" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ "1 (حجرات 12)
سوء ظن به خدا، مايه يأس و نااميدي
انواع سوءظن ؛
گاهي اوقات در زندگي به خداوند سوء ظن داريم به اين معنا که او را در همه ي ابعاد قادر و توانا نمي دانيم .
يك وقت سوءظن به مردم پيدا مي کنيم و گاه نسبت به خود ،در ما سوء ظن ايجاد مي شود .
سوءظن به خدا بد است . گاهي مي بينيم که افرادي از ترس فقر و نداشتن مال ازدواج نمي کنند ، در حقيقت اينان افرادي هستند که به خدا سوءظن دارند و قدرت خدا را محدود مي دانند.
يکي از شرايط دعا و استجابت آن است که وقتي دعا مي كنيم ، مطمئن باشيم كه دعايمان مستجاب مي شود.
حديث داريم خداوند مي فرمايد :" من دستي را که به سوي من بالا آمده، خالي بر نمي گردانم ." 2
پس سوء ظن به خدا هيچ جايگاه پسنديده ا ي ندارد .
3- سوء ظن به مردم ، عامل اختلاف و تفرقه
سوءظن به مردم بد است. البته روايت داريم اگر عموم جامعه فاسد بودند ، سوءظن عيب ندارد . در جامعه ي صالح انسان نبايد سوءظن داشته باشد و به ديگران بد بين باشد. بسياري از اختلافات خانوادگي نيز بر همين موضوع ، ايجاد مي شود ؛ زن و شوهر نسبت به هم اعتماد نداشته و سوءظن پيدا مي کنند .
4- سوء ظن به خود، عامل دوري از غرور و تكبر
تنها موردي که سوءظن خوب وپسنديده است ، در جايي است که انسان به خود سوء ظن پيدا کند ومرتب در جستجوي عيب هاي خود باشد .
در نهج البلاغه ، خطبه ي همام داريم که همام از امام علي (ع) سؤال مي کند که انسان متقي چه کسي است ؟ حضرت امير مفصل ويژگي هايي را براي فرد متقي بيان کرده و مي فرمايند : کسي است که به خودشان سوءظن دارند و هيچ گاه بببه خود مغرور نشده اند . 3
حديث داريم خداوند مي فرمايد :" من دستي را که به سوي من بالا آمده، خالي بر نمي گردانم ." پس سوء ظن به خدا هيچ جايگاه پسنديده ا ي ندارد
سوءظن، مادر تجسس
چرادرادامه ي بحث سوءظن ، موضوع تجسّس و غيبت مطرح شده است ؟
در جواب بايد گفت که : آدمي در ابتدا بدبين مي شود ؛ ودر ادامه در موردآن موضوعي که بدبين شده ، تجسّس مي کند ودر نهايت به دنبال عيب ديگري مي رود و وقتي عيب را پيدا كرد ، آن وقت شروع به غيبت و بد گويي مي کند .
پس اين موضوعات ، سلسله وار هرکدام زاد و ولد مي كنند؛ به عبارتي سوءظن مادر تجسّس، و تجسّس زمينهي غيبت مي شود .
غيبت، خوردن گوشت برادر مرده
در آيات و روايات ، مَثَل غيبت کننده را به خوردن گوشت مرده ، تشبيه کرده اند .
حال چرا به گوشت مرده تشبيه شده است ؟
شايد يکي از وجه شبه هاي آن اين باشد که وقتي گوشت زنده را بكنيم ، جايش پرمي شود ، اما گوشت مرده ديگر جايش پر نميشود ؛ غيبت نيز چون باعث مي شود آبروي فردي ريخته شود وبا اين کار آبرو ديگر سر جايش بر نمي گردد ،اين تشبيه به کار برده شده است.
شايد دليل ديگر در اين نوع تشبيه اين باشد که ؛ چون مرده جان ندارد که از خود دفاع کند ، آن كسي هم كه غيبتش را مي كنيم ، حضور ندارد که از خودش دفاع کند ، چنين تشبيهي زده شده است .4
اميدوارم که اين آيه ي نور را در زندگي سرلوحه ي منش خود قرار داده وزمينه اي براي ايجاد و گسترش گناهان زنجيره اي نباشيم .
پي نوشت ها :
1- حجرات / 12
2- بحار الانوار / ج 52 / ص 554
3- نهج البلاغه / خطبه 193
4- حجت الاسلام قرائتي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید