انتقاد از روش و محتوا :
در انتقاد محتوا و روش نيز بايستي لحاظ شود. با نهادينه سازي اين نکته مي توان از سيستم ارزشيابي خود استفاده نمود و به اين وسيله از قدرت تفکر به شيوه اي غيردفاعي بهره برداري کرد.
مشارکت طرف مقابل:
طرف مقابل خود را دخالت دهيد، براي مشارکت دادن طرف مقابل رعايت نکات زير ضروري است:
ـ بر اهميت شغل فرد تأکيد شود.
ـ شرايط انتقاد شناسايي شود.
ـ دقيقا بيان شود که چگونه انتقاد براي طرف مقابل مفيد خواهد بود.
از فرد خواسته شود که چگونه مي توان براي اجراي طرح به او کمک کرد و چگونه مي توان از او در اين راستا حمايت کرد؟
توجه به شايستگي ها:
به شايستگي هاي طرف مقابل توجه نماييد، بدون اين که از کلمه اما استفاده کنيد. اغلب افراد براي انتقاد کردن ابتدا به بيان جنبه هاي مثبت فرد پرداخته و سپس از کلمه اما استفاده مي کنند و به بيان نقاط ضعف وي مي پردازند، در حالي که کلمه اما حذف کننده ارزش پيام قبلي است، در صورتي که اگر از حرف ربط و استفاده شود، عکس اين حالت است و با جملات قبلي انسجامي بوجود مي آيد. در مجموع کلمه و اثر بلند مدت و نيرومندتري را به جاي مي گذارد.
- بيان شفاف:
آن چه را که مي خواهيد مورد انتقاد قرار دهيد، بطور دقيق و شفاف بيان کنيد، صراحت کلام انتقاد را موثر مي نمايد.
- انتخاب زمان مناسب :
انتقاد در زمان مناسب منجر به پذيرش آن در طرف مقابل مي شود. انتقاد بايستي براي عده اي بلافاصله بعد از خطا و براي عده اي ديگر با گذشت زمان انجام شود، ضمن اين که ضروري است در هنگام خشم از افراد انتقاد نشود.
- استفاده از سوال :
مي توان انتقاد را در قالب طرح يک سوال يا مجموعه سوالاتي عنوان کرد که جواب آنها به هدايت طرف مقابل براي دريافت اطلاعات دقيق و اساسي منجر مي گردد.
- ناکارايي انتقاد شفاهي :
هنگامي که بطور شفاهي قادر به انتقاد نيستيد، با عمل و رفتار خود انتقاد را طرح کنيد، گاهي بهتر است از روش رفتاري بهره برداري شود. يعني به جاي اين که چيزي بيان شود، کاري انجام گيرد و از طريق مداخلات رفتاري تفکر مورد نظر منتقل شود.
- مشخص کردن انتظارات :
گاهي افراد انتظار دارند که اشخاص همان رفتاري را دارا باشند که از آنها انتظار داريم، در اين حالت انتظارات ما موجب مي شود که انتقاد زودرس و غيرموثر داشته باشيم چرا که مخاطبين خود را به خوبي از توقعات خود آگاه نکرده ايم.
- ميزان ذهني بودن انتقاد :واقعيت ها نبايستي صرفا در قالب ذهنيت فرد بماند، بلکه بايستي ديگران نيز آن را درک کرده و بپذيرند. مثلا اگر طرف مقابل انتقاد شما جملة اين انتقاد صرفا اعتقاد شماست. را بکار برد، حتي اگر اين انتقاد براي شما مبتني بر واقعيت عيني باشد، معني آن اين است که ارزشيابي ذهني طرف مقابل براي قضاوت در مورد يک رفتار يا ويژگي خاص را لحاظ نکرده ايم.
- ايجاد انگيزه در افراد :
يکي از وظايف اساسي انتقاد موثر ، برانگيختن افراد براي انجام بهتر کارهاست. انگيزه يک مفهوم روانشناسي است که در اشکال و حالت هاي گوناگوني همچون افکار، احساسات ، کلمات خاص و?مطرح مي شود.
- بهره برداري از نقشه هاي ذهني طرف مقابل :
استفاده از اصطلاحات ، احساسات و نقشه هاي ذهني طرف مقابل منجر به شناخت و برقراري مناسب ارتباط با وي مي شود، براي اين منظور به سخنان کساني که در اطراف شما صحبت مي کنند گوش کنيد و از ارزش ها و علايق آنها مطلع گرديد تا در صورت نياز به انتقاد با او همزبان شويد و راحت تر ارتباط برقرار کنيد.
- همگامي با انتقاد شونده :
همگامي با کسي که مورد انتقاد قرار مي گيرد، مقدمه ، رهبري موثر و در اين جا پيش زمينه انتقاد موثر است.
- شناسايي معيارهاي انتقاد :
انتقاد صحيح مبتني بر معيارهاي خاصي است. قبل از انتقاد براي خدمت به مشتري و يا ارتباط با همکاران سوالات زير را ازخود بپرسيد:
ـ آيا اين انتقاد عملي است؟
ـ آيا مي توان بلافاصله از آن استفاده کرد؟
ـ آيا منافعي را تامين مي کند؟
ـ آيا انتقاد پاسخگوي نيازهاست؟
ـ از چه معياري استفاده شود؟
ـ آيا ديگران از معياري که براي قضاوت در مورد اعمال و نتايج کارهاي آنها استفاده مي شود، آگاهي دارند؟
ـ آيا معيارها ثابت اند يا طي زمان بايد تغيير کند؟
جواب سوالات فوق به بهبود و افزايش انتقاد مثبت و موثر منجر مي شود.
- گوش دادن به نداي دروني :
افراد هميشه با خود ارتباط ذهني برقرار مي کنند، اين مکالمات دروني ساز و کاري است که باعث مي شود افراد از ارزشيابي ها و انتظارات خود آگاه مي شوند. هنگامي که انتقاد مي کنيد و يا مورد انتقاد قرار مي گيريد، به مشاهده و شنيدن دنياي درون خود بپردازيد. وقتي به نداي درون خود توجه کنيد و آنها را مورد بازنگري و تجديد نظر قرار دهيد، افکار بهره ور و متناسب با شرايط و محيط جديد بوجود مي آيد، زيرا احساسات برافروخته شما ، کنترل شده و به شما کمک مي کند تا صداي قدرت انتقاد موثر و مثبت را بشنويد.
- حفظ آرامش و خونسردي:
نداشتن آرامش در زمان انتقاد ، به تضعيف انتقاد منجر مي شود. اگر فردي قادر به حفظ خونسردي ، آرامش و هوشياري در زمان مواجهه با انتقاد باشد، مي تواند احساسات خود را کنترل کند و بهره وري خويش را افزايش دهد. به علاوه فرد قادر به ارزيابي شرايط بطور دقيق بوده و پاسخ مناسبي را به آن شرايط خواهد داد.
نتيجه :
در جهان امروز نقش احساسات و افکار انساني در توسعه و تکامل انسان ها ، سازمان ها و جوامع پررنگ گشته است و برقراري ارتباطات و هم انديشي بين آنها از اهميت بيشتري برخوردار گشته است. اگر فردي آگاه و توانمند نسبت به احساس و عملکرد ضعيف و نامطلوب افراد يا واحدهاي ديگر بطور مطلوب و مفيد اظهارنظر کند، از قدرت انتقاد موثر و مثبت بهره برداري کرده است، او به خوبي به نقاط قوت و ضعف طرف مقابل واقف است و درصدد تقويت نقاط قوت و حذف نقاط ضعف وي برمي آيد.
به علاوه به آگاه سازي وي از فرصت ها و تهديدات محيط مي پردازد. مديران آگاه براي اصلاح و توسعه فردي ، گروهي و سازماني و نيز براي انتقال دانش و مهارت خود به ديگران و اصلاح آن ها لازم است تا از قدرت انتقاد مثبت برخوردار باشند. چرا که در فرايند مشاوره علاوه بر مهارت فني ، مهارت انساني و رفتاري حائز اهميت بسياري است. از سوي ديگر هر انساني که مورد انتقاد قرار مي گيرد، با بکارگيري هوشمندانه و به دور از تعصب و احساس ، مي تواند به اصلاح دانش ، نگرش و مهارت هاي خود اقدام کند.
در مجموع انسان ها نيازمند انتقاد کردن و انتقادپذيري موثر و مثبت براي تکامل خود ، گروه و سازمان هستند. اين نقد افراد ، سازمان ها و جوامع را به سوي تعالي سوق مي دهد در حالي که نقد منفي ، روحيه خصومت و پرخاشگري و تضاد را گسترش داده و افراد و سازمان ها را به سوي عدم بهره وري از منابع انساني و مادي و در نهايت نابودي آنها سوق مي دهد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید