اشاره:
در اين نوشتار شيوه هاي آموزشي و تربيتي حضرت رسول اعظم(ص) مورد بحث قرار گرفته است. آنچه در اين مقاله مورد نظر است نشان دادن شيوه هاي متنوع آموزشي و تربيتي حضرت در امر تعليم و تربيت است شيوه هايي که هر کدام در جايگاه مناسب خود مي تواند در امر تعليم و تربيت مهم تلقي گردد. شيوه هاي مورد بحث عبارتند از: آموزش به روش غيرمستقيم، آموزش به شيوه تکرار، آموزش به شيوه عکس العمل مناسب، آموزش به شيوه پرسش و پاسخ، آموزش به شيوه تمثيل، آموزش به شيوه رفتاري نه تنها رهنمود گفتاري، آموزش به شيوه خطابه، آموزش به شيوه استفاده از وسايل کمک آموزشي، آموزش به شيوه عيني و تجربي، آموزش به روش نمايش خود عمل.
مقدمه:
همه قراين حاکي از آن است که پيامبر اعظم(ص) به امر آموزش به صورت عام و آموزش و تربيت ديني به صورت ويژه اهميت زيادي مي داد. اما آنچه در آموزش و تربيت ديني با توجه به ويژگي خاص آموزه هاي ديني و مسايل تربيتي اهميت دارد، استفاده از روشهايي است که بتوان به اهداف تعيين شده نايل آمد. امروزه بسياري از معلمين و استادان امور ديني و تربيتي نسبت به آموزش و تربيت مخاطبان، توفيق چنداني ندارند. آنچه در مرحلة اول براساس يک تجربه عام از علت اين ناکامي مي توان سخن به ميان آورد، استفاده نکردن از روش هاي متنوع آموزشي و تربيتي در بعد ديني است. آنچه امروزه بيشتر در امر آموزش و تربيت ديني استفاده مي شود، روش خطابه و يک طرفه است؛ گويي يک نفر مي خواهد به ديگران بگويد: چه چيزي خوب است و چه چيزي بد و تو بايد به خوب عمل کني و از بد اجتناب نمايي ، در حالي که براي رسيدن به اهداف الهي شيوه هاي آموزشي و تربيتي متنوعي متصور است. آنچه در اين مقاله به آن پرداخته شده است بررسي شيوه هاي آموزش و تربيت ديني در سيره عملي پيامبر اسلام(ص) است. در اين مقاله نشان خواهيم داد که چگونه حضرت رسول اکرم(ص) از شيوه هاي بسيار جذاب و موفق براي آموزش و تربيت ديني استفاده مي کرد و قطعاً اين امر يکي از عوامل موفقيت حضرت در امر مذکور بوده است. استفاده از اين شيوه ها در اين زمان مي تواند در موفقيت اهداف آموزش و تربيت ديني تأثير زيادي داشته باشد.
1. آموزش به شيوه غيرمستقيم
گاه در مواردي آموزش غير مستقيم اثر بيشتري در متعلم مي گذارد يعني اگر به متعلم مستقيماً گفته شود که فلان امر خوب يا بد است يا آن کار بايد انجام بشود يا نه، ممکن است او موضع گيري نمايد و خيلي توجه نکند و اين امر در مسائل اخلاقي و ارزشي و مذهبي بسيار مهم است که هميشه به صورت مستقيم آموزش داده نشود، گرچه تأثير آموزش مستقيم در جاي خود بسيار زياد است. ولي در مواردي آموزش غير مستقيم مؤثرتر است. حضرت رسول(ص) در مواردي به صورت غير مستقيم، حقايق عالي الهي را تفهيم مي کرد. ابومسعود انصاري مي گويد: غلامي داشتم که او را کتک مي زدم. از پشت سر خود صدايي شنيدم که مي فرمود: بدان ابا مسعود! خداوند تو را بر او توانايي داده است. (او را بنده تو ساخته)، برگشتم، ديدم رسول خدا(ص) است. به رسول خدا(ص) گفتم: من او را در راه خدا آزاد کردم!! پيامبر(ص) فرمود: اگر اين کار را انجام نمي دادي، آتش تو را فرا مي گرفت.[1]
در اين داستان، پيامبر اکرم(ص) به صورت مستقيم از ابتدا نفرمود که تو به اين بنده ظلم مي کني و جايگاه تو آتش است بلکه مطلب را به صورت غير مستقيم و کنايي به او فرمود و اين آموزش چنان در ابومسعود اثر گذاشت که آن بنده را در راه خدا آزاد کرد. نوع بيان در آموزش هاي ارزشي و دستورالعملهاي رفتاري بسيار مهم است. بايد بيان به گونه اي باشد که در قلب مخاطب فرونشيند.
از امام علي(ع) روايت است که فرمود: هرگاه فردي در نزد پيامبر(ص) دروغ مي گفت ايشان تبسم مي نمود و مي فرمود: حرفي است که او مي گويد.[2]
طبق اين روايت پيامبر اعظم(ص) به صورت غيرمستقيم مي فهماند که دروغ بد است و نزد حضرت(ص) جايگاهي ندارد يعني تعبير اين که حرفي است که او مي گويد کنايه است که مورد قبول من نيست و نبايد دروغ گفت.
پيامبر اعظم(ص) مي خواست بفهماند که مردگان پس از مردن نابود نمي شوند بلکه ارواح آنها داراي ادراک مي باشند. پيامبر اکرم(ص) مي توانست اين امر را مستقيماً بيان کند اما با شيوه اي غيرمستقيم، پس از اينکه مطلب خود را در ذهن مخاطب وارد مي کند و سؤالي براي او مطرح مي شود نهايتاً حرف آخر را به صورت مستقيم بيان مي کند. در حديث معروفي آمده است که پيامبر(ص) در جنگ بدر دستور داد اجساد کفار را بعد از پايان جنگ در چاهي بيفکنند سپس آنها را صدا زد و فرمود: «آيا شما آنچه را که خدا و رسولش وعده داده بود به حق يافتيد من که آنچه را خداوند به من وعده داده بود به حق يافتم». در اينجا يکي از اصحاب اعتراض کرد وگفت اي رسول خدا چگونه با اجسادي سخن مي گويي که روح در آن نيست. پيامبر(ص) فرمود: شما سخنان مرا از آنها بهتر نمي شنويد چيزي که هست آنها توانايي پاسخگوئي ندارند.[3] يعني اينکه پيامبر اسلام(ص) با مردگان سخن مي گويد به صورت غيرمستقيم دارد بيان مي کند که آنها درک دارند.
2. آموزش به شيوه تکرار
تکرار يکي از روشهاي آموزشي و پرورشي پيامبر اسلام(ص) بود که حضرت در شرايط مناسب از آن براي نشان دادن اهميت موضوع و نهايتاً هضم آن در ذهن مخاطب استفاده مي نمود. در زمان حضرت رسول(ص) مردي بود که شغل مناسبي نداشت و از بيکاري در تنگنا زندگي مي کرد، روزي همسرش او را راضي کرد که براي گرفتن کمک نزد پيامبر(ص) برود، او نيز راهي خانه پيامبر(ص) شد وقتي در حضور پيامبر(ص) نشست لب به سخن نگشود پيامبر(ص) به وي گفت: هرکس از ما ياري بخواهد او را ياري مي کنيم ولي اگر بي نيازي بورزد خدا او را کمک مي کند. مرد مأيوس برگشت روز بعد براي بار دوم به نزد پيامبر(ص) رفت باز پيامبر(ص) همان جمله را به وي گفت بارسوم وقتي مرد همان جمله را شنيد تازه فهميد که پيامبر(ص) از او چه مي خواهد و چه درسي به او داده است. بلافاصله يک تبر برداشت و به صحرا رفت و با هيزم هايي که به دست آورده بود درآمد خوبي پيدا کرد آنگاه خدمت پيامبر(ص) آمد و گزارش داد که چگونه براي سؤال آمد و چه از پيامبر(ص) شنيد: پيامبر(ص) فرمود: من که به تو گفتم: هر که از ما سؤال کند به او عطا کنيم و هرکه بي نيازي جويد خدايش بي نياز کند.[4]
در اين داستان، اگر پيامبر(ص) به بار اول اکتفا مي کرد مرد متوجه نمي شد اما با تکرار مطلب، شخص متوجه پيام تربيتي و آموزشي حضرت(ص) گرديد.
در روايتي از ابي الدرداء آمده است: روزي دربارة مسئله اي ديني در حال جدال و مراء بوديم که پيامبر (ص) بر ما وارد شد و با ديدن اين حالت (مراء و جدال) به قدري خشمگين گشت که سابقه نداشت، سپس فرمود: همانا پيش از شما، مردم به خاطر مراء و جدال هلاک شدند، مراء و جدال را کنار بگذاريد، چرا که مؤمن، مراء نمي کند، مراء را رها کنيد ، چرا که اهل مراء زيانکارند، مراء را رها کنيد، چرا که من روز قيامت مراء کننده را شفاعت نمي کنم، مراء را کنار بگذاريد، همانا من سه خانه در ابتدا، وسط و بالاي بهشت براي کسي که صادقانه مراء را رها کند، ضامن هستم، مراء را رها کنيد، زيرا پس از پرستش بتها، اولين چيزي که پروردگارم مرا از آن نهي کرده ، مراء است.[5]
روزي يکي از اصحاب از پيامبر خواست که به وي اندرز بدهد. پيامبر از او سه بار قول گرفت و او را متوجه اهميت مطلبي که مي خواهد بگويد کرد، به او فرمود: قبل از انجام هر کاري در عاقبت آن بينديش. اگر ديدي نتيجه و عاقبتش صحيح است آن را دنبال کن و اگر عاقبتش گمراهي و تباهي است از تصميم خود صرف نظر نما.[6]
ابن عباس گفت: هرگاه پيامبر سخني را مي فرمود يا در مورد چيزي از ايشان سؤال مي شد، سه مرتبه تکرار مي کرد تا هم سخن آن شخص کاملاً روشن شود و هم ديگران بفهمند.[7]
نکته قابل توجه اين است که تکرار مضامين الهي در گفتار پيامبر اسلام(ص) خلاصه نمي گردد بلکه گاه به علت اهميت موضوع پيامبر(ص) به تأکيد و تکرار عملي بر يک فعل مي پرداخت. مانند آن که پيامبر(ص) پس از نزول آيه تطهير چندين ماه در خانه علي و فاطمه (عليهما السلام) مي آمد و همراه با سلام کردن به اهل خانه، آيه تطهير را تلاوت مي نمود.[8]
پی نوشت:مجلسي ، بحارالانوار، ج74، ص142، ح12.
[2].طباطبائي ، سنن النبي، ص130.
[3]. مکارم شيرازي، تفسيرنمونه، ج18، ص233.
[4]. کليني، الکافي، ج2، ص139،ح7، باب القناعه.
[5]. مجلسي، بحارالانوار، ج2، ص138، ح54.
[6]. حرالعاملي، وسايل الشيعه، ج2، ص457، به نقل از مطهري، مجموعه آثار، ج18، ص 365.
[7]. طباطبايي، سنن النبي، ص13.
[8]. العسکري، معالم المدرستين، ج1، ص290.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید