پرسيدن سوالات معکوس در جلسات خواستگاري
«آدمي دايره نيست که فقط يک کانون داشته باشد؛ بلکه بيضي است و داراي دو کانون، که يک کانونش افعال است و کانون ديگرش افکار» ويکتور هوگو
از جمله ساده ذکر شده مي توان دريافت که در بسياري از موارد و زمينه ها، ما انسانها اين توانايي را داريم که برخلاف طرز تفکر و باور قلبي خويش، رفتار کرده و حتي مدتي زندگي کنيم و خودمان را به اطرافيان و دوستان طوري معرفي کنيم، که به واقع اين چنين نيستيم. اين طرز برخورد و رفتار شايد در رابطه با دوستان و همکاران، مشکلات خاصي را ايجاد نکند و يا زيانهاي ايجاد شده ناشي از اين مساله، آنقدر شديد نباشد که زندگي اطرافيان ما را دچار مشکلات خاص کند، اما همين نحوه عملکرد و يا گفتار در جلسات خواستگاري و آشنايي دختر و پسر مي تواند صدمات گاه جبران ناپذيري به زندگي آنان وارد آورد.
گاه يکي از طرفين (دختر يا پسر) چنان شيفته و مدهوش طرف مقابل خويش مي گردد که به هر قيمتي حاضر است با او همراه شود و لذا با همه شرط و شروط ها موافقت مي کند و يا هر سئوالي از وي مي شود، جوابي مناسب حال طرف مقابل مي دهد.
از مجموع خواستگاري کردن، رفتن و آمدن خانواده ها با هم ملاقاتهاي دختر و پسر با يکديگر، سخن گفتن و بررسي کردن معيارهاي يکديگر و هر آنچه که در اين زمينه انجام مي شود؛ تنها يک مساله، هدف اصلي است و آن اين است که هر يک از دختر و پسر با زيرکي و به دور از وسوسه هاي ظاهري و به دور از چاپلوسي و يا دروغ به اين نتيجه برسند که ديگري همان همراه و همراز حقيقي است که همواره در جستجويش بوده است. لذا در اين يادداشت سعي خواهد شد روشي از پرسش کردن در جلسه خواستگاري را به شما دختران و پسران جوان بياموزيم تا بتوانيد به شناختي همه جانبه و کامل از يکديگر برسيد.
گاه يکي از طرفين (دختر يا پسر) چنان شيفته و مدهوش طرف مقابل خويش مي گردد که به هر قيمتي حاضر است با او همراه شود و لذا با همه شرط و شروط ها موافقت مي کند و يا هر سئوالي از وي مي شود، جوابي مناسب حال طرف مقابل مي دهد
زماني که دختر يا پسر در جلسات خواستگاري صداقت لازم را با هم داشته باشند، مسلماً در فرآيند شناخت از يکديگر دچار مشکل نمي شوند و در نهايت در طي چند جلسه به اين نتيجه خواهند رسيد که مناسب يکديگر هستند يا خير؟ اما گاه در مجالس خواستگاري مشاهده مي شود که يکي از طرفين به شکلي تعجب برانگيز با تمام ويژگيهاي ما همسو است و حتي تمام شرايط ما را مي پذيرد. اما براستي اگر تمامي ازدواج ها اين گونه شروع شده باشد و تا اين حد افراد با هم انطباق داشته اند، پس علل پيدايش اين اختلافات و حتي طلاق ها چيست؟ موضوع روشن نيست که آيا واقعاً طرف مقابل چنين مي انديشد و يا براي اينکه ازدواج کند، در تلاش برمي آيد تا خود را همگون جلوه دهد.
از طرف ديگر در برخي از موارد ما تمايل داريم نسبت به مساله اي آگاهي يابيم ولي نمي دانيم موضوع را چگونه مطرح کنيم که طرف مقابل دچار سوءتفاهم نشود و برداشت بدي از سئوال ما نکند (به علت حساسيت مساله) و لذا ما سردرگم مي شويم که مساله به اين مهمي را چگونه مطرح کنيم؟ شيوه برخورد با اين مساله چيست؟
طرح کردن سوالات معکوس در بسياري از زمينه ها مانند جنبه هاي اعتقادي (نماز خواندن و روزه گرفتن و...)، اشتغال زن، نحوه پوشش زن، دوستي هاي قبل از ازدواج و... مي تواند مورد استفاده قرار گيرد
در پاسخ مي توان گفت: شيوه برخورد با چنين مسائلي، استفاده کردن از روش «طرح سئوالات معکوس» است. براي درک اين مساله براي شما مثالي مي آوريم:
مثلاً شما فردي اهل سفر هستيد و حداقل ماهي يکبار بايد به يک سفر هر چند کوچک برويد. بنابراين تمايل داريد همسر آينده تان نيز داراي چنين روحيه اي باشد و با شما در سفرها همراه شود. براي اينکه از نظر طرف مقابل تان مطلع شويد و از طرف ديگر مي خواهيد پاسخ صادقانه اي از ايشان دريافت کنيد مي توانيد بپرسيد:
«اگر همسر آينده شما اهل سفر کردن و مسافرت نباشد و در اين زمينه با شما همراهي نکند، نظر شما چيست؟»
در صورتيکه طرف مقابل جواب موافق بدهد و چنين برداشت کند که شما اهل سفر کردن نيستيد و بگويد که من هم اهل مسافرت نيستم، شما توانسته ايد به پاسخ مورد نظرخود دست يابيد و حال آنکه اگر سئوال مي کرديد که آيا شما اهل سفر هستيد؟ جواب «بله» مي شنيديد و طرف مقابل را به درستي نمي شناختيد.
اين نوع سئوال کردن را در بسياري از زمينه ها مانند جنبه هاي اعتقادي (نماز خواندن و روزه گرفتن و...)، اشتغال زن، نحوه پوشش زن، دوستي هاي قبل از ازدواج و... مي توانيد مطرح کنيد.
نکته ديگر که بايد در نظر داشت اين است که گاه طرح سئوال به گونه اي جهت دار است و به شنونده القاء مي کند که چگونه پاسخ دهد و يا اينکه پاسخ مشخصي را بدهد؛ مثلاً اگر سئوال شود که «من به نماز اول وقت خيلي اهميت ميدهم و از افراد کاهل نماز خوشم نمي آيد. شما چطور؟» طبيعي است که براي ايجاد احساس رضايت در طرف مقابل بايد پاسخ بلي داد، هر چند که در واقع چنين نباشد. بنابراين بهتر است اين گونه سئوال شود «نظر شما در مورد انجام وظايف ديني مانند نماز خواندن و نخواندن چيست؟» اين نحوه سئوال پرسيدن القا کننده نبوده و فرد را وادار مي کند نظر شخصي خود را ارائه دهد.
البته معمولاً زماني که نسبت به صراحت طرف مقابل، دچار ترديد باشيم، خوب است که از شيوه دوم طرح سئوال استفاده شود در غير اينصورت مي توانيد سئوالات خود را به صورت مستقيم و سرراست مطرح کنيد. ولي در هر حال استفاده از شيوه هاي پرسيدن «معکوس و يا بي جهت» مي تواند به اطمينان بخشي بيشتري بينجامد و لااقل در انتخاب خود ترديد کمتري داشته باشيد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید