار آنان ميفرمايد: خداوند به كار ناروا دستور نميدهد چرا چيزي را كه نميدانيد به خدا نسبت ميدهيد. چنان كه ميفرمايد:
«وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[17].
دلالت اين آيه بر اين كه برخي از افعال در نفس الأمر متصف به قبح ميباشند، و عقل بشر قبح و زشتي آنها را درك ميكند، آشكار است. علاوه بر متكلمان عدليه كه چنين برداشتي از آيه دارند، مؤلف المنار نيز گفته است:
«اين آيه عليه كساني دلالت دارد كه به انگيزه مخالفت با كساني كه در حكم عقل در باب حسن و قبح، زياده روي كردهاند به كلي منكر حسن و قبح در احكام شرعي شدهاند».[18]
2. قرآن كريم در مقام تقبيح شرك، آن را ظلم بزرگ ميشمارد، يعني قبح شرك را به اين كه ظلم عظيم است تعليل ميكند:
«وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ».[19]
3. قرآن كريم ياد آور ميشود كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مأموريت دارد تا مردم را به معروف امر نمايد و از منكر نهي كند. يعني افعال در نفس الأمر يا معروفند و يا منكر و اوامر و نواهي الهي تابع آن دو ميباشد:
«يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ».[20]
4. قرآن كريم به اين دليل معاد را لازم ميداند كه نفي آن مستلزم عبث بودن آفرينش انسان است. يعني قبح فعل عبث را امري مسلم دانسته و براساس اين كه خداوند از فعل عبث منزه است، بر ضرورت معاد استدلال ميكند،
«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ».[21]
گذشته از اين قبيل آيات كه بر حسن و قبح عقلي دلالت ميكنند، آيات بسياري نيز كه بيانگر فلسفه و غايت احكام و افعال الهياند، گوياي اين مطلب ميباشند.
تعليل احكام و بيان فلسفه آنها اين حقيقت را روشن ميسازد، كه احكام الهي تابع يك سلسله ملاقات واقعي و نفس الأمري است و اين ركن نخست قاعده حسن و قبح عقلي است. فلسفه و غايات احكام الهي در روايات نيز بيان شده است. «كتاب علل الشرايع» شيخ صدوق مجموعهاي از اين روايات را در بر دارد.[22]
[14] . كشف المراد، مقصد سوم، فصل سوم، مبحث حسن و قبح.
[15] . نهج الحق و كشف الصدق، ص 84؛ ابن ميثم بحراني، قواعد المرام، ص 104.
[16] . دلائل الصدق، ج 1، ص 368 به نقل از فضل بن روزبهان اشعري.
[17] . سوره اعراف/ آيه 28.
[18] . تفسير المنار، ج 8، ص 59.
[19] . لقمان/ آيه 13.
[20] . اعراف/ 157.
[21] . مؤمنون/ 115.
[22] . جهت آگاهي بيشتر درباره دلايل قرآني، و روايي حسن و قبح عقلي و بحثهاي گسترده درباره اين قاعده به كتاب «القواعد الكلاميه» رجوع شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید