تدبير ش 13
تقويت و تحكيم فرهنگ ايثار و شهادت، رمز عزت و استقلال ماست
بيش از هرچيز بايد به حق بزرگ (شهيدان) اين رادمردان برکشور و ملّت و تاريخ ايران، انديشيد. فداکاري آنان در عرصهي انقلاب و دفاع نظامي بود که استقلال ملّي و حريم مرزهاي جغرافيايي را صيانت کرد و امنيت را به کشور ارزاني داشت... مجاهدت اين ملّت بزرگ که دفاعي غيورانه از اسلام و جمهوري اسلامي بود و اسلام و امت اسلامي را سرافراز کرد، از ايمان به ارزش شهادت و منزلت شهيد، مايه گرفت و شوق فداکاري با اين معرفت روشن، در دلهاي رزمندگان و خانواده هاشان، پديد آمد. برخي به اين مقام والا رسيدند، و برخي در انتظار آنان، جسم و جان خود را به ميدان آوردند،« فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر»... و چنيـن شد که مجـاهدت بي نظير ملّت ايران الگوئي شد براي همـــــه ي امت اسلامـــــي که رمز عزت و استــــقلال و سعـــــادت را که همان جهاد فداکارانه است، در عمل به همه نشانداد.شهيدان نقاط مشعشعدر اين صفحهي درخشان اند که مانند ستاره ي راهنما، راه را به همه نشان مي دهند. 6/7/85
براي عمل به تعهدات در قبالِ خدا ومردم، موجبات رحمت الهي را در خود فراهم آوريد
عرض ما به... مسئولان كشور و متصديان امور ادارهي اين ملت بزرگ... اين است كه بياييد همه به وظايف سنگيني كه خداي متعال بر دوش يكايك ما گذاشته، عاملتر و به عهد خودمان با خدا پايبندتر بشويم. اين همهي حرف و عرض ما با شماست. بدون كمك خدا، هيچ عزت و هيچ سعادتي نصيب هيچ فرد و ملتي نخواهد شد. و كمك الهي هم يك زمينهها و يك موجباتي دارد... از جملهي مهمترين اين موجبات رحمت الهي، همين است كه مسئولان كشور و مديران بخشهاي مختلف، پيش خداي متعال و مردم احساس تعهد كنند. اين احساس هر چه بيشتر بشود و به دنبال خود تلاش و تحرك بهتر و قويتري به وجود آورد، يقيناً رحمت الهي بيشتر شامل حال ما خواهد شد. بايد حركت كنيم و اين حركت را با نيت الهي و با نيت قربت همراه كنيم و بدانيم كه در آن صورت، دستگيري خدا و تفضلات الهي حتمي است...راهش هم همين مراقبت است ومراقبت هم در اين ماه(رمضان وديگر اوقات تعيين شده در شرع)حاصل مي شود و ميتوان اين مراقبت را حاصل كرد.اين...حرف وعرض اصلي ماست. 18/7/85
در ظرف مساعد هر يك از اوقاتي كه شرع مقدس تعيين كرده، از نفحات الهي خوب استفاده ببريد
ماه رمضان، فرصت مناسبي است؛ چون «لعلّكم تتّقون»؛ اصلاً خداي متعال روزه را با اين هدف مقرر فرموده است؛ لااقل يكي از اهداف واجب شدن روزه در اين ماه - كه شاخصهي مهم اين ماه است - همين تحصيل تقواست... اين، ظرف مساعدي براي رشد و نمو ماست... مثل بهار ميماند، همچنان كه هر كدام از فصولسال،براي تحركات عالم طبيعت، يك اقتضاي طبيعي دارند،همين طورفصـــولي از سال، مقطعهايي از روزها و شبها و هفتـــــه ها و ماهـــــها يك اقتضا ئاتي براي رشد ونمو وتحرك معنوي وباطني انسانها وتعالي آنها دارند.شب جمعه يك خصو صيتي دارد،روز جمعه يك خصوصيتي دارد. از اين ساعات، تعجب هم نبايد كرد؛ همچناني كه در طبيعت مادي يك خصوصيتي دارند، در اين طبيعت معنوي، در روح انسان، در تعالي انسان، در قبول اعمال و در تأثير اعمال عبادي هم يك خصوصياتي دارند...مثلروزجمعه،شب نيمهي شعبان واوقاتي كه بخصوص از طرف شرع مقدس معين شده است.«اياماً معدودات »كه دربارهي ماه رمضان است يا ايام ذي حجه واز اين قبيل،انتخاب اين روزها تصادفي نيست،كه حالا ماه رمضان از لحاظ طبيعت و تاثير با ماه رجب يا ماه ذيقعده يكسان باشد،نه يك خصوصيتي دارد...از اين استفاده كنيد. 18/7/85
مسئولان ومديران بيش از همه در معرض گناهان قلبي اند، براي درمان آن علاجي پيدا كنيد
اميرالمؤمنين(عليهالصّلوةوالسّلام)... روزه را به روزهي جسم و روزهي جان تقسيم ميكند درباره ي... روزهي جان ميفرمايد: « و صوم النفس ا مساك الحواس الخمس عن سائر المآثم»؛ اين، روزهي جــان است كه حواس پنجگانه را از همه ي گناهـان ممنوع كنيد و امساك بدهيد. «و خلوّ القلب من جميع اسباب الشرّ»؛ دل را از اسباب و موجبات شرّ خالي كنيد؛ اين، روزهي جان است. حالا اسباب شرّ چيست؟ امساك از گناهان حواس خمس، براي كسي كه ارادهي امساك داشته باشد، آسان است؛ اينكه دست، چشم، گوش و زبان انسان مرتكب گناه نشود؛ ليكن آن امساكِ خلوّ قلب از اسباب الشرّ، خيلي سخت است؛ اين سختتر است و تمرين و مجاهدت مي خواهد. و دوستان عزيز! من و شما مخاطبان اين دستوريم؛ اين مجاهدت، بر عهده ي ماست؛ واقعاً تأثير گناهي كه از ما سر مي زند، با گناهي كه از يك انسان معمولي - كه در جامعه مسئوليتي ندارد - سر ميزند، تفاوت مي كند. بايد هم نسبت به گناه قلبـــي و هم گناههاي شخصـــــي، خيلي مراقب باشيم. گناه اسباب شرّ، «حسد»، «حرص» - حـرص به دنيا، حرص به جمع مال، افزون خواهي دنيوي - «بدخواهي نسبت به ديگران» - بددلي، بدخواهي، سوءظن - «نخوت و كبر» - خودبرتربيني، ديگران را كوچك دانستن، تحقير كردن، مردم را حقير شمردن است. اين شروري كه در عالم به وجود مي آيد، از همين چيزها به وجود مي آيد. در انسانهايي، نخوت آنها، كبر آنها، حرص آنها، حسد آنها، بخل آنها و شهوت خواهي شان، آنها را به حركاتي وادار مي كند كه تأثير عميق اين حركات در آغاز راه، خيلي به نظر نمي رسد، ليكن به تدريج كه پيش مي رود، به فاجعه هاي انساني و تاريخي تبديل ميشود، كه مي ماند. وقتي اين فجايع بزرگ تاريخي را نگاه مي كنيم و به طرف سرچشمه ي اين مفاسد ديم، مي رسيم به چنين خصوصياتي كه در يك انسان و در يك شخص وجود دارد؛ افزون خواهي،.. «رياكاري» و نقطه ي مقابل آن، «بي مبالاتي، پرده دري» هم از اسباب شرّ است. اينها چيزهايي است كه انسان بايد دلش را از آنها خالي كند. 18/7/85
لازمه پيروزي بر طواغيت زمان، تقويت ايمان به نصرت الهي و ايستادگي در راه است
باري كه بر دوش مجموعهي مسئولان گذاشته شده ، بار سنگيني است و البته بسيار مسئوليت پُرافتخار. نظام جمهوري اسلامي، نظامي است كه مي خواهد سعادت مجموعههاي انساني را با همان پيامي كه پيغمبران در طول تاريخ نبوتها آوردهاند و به بشر رساندهاند، تأمين كند؛ و عملاً دارد پيام پيامبران را در مقابل پيام طواغيت عالم تصديق مي كند. طواغيت امروز هم هستند و بر اينها گران مي آيد و مقابله و معارضه مي كنند. راه پيروزي در اين چالش و رويارويي هم جز «ايستادگي همــــراه با ايمان و باورِ به خود و باورِ به راه خود» نيســــت؛ بايد راه را باور داشته باشيم: « آمــــن الرّسول بما انزل اليــــه من ربّه و المؤمنــــــون كــلّ آمن باللَّه » ؛ يعنــــــي آحاد مؤمنينِ به اين راه، دســت به دسـت هم بدهـد و ايستـادگـي كنـــد؛ ايستـادگي نشان بدهند. اين راه پيشرفـــت و پيروزي است. اگر اين كار را بكند، پيروزي قطعي است. ما ايــــــــــن را در طــول ايـــــــــــن بيـــــــــت و هفــــــــت سال تجربه كردهايم. در ميدانهاي گوناگون، آنجايي كه حرف خودمان را باور داشتهايم و پاي آن حرف ايستادهايم، آنجا پيش رفتهايم... اگر مسؤولان كوتاهي كنند، اين جزو گناهاني است كه تأثيرش نه فقط براي اشخاص خودشان، بلكه براي ملت، تأثير مخربي خواهد بود. 18/7/85
با عبوديت كه سرچشمه همه فضائل است، منيت را كه منشأ همه آفات است، از خود دور نگه داريد
روح عبوديت و احساس بندگي در مقابل خداوند، همان چيزي است كه انبياي الهي از اول تا آخر، تربيت و تلاششان متوجهِ اين نقطه بوده است كه روح عبوديت را در انسان زنده كنند. سرچشمهي همهي فضائل انساني و كارهاي خيري كه انسان ممكن است انجام بدهد - چه در حوزهي شخصي، چه در حوزهي اجتماعي و عمومي - همين احساس عبوديت در مقابل خداست. نقطهي مقابل اين احساس عبوديت، خودبيني و خودخواهي و خودپرستي است؛ منيت است. اين منيت است كه در انسان، منشأ همهي آفات اخلاقي و عوارض و نتايج عملي آنهاست. منشأ همهي اين جنگها و كشتارهاي عالـم، و ظلمهايي كه به وقوع مي پيوندد و منشأ همهي فجايعي كه در طول تاريخ اتفاق افتاده - و شما خواندهايد، شنيدهايد يا امروز مشاهده مي كنيد - احساس منيت و خودخواهي و خودبيني در مجموعهاي از انسانهاست كه سرچشمهي اين فساد و نابساماني، در زندگي آنهاست. عبوديت نقطهي مقابل اين خودخواهي و منيت و خودپرستي است. 21/7/85
نعمت دعا، يك فرصت است، آنرا براي تعالي خود مغتنم بشماريد
فرمود: «الدّعا مخ العباده» مغز هر عبادتي، دعاست...(و دعا) به معناي خشوع و خضوع در مقابل خير مطلق، جمال مطلق، حُسن مطلق و فضل مطلق اوست. لذا دعا، يك نعمت است و فرصت دعا كردن، يك نعمت است. در وصيت اميرالمؤمنين (عليهالصّلاه و السّلام) به امام حسن مجتبي(عليهالسّلام) اين معنا وارد شده است: «اعلم انّ الّذي بيـــده خـــــزائن ملكـــوت الدّنيا والاخره قد اذن لدعائك و تكفّل لاجابتك»؛خداي متعال كه همهي قدرت آسمان و زمين در قبضهي توانايي اوست، به تو اجازه داده كه با او دعا كني و حرف بزني و از او بخواهي. «وامرك أن تسأله ليعطيك» از او مطالبه كني تا او هم به تو عطا كند. اين رابطهي درخواست كردن و گرفتن از خدا، مايهي تعالي روح انسان است و همان تقويت كنندهي روح عبوديت است. «و هو رحيم كريم لم يجعل بينك و بينه من يحجبك عنه»؛خداي متعال بين خودش و تو، واسطهاي، فاصلهاي و حجابي قرار نداده است. هر وقت با خدا شروع كنيد به سخن گفتن و عرض نياز كردن، خداي متعال صدا و درخواست شما را ميشنود. با خدا هميشه ميشود همزبان شد، مي شود گفتگو كرد، ميشود مأنوس شد و مي شود از او درخواست كرد. اين براي بشر، فرصت و نعمت خيلي بزرگي است...دعا، خواندنِ خداست؛ حالا ميتواند به زبان فارسي يا به زبان خودتان باشد؛ هرچه كه ميخواهيد با خدا حرف بزنيد؛ اين، دعاست. هرچه ميخواهيد با او در ميان بگذاريد. گاهي هم حاجت خواستن نيست، فقط اُنس با خداست. حاجات هم مختلف است،... هيچ مــــانعــي نـــدارد. خـــواستن از خـدا هر چيزي و به هر زباني - خوب است. و همين خواصي را كه عرض كرديم (ارتباط با خدا و احساس بندگي) دارد. 21/7/85
در پرتو معارف ادعيه مأثوره، دلايل عدم استجابت دعا را شناسايي و درمان كنيد
اجابت الهي از طرف پروردگار، هيچ قيد و شرطي ندارد؛ اين ما هستيم كه با اعمال خودمان مانع اجابت ميشويم؛ ما هستيم كه موجب مي شويم دعاي ما مورد اعتنا قرار نگيرد، كه خود همين، يكي از معارفي است كه ميتوان از دعا استفاده كرد و يكي از خصوصيات دعا، همين است... ادعيهي مأثوره ... پُر از معارف الهي است كه اگر كسي اينها را بخواند و بفهمد... يك مبلغ عظيمي از معارف را هــــم از اين دعاهــا فــــــرا مــــــيگيـــرد... اينـــــــكه در دعاي كميل مي خوانيم: «اللّهم اغفرلي الذّنوب الّتي تحبس الدّعا؛ اللّهم اغفرلي الذّنوب الّتي تنزل البلا» يا «تنزل النقم»، همهي اينها معارف الهي است؛ يعني معنايش اين است كه ما افراد بشر، گاهي خطاها و گناهاني ميكنيم كه اين گناهان مانع از اين ميشود كه دعاي ما مورد اجابت قرار بگيرد و قبول بشود؛ گناهاني ازما سرمي زند كه اين گناهان بلا را براي ما به ارمغان ميآورد. گاهي بلاهاي عمومي و ملي، براثر گناهاني به وجود ميآيد و البته اعلام نميشود كه اين بلا براي اين گناه به وجود آمد. اما وقتي افرادِ صاحب تدبر، فكر و تدبر كنند، ميفهمند كه اين بلا از ناحيهي چه عملي متوجه اين ملت شد. بعضي اوقات اثرِ اعمال سريع است و بعضي با فاصله است؛ اينها را دعا به ما ميگويد...ببينيد اين، چشم انسان را باز ميكند؛ اين، يك معرفتي را ايجاد ميكند؛ اين از معارف الهي است؛ كمك الهي، توفيق الهي و عنايت الهي است؛ اينها را در دعاها ميتوان پيدا كرد. 21/7/85
براي اثر بخشي دعا، به ترجمه ومعناي آن دقت كنيد
يكي از بركات ادعيه ي مأثوره اي كه از ائمه(عليهمالسّلام) رسيده ، اين است كه اين دعاها پُر از معــارف الهـــي اسـت. صحيفهي سجاديه، دعاي كميل، دعاي مناجات شعبانيه، دعاي ابيحمزه ثمالي - و بقيهي دعاهايي كه وارد شده است - پُر از معارف الهي است كه اگر كسي اينها را بخواند و بفهمد، علاوهي بر آن ارتباط قلبي و اتصالي كه به ذات اقدس الهي و حضرت ربوبي پيدا ميكند، يك مبلغ عظيمي از معارف را هم از اين دعاها فرا مي گيرد.من به جوانها قوياً توصيه مي كنم كه به ترجمهي اين دعاها توجه كنند. اين دعاهاي عرفه و ابيحمزه، پُر از معارف است...البته دعاهاي مأثور از ائمه(عليهمالسّلام) بهترين مضامين در زيباترين الفاظ و سرشار از معارف الهي است كه قدر آنها را بايد دانست و بايستي به آنها متوسل شد. 21/7/85
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید