تدبير ش 18
با شناخت بيماري هاي دروني و صفات يأس آلود، براي علاج و مبارزه با آنها چاره جويي كنيد
دشمن دروني، خصلتهاي بدي است كه ممكن است ما در خودمان داشته باشيم. تنبلي، نشاط كار نداشتن، نااميدي، خودخواهيهاي افراطي، بدبين بودن به ديگران، بدبين بودن به آينده، نداشتن اعتماد به خود - نه به شخص خود و نه به ملـت خــود ـ اينها بيمـاري است ... هميشه دشمنان بيروني ملت ايران سعي كرده اند اين ميكروبها را در درون جامعهي ايراني رسوخ دهند: «شما نميتوانيد»، «شما قادر نيستيد»، «آيندهتان تاريــك است»، « افقتــان تيــــره است»،«بيچاره شديد»، «پدرتان درآمد». سعي اين بوده است كه ملت ما را نااميد، كسل، بياعتماد به نفس، تنبل و چشم به دست بيگانه بار بياورند؛ اينها دشمنان دروني است. در طول سالهاي قبل از بروز حركت اسلامي در كشور ما، بلاي عمدهي ملت ما اينها بود. اگر ملتي اين بيماريها را داشته باشد، اين ملت پيشرفتش ممكن نست؛... چنين ملتي پيش نخواهد رفت؛اينها مثل موريانهاي كه در درون پايهي بنا بيفتد، بنا را ويران ميكند؛ مثل كرمي است كه داخل ميوه قرار بگيرد، ميوه را فاسد ميكند. بايد با اين صفات مبارزه كرد ... اگر ما بتوانيم اين دشمنها را در درون خود، در جان خود، در فرهنگ عمومي جامعهي خود از كـاربيندازيم، دشمن بيروني هم نميتوانـــــد به ما صدمه و لطمهاي برساند. 1/1/86
عزت و استقلال دولت هاي اسلامي در گرو تمسك به دين و تكيه بر ملت هاست
امروز دنياي اسلامي بايد براي عزت خود تلاش كند؛ براي استقلال خود تلاش كند؛ براي پيشرفت علمي و قدرت معنوي خود، يعني تمسك به دين و توكل به خدا و يقين به كمك خدا تلاش كند. و«عِداتِكَ لِعِبادِكَ مُنَجَّزه». اين وعدهي الهي است؛ وعدهي منجّز الهي است كه «وَ لَينْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ» (حج40) بااعتماد به اين وعده، وارد ميدان تحرك و عمل بشوند. اين عمل، فقط تفنگ دست گرفتن نيست ؛ اين عمل، عمل فكري است، عمل عقلاني است، عمل علمي است، عمل اجتماعي است، عمل سياسي است؛ همه براي خدا و همه در راه اتحاد دنياي اسلام. از اين، هم ملتها منتفع ميشوند، هم دولتهاي اسلامي. دولتهاي اسلامي اگر متصل به درياي بيكران امت اسلامي باشند، قويتر خواهند شد، تا متكي باشند به سفير امريكا و فلان سياستمدار امريكايي؛ اين، براي آنها قدرت نميآورد.اما اگردولتهاي اســلامي به دنيـاي اسـلام، به امـت اسلامي و به اين درياي عظيم و خروشان متصل شوند؛ به هم نزديك شوند، چرا استكبار بتواند يك دولتاسلامي را هدف قرار بدهد و او را از ديگران جدا كند؛ به حساب او برسد، بعد برود سراغ يك دولتِ ديگر؟ همه بايـد به اين مسـأله توجه كنند. دولتهاي اسلامي، متحد و منسجم باشند و بدانند كه ميتوانند. ما (ملت ايران) اين تجربه را در مقابل امت اسلامي قرار داديم. 17/1/86
همواره رمز اقتدار و راز غلبه سپاه پاسداران، در تكيه بر ايمان و معنويت بوده و هست
معنويات، آن چيزي كه در واقع روح در كالبد مجموعه سپاه است... بايد همه برادران ارشد سپاه پاسداران توجه داشته باشند كه اين نهال درسرزمين ايمان وتوحيد وتوكل واخلاص نشانده شد وباليد ... اساس وبناي سپاه بر پايه احساس تكليف ، حرارت ديني ، شور انقلابي ، اعتماد مطلق به خداي متعال، اميد به آينده روشن وتصميم بر يك حركت مومنانه وپرهيزگارانه گذاشته شد. براي همين هم بوده است كه در طول اين سالهاي متمادي ـ هرجا من نگاه ميكنم درآن مواقع حساس ـ ميبينم سپاه دربخشهاي مختلف موفقيت داشته است ... نه براساس تواناييهاي رزمي ـ چه انساني وچه تجهيزاتي ـ نه براساس يك سازماندهي مستحكم ... شمـــا فلان سامانه موشكي مجهز راهم داشتــــه اشيد، يانداشته باشيد ، خوب قبل از شمـا اين سـامانه مجهـز را همانهايي داشتند كه شما از آنها خريديد،ياساختنش راياد گرفته ايد. آنروزي كه من وشما موشك آرپيجي نداشتيم، ... فتح المبين و بيت المقدس وفتح خرمشهر و فاو و چه و چه و چه، با همينها (ايمان و معنويت) بدست آمد ... حالا يك عده اي بيايند و بگويند بدون تجهيزات، با اين غول بيشاخ ودم مجهزبه اتم وانواع اينها، شمــا چه كار مي خواهيـــــد بكنيــــد . خوب تجربه جلو چشم ماست . تـــــجربه نشان مي دهد كه با استحكــــام آن ستون اصلي وجـــــــــود وهويت انسان،يعني دل او، ايمـــان او، روح او، ايـن خيمه بر پا مي ايستد؛ ولو يـك گوشــــــــه آن آتش بگيـــــــرد، ساقط نمي شود . اين تجربه است. مگرنمي گوئيم تجربه گرايي، بفرمائيد اين تجربه .... شماها با دست خالي توانستيد اولاً دستتان را يواش يواش پر كنيد ، ثانياً باوجود فاصله ي فراوان بين شما وآنها (بعثي ها و حاميان آنها) از لحاظ امكانات وتجهيزات ، توانستيد بر آنها پيروز شويد. مگر تجربه اين نيست 26/1/86
هوشيارباشيد عقب نشيني در مقابل نظام سلطه كه اصل جمهوري اسلامي را هدف گرفته، بي فايده است
جمهوري اسلامي يك منش نو و حركت نو در نظـام تعـامـلات بينالمللي بوجود آورد و اين براي سردمداران نظام بين المللي، دشوار،سخت وغيرقابل تحمل است. اين را ما بايد باورمان بيايد.اگر باورمان آمد آنوقت مي فهميم كه عقـب نشينـي در مقابـل نظــام بين المللي فايده اي به حال ماازاين جهت ندارد. مسئله، مسئله ي اصل جمهوري اسلامي است. چه انرژي هسته اي داشته باشد وچه نداشته باشد. اصل جمهوري اسلامي است. اين كه يك نظام سياسي تشكيل شود وآنهم در يك چنين نقطهي حسـاس دنيـا، در خاورميانـه و خليج فارس ودرواقع مركز دنيا ، كه همـه ايـن بــاورهـاي سياسـي بينالمللي رامورد نگاه ارزيابانه مجدد قرار دهد، بگويد: اين غلط است ردش مي كنيم، اين درست است قبولش مي كنيم، اين براي آنهـا سخـت است ...
مسئلهي جمهوري اسلامي و ايران اسلامي در دنياي استكبار، مسئلـه اش ايـن است. ايـن كـه مي گويند جمهوري اسلامــي بايـد ساز وكــارهـاي بين المللي را قبول كند، معنايش اين است. مسئله هم فقط محدود نميشود به پذيرش موجوديت اسرائيل يا رد او، يا با كمك به فلان كشور يا رد او، يا قبول دوستي واقعي آمريكا يا عدم قبول او، به اينها محدود نمي شود . 26/1/86
فرماندهان و مديران را به رعايت سه امر تعميق، دوام و سر ريز كردن ايمان و معنويت خود برانگيزانيد
معنويت ... يعني تكيه ي به عنصر ايمان واعتقاد راسخ وپايدار، كه آنوقت سه چيز را بايد در اينجا رعايت كنيد. يكي اينكه اين ايمان وپايداري رابايستي هر چه بيشتر عمق ببخشيد. اين ايمان مي تواند عوامانه وسطحي باشد ، كه آنوقت زائل مي شود. مي تواند عميق باشد كه هرچه سختي ها بيشتر مي شود اين محكمتر مي شود. اين يك. البته هركدام راههايي دارد. دوم اينكه در طول زمان نگذاريد كه اين همت بشكند ... يك روز آدم خوبي بودن ، كار خيلي سختي نيست اما اين يك روز را توسعه دادن به روزهاي بعدي و روزهاي بعدي را و رساندن به سال و رساندن سال به عمر ، كار صديقين وكار اولياء است. وسط راه خسته نشود ... پس استمرار شد مطلب دوم .مسئله سوم سرريز كردن اين معنويت به بدنه است. شما قلهايد. رؤسا هستيد. از شما مي جوشد. بايد بجوشد وسرريز بشود، همهي چيزهاي خوب برويد به بدنه، تدبير، ايمان، توكل، عقل، تحرك، انگيزه، نشاط كار، احساس اميد ، اينها بايد از شما همينطور بريزد از اين قله به بدنه. اين جوانهايي كه مي آيند توي سپاه، نسل دوم سپاه، نسل سوم سپاه، كه جنگ را نديده اند، امام (ره) را نديده اند، آن روزهاي محنت را نديده اند ، ... آنها را شما بايد تربيت كنيد. سپاه كه بنا نيست از بين برود. سپاه كه بنا نيست كهنه شود . سپاه كه بنا نيست تبديل به غير خودش بشود. سپاه بايد سپاه بماند ... سپاه را سپاه نگه داريد. با كار روي خود. باكار روي استمرارعمل، با كار روي كساني كه اهل شما هستند . امت شما هستند رعيت شمايند كه « كلكم راع وكلكم مسئول عن رعيته » ... رعيت يعني كسي كه رعايت او و ملاحظه او به عهده شماست. 26/1/86
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید