چه كسي بايد براي مشاوره برود؟
همه به مشاوره نياز دارند و هيچ كس از مشورت كردن بي نياز نيست. حتي اگر كسي ادعا كند درباره خودش شناخت كافي دارد، اما ازدواج يك اتفاق دو طرفه است و بايد نسبت به طرف مقابل هم شناخت به دست آورد. در مراكز مشاوره به افراد كمك ميشود كه هم درباره خودشان شناخت به دست بياورند و هم درباره طرف مقابلشان تا به اين ترتيب راههاي هماهنگ شدن با نيازهاي يكديگر را بياموزند و خود را براي مواجه شدن با شخصيت واقعي همديگر آماده كنند. قلندران درباره نوع مشاورههاي قبل از ازدواج ميگويد: «آموزشها به شيوههاي گوناگوني ميسر است، مثلا آموزش از طريق تشكيل كلاسهاي رسمي و غيررسمي، توزيع جزوه، تشكيل كلاسهاي پرسش و پاسخ و بحثهاي گروهي، طرح موارد مبتلا به اكثريت و... در جلسههاي خصوصي، معمولا جلساتي به خودشناسي هر كدام از زوجين اختصاص داده ميشود و زمينههاي فرهنگي خانوادگي و تفاوتهاي تربيتي و اخلاقي آنها مشخص ميشود. در ادامه اگر اين اختلافها جدي نباشند، آنها ميتوانند وارد مراحل بعدي شوند و راه برخورد با اين تفاوتها و مهارتهاي برخورد درست با همديگر را بياموزند.» البته در اين جلسهها فقط روي نقاط تفاوت كار نميشود، بلكه تلاش ميشود تا دختران و پسران راههاي درست ابراز علاقه به يكديگر، روش برخورد با همديگر و با خانوادهها را ميآموزند. اشتباهات والدين خود را تكرار نكنند و بر عادات بدي كه در خانواده خود فراگرفتهاند غلبه كنند. بعلاوه تلاش ميشود تا نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابلشان را بشناسند و در مقابل آن مسووليت بپذيرند. انتظارات واقعبينانه از زندگي زناشويي به دست بياورند و از انتظارات رويايي و غيرواقعي دست بردارند و در نهايت بدانند چه انتظاري از خود، از همسر و از ازدواج دارند. اين انتظارات بنيان ايمان و اعتقاد به زندگي را شكل ميدهد.
مردان اهل مشاوره نيستند
اين تصور به غلط در ميان ما وجود دارد كه مراجعه به مشاور را تا زمان برخورد به مشكل به تعويق مياندازيم، در حالي كه در بسياري از كشورها، مبناي مراجعه زوجهاي جوان براي مراجعه پيش از ازدواج، بروز مشكل نيست، بلكه براي مشورت و كسب آگاهي به مشاور مراجعه ميكنند. در حقيقت اين كار آنقدر به تعويق ميافتد كه دامنه مشكل گستردهتر ميشود و اختلافات عميق ميشوند و گاه مشاوره هيچ دردي را دوا نميكند. در حالي كه اگر مشورت براي شروع زندگي مشترك مبناي مراجعه به مشاور باشد، ميتوان تقريبا به موفقيت در ازدواج مطمئن بود.
مشكل ديگري كه به جا نيفتادن فرهنگ مشاوره ازدواج دامن ميزند، همراهي نكردن مردان در اين زمينه است. بررسي پروندههاي موجود در كلينيكهاي روانشناسي و مشاوره نشان داده است در مسائل مربوط به ازدواج يا اختلافات خانوادگي، زنان پيشقدم هستند. وقتي مشاور يا روانشناس از زنان ميخواهد جلسه آينده با همسرشان بيايند، با امتناع مرد، روند مشاوره متوقف ميماند. اين در حالي است كه براي كارساز بودن مشاوره بايد هر دو طرف در جلسات حاضر شوند. زنان و دختران به خاطر حساسيتهايي كه از نظر عاطفي دارند، به حفظ و بقاي زندگي مشترك هم اهميت بيشتري ميدهند و ضرورت مشورت با متخصصان براي آنها بيشتر جا افتاده است، اما در مقابل مردان بيشتر به فكر ارتقاي شغلي و فردي شان هستند و از مشاوره استقبال نميكنند. محمدتقي قلندران، مشاور خانواده ميگويد: «بسياري از مردها مراجعه به مشاور را دون شان خودشان ميدانند و فكر ميكنند اين كار نشانه ناتواني آنها در حل مشكلاتشان است. آمار دختراني كه براي تصميمگيري در مورد ازدواج به ما مراجعه ميكنند يا پس از ازدواج براي حل مشكلاتشان مشاوره ميكنند خيلي بيشتر از پسران است. در اين موارد، مشاور تا جايي كه امكان داشته باشد به آن خانم كمك ميكند، اما واقعيت اين است كه مشاوره وقتي ثمربخشتر است كه هر دو طرف در آن حاضر شوند و صرف اينكه ما يكي از طرفين را تغيير دهيم مشكل را از اساس حل نخواهد كرد.»
در برخي پروندهها، وقتي زن به مشاوره ازدواج يا خانواده مراجعه ميكند، اختلافات خانوادگي شدت مييابد و نه تنها مرد كه ديگر اعضاي خانواده هم زن را مورد سرزنش قرار ميدهند. در نتيجه در خيلي از موارد زنان به صورت پنهاني به مشاور يا روانشناس خانواده مراجعه ميكنند.
چرا به مشاوران اعتماد نداريم؟
اين كه چرا هنوز اعتماد كاملي به نقش مشاوره در ازدواج يا ارتباط درون اعضاي خانواده وجود ندارد، امري است كه پاسخ آن را بايد از مقالات و پژوهشهاي موجود يافت. يك دليلش اين امر اين است كه نگاه به روانشناس درست نيست و بسياري از افراد تصور ميكنند با مراجعه به روانشناس ناچارند دارو مصرف كنند. در واقع هنوز عده زيادي تفاوت روانشناس و مشاور و روانپزشك را نميدانند.
مشكل ديگري كه خيلي از زن و شوهرهاي جوان را از مراجعه به مراكز مشاوره باز ميدارد هزينه بالاي اين مشاورههاست. عوامل مختلفي باعث ميشوند حق مشاوره در مراكز مختلف تفاوت زيادي داشته باشد، شهرت مشاور كه گاهي به دلايل كاذبي به دست ميآيد و به طور قطع دليل برتري او بر ديگران نيست، محل جغرافيايي مركز مشاوره و بالاي شهر و پايين شهر بودن آن و دلايلي ناشناخته ديگر بر هزينه هر جلسه مشاوره اثر ميگذارند. در حال حاضر حق مشاوره از جلسهاي 20 هزار تومان تا 80 هزار تومان متغير است و از آنجا كه مراجعه به مشاوره به يك جلسه ختم نميشود و براي نتيجه بخش بودن آن نياز است چند جلسه مستمر وجود داشته باشد، سنگيني هزينهها براي زوجهاي جوان باعث ميشود از مراجعه به مشاوران خودداري كنند. رعايت نشدن تعرفههاي مصوب و دريافت وجوه اضافي از مراجعهكنندگان، يكي از عوامل پرهيز افراد براي مشورت با متخصصان است. تعرفه اين مشاوره چه در خصوص خانواده، ازدواج و مشكلات روحي رواني تابع قوانيني است كه وسع مالي خانوادهها، توان تامين آن را ندارد.
از طرفي، بعضي از جوانان حرفهاي مشاوران را آرماني و دستنيافتني و حتي تكراري ميدانند و نميخواهند دوران نامزدي خود را به خاطر قضاوتهاي به گفته آنها نادرست مشاور خراب كنند، چون در بسياري موارد مشاوران به جوانان هشدار ميدهند با وجود علاقه زياد ميان دختر و پسر، ازدواجشان به صلاح نيست و با توجه به اينكه كفه احساس براي بسياري از جوانان سنگينتر از كفه منطق است، پذيرش چنين حرفهايي برايشان دشوار است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید