تدبير ش69
نگاه اسلام به زن و خانواده
فيالجمله نگاه اسلام به زن - به حيث جنس - يك نگاه فوقالعاده متعالي است. به نظر من خيلي از اين مشكلات مربوط به بانوان، ناشي است از مشكلات حيات جمعي خانواده، به حيثي كه زن در آن محور است. ما خلأهاي قانوني و عادتي و سنتي عجيب و فـراوانـي داريـم. گاهـي اوقات خانمهايي با ما تماس ميگيرند ... و مشكلاتشان را ميگويند؛ اين مشكلات عمدتاً مربوط ميشود به مشكلات داخل خانواده. اگر زن داخل خانواده امنيت رواني داشته باشد، امنيت اخلاقي داشته باشد، آسايش داشته باشد، سَكَن داشته باشد، حقيقتاً شـوهـر بـراي او لباس محسوب شـود - همچنان كه او لباس شـوهـر است - و همچنان كه قرآن خواسته، مودّت و رحمت بين اينها باشد، و اگر «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ»( بقره 228) در خانواده رعايت شود - اين چيزهايي كه اصول كلي و اساسي است - آنگاه مشكلات بيرون خانواده براي زن قابل تحمل خواهد شد؛ اصلاً بر اينها فائق ميآيد. اگر زن در آسايشگاه خود، در سنگر اصلي خود، بتواند مشكلات خودش را كاهش بدهد، بلاشك در عرصة اجتماع هم خواهد توانست.
هم در مسئلة خود زن، هم در مسئلة خانواده، اسلام حرفهاي جالب، برجسته و مهم دارد. اولاً نگاه اسلام به جنسيت، يك نگاه درجة دو است؛ نگاه اول و درجة يك، حيث انسانيت است؛ كه در آن، جنسيت اصلاً نقشي ندارد. خطاب، انسان است. البته «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» است، « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنّ» نيست؛ يعني صيغة ءامنوا، صيغة مردانه است، نه صيغة زنانه؛ اما اين به هيچ وجه به معناي اين نيست كه در اين خطاب، مرد بر زن ترجيح دارد؛ اين ناشي از عوامل ديگر است؛ آن عوامل هم براي ما روشن است. حالا نميخواهيم وارد آن بشويم كه چرا ما مثلاً در زبان فارسي جمعيت را ميگوييم مردم؛ از مرد ميگيريم، نميگوييم: زنُم؛ در انگليسي «HUMAN»، چرا« MAN»؟ اين نشانة اين نيست كه غلبة فرهنگ مردانه اين را به وجود آورده و در لغت يك چنين تصرفي كرده؛ نه! اين يك عوامل ديگري دارد. بالاخره در داخل خانواده، مرد نماي بيروني است، زن نماي داخلي است. بخواهيد يك خرده ذوقيتر بگوييد، مرد پوست بـادام است؛ زن مغز بـادام است. از ايـن قبيل تعبيرات ميشود كرد. مرد ظاهرتر است، ساختمان او اينجوري است؛ خداي متعال او را براي اين كار ساخته و پرداخته، زن را براي يك كار ديگري؛ بنابراين بروز و ظهور و نمايش و نمودداشتن در مرد بيشتر است؛ به خاطر همين خصوصيات، نه به خاطر ترجيح. اما در زمينة مسائل اصلي انسان - كه مربوط به انسان است - زن و مرد هيچ فرقي ندارند. خب! شما ببينيد: در تقرب اليالله، يك زني مثـل حضرت زهـرا، مثـل حضرت زينب، مثـل حضرت مريم هستند؛ رتبهشان، رتبههاي فوق تصور امثال ماست. در آية شريفة سورة احزاب، زن و مرد هيچ فرقي با هم ندارند؛ شايد اصلاً اين هم به خاطر همين است كه خواستند آن تصورات جاهلي مربوط به زن را بكوبند: « إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَـاتِ وَالْمُـؤْمِنِيـنَ وَالْمـُؤْمِنَـاتِ وَالْقـَانِتِيـنَ وَالْقَانِتَـاتِ وَالصَّـادِقِيـنَ وَالصَّـادِقَـاتِ وَالصَّـابِـرِيـنَ وَالصَّـابِـرَاتِ وَالْخَـاشِعِيـنَ وَالْخَـاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَـاتِ وَالصَّـائِمِيـنَ وَالصَّـائِمَـاتِ وَالْحَافِظِينَ فُـرُوجَهُـمْ وَالْحَـافِظَـاتِ وَالـذَّاكِـرِيـنَ اللَّهَ كَثِيـرًا وَالذَّاكِرَاتِ». از اسلام تا ذكر، يك فاصلهاي است. يك سلسله مدارك متدرّجي هم وجود دارد. آدم در اين تعبيرات دقت كند، اين را پيدا ميكند. « أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ».( احزاب 35) همه جا مرد، زن؛ مردِ خاشع، زنِ خاشع؛ مردِ متصدق، زن متصدق؛ با هم هيچ فرقي ندارند.
در سورة مباركة آلعمران، بعد از آن «ربّنا»ها ميگويد: « فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَي بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ» (آلعمران 195). مرد و زن هيچ تفاوتي ندارند. حتّي يك جا براي كوبيدن همين انديشههاي جاهلي كه عرض كردم، زن را از مرد بالا ميكشد؛ كه يك چنين حالتي را جز در مورد اشخاص، انسان در قرآن ديگر پيدا نميكند: « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ ».( تحريم 10) نمودار كفار، اين دو تا زنند: « اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ». نه نمودار براي زنها؛ نه! براي زن و مرد. «كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ »( تحريم 10) تا آخر. «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ »؛ خداي متعال اينجا هم براي مؤمنين دو تا زن را اسم ميآورد. حالا شما ببينيد از اول تاريخ تا آخر دنيا، چه تعداد مؤمن، اعم از بزرگان، صلحاء، اولياء، انبياء آمدند و رفتند. وقتي ميخواهد براي اينها يك نمودار، يك مجسمه، يك نماد معرفي كند، دو تا زن را معرفي ميكند: يكي « اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ - إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ»( تحريم 11) تا آخر - دوم «وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا».( تحريم 12)اصلاً چيز عجيبي است. بنابراين جنسيت يك امر ثانوي است، يك امر عارضي است؛ در كاركردهاي زندگي معنا پيدا ميكند، در سير اصلي بشر هيچ تأثيري ندارد و معنايي پيدا نميكند. حتّي كارهايشان با هم متفاوت است. «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»؛( كافي، ج 5، ص9) يعني ثواب مجاهدت آن جواني را كه رفته توي ميدان جنگ و جان خودش را كف دستش گرفته، به خاطر اين كار، به اين زن ميدهند؛ چون اين كار هم زحمتش كمتر از آن نيست. البته شوهرداري خيلي سخت است. با توقعاتشان، با انتظاراتشان، با بداخلاقيهاشان، با صداي كلفتشان، با قد بلندترشان؛ خب! زني بتواند با اين شرايط، محيط خانه را گرم و گيرا و صميمي و داراي سكينه و آرامش - سَكَن - قرار بدهد، خيلي هنر بزرگي است؛ اين واقعاً جهاد است؛ اين شعبهاي از همان جهاد اكبري است كه فرمودهاند؛ جهاد با نفس است.4 11/10/90 (گزارش خبري) در ديدار اعضاي اتحادية انجمن اسلامي دانشجويان اروپا
لزوم سرمايهگذاري در زمينة پژوهش مسائل خانواده
آنچه كـه مـا در ايـن جلسـه [انـديشههـاي راهبردي] فهميديـم، علاوه بـر استفادهاي كـه از محتواي مطالب دوستان كرديم، مهم اين بود كه فهميديم در حوزة زن و خانواده، از لحاظ علمي - كارشناسـي، كارهـاي برزمينمـانـده الـي ماشاءالله داريم. ... هم در زمينة مسائل نظريهپردازي كارهاي مهمي انشاءالله انجام خواهد گرفت، هم در زمينة گفتمانسازي، و هم در زمينة نزديك كردن اين گفتمان به اجرا؛ كه البته اگر به صورت گفتمان در آمد، اجراي آن ديگر كار دشواري نيست. يعني همان اشكالاتي كه به مجلس و شوراي نگهبان و دولت و غيره دارند، همة آنها برطرف ميشود. گفتمان يك جامعه مثل هواست، همه تنفسش ميكنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. بايد اين گفتمانسازي انجام بگيرد؛ كه البته نقش رسانهها و بالخصوص نقش روحانيون و نقش بزرگان و اساتيد دانشگاهي حتماً نقش بارز و مهمي است.
خب! ما بايد در اين زمينه، خلأهاي نظري را پر كنيم. نتيجه اين خواهد شد كه سرمايهگذاري پژوهشي در حد طاقت لازم است؛ اين را ما تصديق ميكنيم. ما با مراجعة به مقالههاي دوستان ... به اين نتيجه ميرسيم كه بايستي مجموعة نظام، سرمايهگذاري مهمي در حد طاقت و امكانات خود در زمينة پژوهش در اين مسئله بكند.4 14/10/90 بيانات در سومين نشست انديشههاي راهبردي با موضوع زن و خانواده
ضرورت نقد نظريههاي رايج دنيا در مورد زن بدون انفعال
بررسي و نقد نظريههاي رايج دنيا، بدون انفعال. اين مسئلة بدون انفعال، خيلي مسئلة مهمي است. ... اما عقيدة من اين است كه بيشترين جريمة غرب در مسئلة زن و خانواده، در نگاهش به زن است؛ و اين را با يك جمله و دو جمله نميشود توصيف كرد. بزرگترين ضربه و اهانت به كرامت زن را همين سياست غربي دارد انجام ميدهد. همين فمينيستهـاي افـراطـي هـم – كـه خـب! لايههاي متعددي دارند - من حيث لايشعر دارند به زن ضربه ميزنند. حالا من حيث لايشعر كه ميگوييم، نگاه خوشبينانه است - يعني اينهايي كه دستاندركارند، ظاهراً نميفهمند چه كار دارند ميكنند - احتمال دارد سياستگذاراني، برنامهريزاني در پشت صحنه هستند كه آنها ميفهمند دارند چه كار ميكنند؛ كمااينكه اين احتمال در همان پروتكلهاي صهيونيسم كاملاً پيشبيني شده. يعني ضايع كردن جنس زن و او را مظهري براي استفادة شهواني مرد قراردادن، در مواد آن پروتكلها هست. حالا ممكن است كسي در اعتبار و صحت سند آن پروتكل خدشه كند، ليكن وقتي آدم دستگاه صهيونيسم و شبكة تبليغاتي صهيونيسم را ملاحظه ميكند، ميبيند عملاً همين كار را ميكنند؛ حالا اگر هم برايشان واجب نشده، به نحو مستحب دارند انجام ميدهند؛ ملتزمند اين كار را بكنند، و دارند ميكنند. زن را ضايع ميكنند. يعني آنچنان رسم و عرف و عادتِ لايتخلف شده، كه كساني جرأت نميكنند برخلاف آن رفتار كنند. در يك مجلس رسمي، يك مرد بايد با لباس رسمي بيايد؛ پاپيون بزند، يقهاش بسته باشد، آستينش هم تا سر مچ باشد؛ نه اجازه دارد شلوارك بپوشد، نه اجازه دارد تيشرت بپوشد؛ اما يك خانم در همان جلسة رسمي، حتماً بايستي بخشهاي مهمي از بدنش عريان باشد! اگر پوشيدة كامل بيايد، محل اشكال است! اگر بدون جذابيتها بيايد، محل اشكال است! اگر آرايشنكرده بيايد، محل اشكال اسـت! ايـن شـده عـرف. افتخـار هـم مـيكنند. در غرب، بخصوص در آمريكا و در شمال اروپا - كشورهاي اسكانديناوي - مراكز مهمي وجود دارد كه اصلاً بناي كارش بر عرضة جنسي زن در مقابل مرد است! در روزنامهها و مجلات هم تبليغ ميشود، هيچ كس هم اعتراض نميكند! اين شده عرف، اين شده عادت. چه ضربهاي براي زن از اين بالاتر؟ الگو درست كردن براي زنان به اين شكل - زنانِ خودشان را ميگويم، و كشورهايي كـه دنبالهرو آنهايند، نـه زنـان مـا را - يكي از بزرگترين ضربههايي است كه دارند ميزنند. بنابراين نبايد در مقابل اين فرهنگ غلط انفعال داشت. غـرب در قضية زن و خانـواده، در يك گمـراهـي و ضلالت عميقي بـه سر مـيبـرد. فقط خانواده نيست؛ بلكه در مورد شخصيت زن، هويت زن، غرب در يك گمراهي عجيبي است.
ما بايد در اين بررسيها، از داراييهاي علمي خودمان - كه كم هم نيست - استفاده كنيم. دهها نظريه و الگوي مترقي در همين زمينة زن و خانواده ميشود استخراج كرد. اينها نظريهپردازي بشود، تئوريزه بشود، با جوانبش، با اجزايش، تدوين بشود و ارائه بشود. اينها كارهاي ميانمدت و بلندمدتي است كه حتماً بايستي انجام بگيرد. تعاليم ناب و مترقي اسلام در قرآن و حديث بايد مورد استفاده قرار بگيرد.4 14/10/90 بيانات در سومين نشست انديشههاي راهبردي با موضوع زن و خانواده
پرهيز از شتابزدگي و ضرورت ماندگاري كار
ما خيلي عجله ... نداريم. البته مايليم كارها سريع پيش برود - يعني با تنبلي و عقبماندگي و اينها هيچ موافق نيستيم - اما شتابزدگي در كار نيست. ما نميخواهيم شتابزده كار كنيم؛ ميخواهيم كار، متين، عميق، ماندگار، قابل عرضه و قابل دفاع از آب دربيايد.4 14/10/90 بيانات در سومين نشست انديشههاي راهبردي با موضوع زن و خانواده
هدف نشست انديشههاي راهبردي
هدف از اين جلسه و اين نشستها، تبادل نظر عالمانه با جمعهاي نخبگاني است دربارة مسائل اسـاسـي كشـور. اگـر گفته مـيشـود انديشههـاي راهبردي، بله! در واقع سعي بر اين است كه به يك انديشه برسيم؛ منتها ميتوان تقسيم كرد، تنويع كرد؛ انديشه در باب عدالت، انديشه در باب زن و خانواده؛ بعد فهرست طولانياي داريم در حدود بيست و چند موضوع، كه هر كدام از اينها عنوان انديشه رويش دارد؛ انديشهها به اين لحاظ است؛ والاّ بنابر اين است كه اين جمع نخبگاني با زايش فكري و معنوي و كمكي كه به اسلام و نظام جمهوري اسلامي خواهند كرد، انشاءالله در هـر زمينـهاي بـه يك نظر واحـد و يك انـديشـة واحد برسيم.
البته در اين جلسات، غرض اين نيست كه ما از صفر تا صدِ يك موضوع را بررسي كنيم - كه عملي هم نيست - غرض، باز شدن راه مواجهة با مسائلي است كه براي يك كشور و براي آينده مطرح است. ميخواهيم بخصوص از جهات نظري گشايشي بشود، راهي باز شود، تا نخبگان كشور، مغزهاي فعال كشور و مجربان در هر رشتهاي بتوانند سهمي بر عهده بگيرند براي انعقاد يك فكر صحيح، كه قاعدة اجرا و عمل و برنامهريزي خواهد شد؛ قصد اين است.4 14/10/90 بيانات در سومين نشست انديشههاي راهبردي با موضوع زن و خانواده
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید