تدبير ش 66
بايستي ارتباط خودمان را با كتاب بيشتر كنيم
هرچه ما پيش برويم، احتياج ما به كتاب بيشتر خواهد شد. اينكه كسي تصور كند با پديد آمدن وسايل ارتباط جمعي جديد و نوظهور، كتاب منزوي خواهد شد، خطاست. كتاب روزبهروز در جامعة بشري اهميت بيشتري پيدا ميكند. ابزارهاي نوظهور مهمترين هنرشان اين است كه مضمون كتابها و محتواي كتابها و خود كتابها را راحت و آسان منتقل كنند. جاي كتاب را هيچ چيزي نميگيرد.
يك نكته اين است كه: ما اگر درصدد همافزايي آحاد خودمان، از لحاظ فكر و تجربه و ذوق و هنر هستيم، بايستي ارتباط خودمان را با كتاب بيشتر كنيم. كتاب مجموعهاي است از محصولات يك فكر، يك انديشه، يك ذوق، يك هنر؛ مجموعهاي است از يافتههاي يك يا چند انسان. ما خيلي بايد مغتنم بشمريم كه از محصول فكر آحاد گوناگون بشر استفاده كنيم؛ اين كاري است كه كتاب به ما تقديم ميكند؛ هديه ميكند؛ اين هدية كتاب به ماست. لذا كتاب يك پديده و يك موجود ذيقيمت است؛ هميشه اينجور بوده است، در آينده هم همينجور خواهد بود.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
بايد در سبد كالاي مصرفي خانوادهها كتاب يك سهم قابل قبولي پيدا كند
ما در كشورمان، در جامعة خودمان، از واقعيتي كه در اين زمينه وجود دارد، راضي نيستيم. بله! درست است؛ امروز حجم كتابهايي كه توليد ميشود، با گذشته خيلي تفاوت كرده است؛ گاهي چند برابر كتاب منتشر ميشود؛ يا تيراژ كتابها بالا ميرود؛ ليكن اين كافي نيست؛ اينها براي كشور ما خيلي كم است. بايد جوري بشود كه در سبد كالاي مصرفي خانوادهها، كتاب يك سهم قابل قبولي پيدا كند و كتاب را بخرند براي خواندن، نه براي تزيين اتاق كتابخانه و نشان دادن به اين و آن.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
نقش كتابدار در كتابخانه
يـك مسئـله، مسئـلة كتـابخـانـههـاسـت. خب! كتابداران محترم زحمات عمدهاي را در اين زمينه به عهده ميگيرند و متصدي و مباشرند. بنده از دوران نوجواني در مراجعة به كتابخانهها، نقش كتابداران را از نزديك مشاهده ميكردم. ميرفتيم كتابخانة آستان قدس رضوي و ميديدم كه كتابدارهاي آنجا چه نقشي ايفاء ميكنند! چه زحمتي ميكشند! چه دلسوزياي به خرج ميدهند! نفس كتابداري، يك كار انساني فرهنگي برجستهاي است؛ منتها كتابدار صرفاً آن كسي نيست كه خدمتِ آوردن و دادن كتاب را به عهده ميگيرد؛ كتابدار ميتواند منبع و منشأ و مرجعي باشد براي راهنمايي مراجعه كنندگان به كتاب.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
ذهن را عادت بدهيم به تأمل، تدقيق و مواجهة با كتاب
بعضي از ذهنها اهل كتابند؛ منتها كتاب آسان، كتابي كه احتياج به فكر كردن نداشته باشد. عيبي ندارد، اين هم كتاب خواندن است، نفي نميكنيم؛ اما بهتر از اين شيوة كتابخواني، اين است كه انسان در مجموعة كتابخواني خود بتواند بياميزد كتاب آسان را - فرض كنيد رمان را، خاطره را، كتابهاي تاريخي آسان را - با كتابهايي كه احتياج دارد به فكر كردن، مطالعه كردن؛ اين نوع كتابها را بايد وارد مقولة كتابخواني كرد. ذهن را عادت بدهيم به اينكه اهل تأمل باشد؛ اهل تدقيق باشد؛ ذهن كار كند؛ در مواجهة با كتاب فعاليت كند؛ اين احتياج دارد به راهنمايي.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
ضرورت تدوين برنامههاي مطالعاتي براي قشرهاي مختلف
يكي از چيزهايي كه ما امروز خيلي احتياج داريم، برنامههاي مطالعاتي براي قشرهاي مختلف است. بارها اتفاق ميافتد كه جوانها را، نوجوانها را به كتابخواني تشويق ميكنيم؛ مراجعه ميكنند، ميگويند: آقا چه بخوانيم؟ اين سؤال يك جواب ندارد؛ احتمالاً جوابهاي متعددي دارد. مجموعة متصديان امر كتاب - چه در وزارت ارشاد، چه در مجموعة كتابخانهها - روي اين مسئله بايد كار جدي بكنند؛ در بخشهاي مختلف، براي قشرهاي مختلف، به شكلهاي مختلف، با تنوع متناسب، سير مطالعاتي درست كنند؛ اول اين كتاب، بعد اين كتاب، بعد اين كتاب. وقتي كه جوان، نوجوان، يا كسي كه تاكنون با كتاب انس زيادي نداشته است، وارد شد، حركت كرد، راه افتاد، غالباً مسير خودش را پيدا خواهد كرد.17 17. 29/04/90 بيانات در ديدار مسئولان كتابخانهها و كتابداران
تدبير ش 67
ضرورت كار و تلاش براي پيشروي در شعر
ما هنوز چشمبهراه رسيدن «صائب»ها و «محمدجان قدسي»ها و«نظيري»ها هستيم. من نميخواهم مبالغه كرده باشم. اينجور نيست كه ما بگوييم حالا چون دورة خودمان را با آن دوره تشبيه ميكنيم، پس امروز ما صائب داريم، يا كليم داريم، يا نظيري داريم، يا «طالب آملي» داريم، يا محمدقلي سليم تهراني داريم؛ نه! انصافاً هنوز كار دارد تا اينكه شعراي ما به آن رتبة عالي ممتازِ كمنظيرِ شعريِ كساني كه اسم آوردم و ديگراني كه الي ماشاءاللَّه زيادند ... توقف نكنيد. اشكال كار در همة كساني كه در يك راهي از خودشان شكوفايي نشان ميدهند، اين است كه خيال ميكنند اين پايان راه است. فرض بفرماييد يك كسي آواز قشنگي ميخواند، ميگوييم بهبه! خيلي عالي بود؛ او را تحسين ميكنيم. او اگر خيال كرد كه ديگر بهتر از اين نميشود آواز خواند، قطعاً توقف و بلافاصله بعد از توقف، سقوط و تنزل خواهد داشت. او بايد بداند از اين بهتر هم ميشود خواند. در همة رشتهها همينجور است. در همة كارهايي كه ما ديديم، همينجور است. احساس به منزل رسيدن، خستگيآفرين و ركودآفرين است. شما هنوز به منزل نرسيدهايد. خيلي خوب پيش رفتيد، خيلي خوبيد؛ اما همينطور كه عرض كرديم، گاهي «خيلي خوب» يعني يك دهم «تمامِ خوب»؛ آن نُه دهم ديگر را بايستي پيدا كنيد؛ تلاش كنيد، كار كنيد، زحمت بكشيد و پيش برويد.9 9. ۹۰/۰۵/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعرا
نبايستي گفتمان اصلي انقلاب، مغلوب هيجانات ناشي از تألمات شاعر شود
شعر انقلاب يك هويتي دارد؛ در واقع متصدي و مباشر و ميداندارِ ارائة گفتمان انقلاب اسلامي است؛ اين را بايد حفظ كنيد؛ نبايد اين تحتالشعاع برخي از هيجاناتي قرار بگيرد كه ناشي از تألمات شاعر است نسبت به يك مسئلهاي؛ نسبت به يك قضيهاي؛ نسبت به يك چيزي. بالاخره همه جا ناهنجاريهايي وجود دارد، روح لطيف شاعر هم دچار تألماتي ميشود، اين تألمات طبعاً در شعر اثر ميگذارد؛ منتها نبايستي آن گفتمان اصلي انقلاب، آن هويت اصلي انقلاب مغلوب اين تألمات شود. بايد براي انقلاب حرف بزنيد، بايد براي گفتمان انقلاب تلاش و كار كنيد. ملت شما كار بزرگي انجام داده. من سال گذشته اين را گفتم ... كه مسئله فقط مسئلة شهادت نيست ... اينقدر معارف انقلاب گسترده و پرمطلب و پرفيض است كه ميتوان از آن بهره برد و ميتوان آن را منعكس كرد. امروز اين يك وظيفهاي است بر عهدة شاعران. گاهي اوقات انسان ميبيند كه در بعضي از شعرها و سرودهها اين تألمات اثر ميگذارد و آن مسئلة اصلي را تحتالشعاع قرار ميدهد؛ آن وقت اينجا انسان هماهنگ و همآواز ميشود با آن كساني كه اعتراضشان به اصل همان گفتمان است. ... آن جرياني كه با اصل انقلاب، با اصل گفتمان انقلاب، با اصل حركت آزاديخواهانة ملت ايران و حركت دينمدار انقلاب اسلامي مخالفند، اگر انسان مراقب حفظ آن هويت و گفتمان اصلي انقلاب نباشد، زبانش به زبان آنها نزديك ميشود.
من با شعر اعتراض مخالفتي ندارم؛ انسان يك چيز ناهنجاري را ميبيند، خب! در شعر منعكس ميشود؛ اين هيچ اشكالي ندارد؛ منتها بايد مراقب باشيد شما اعتراضتان به يك ناهنجاري است؛ در حال، اعتقادتان به اصل گفتمان انقلاب اسلامي. اما يكي هست كه اعتراضش به همين اصل گفتمان است؛ مراقب باشيد زبان شما با زبان او يكي نشود. لازم است كه شعراي جوان عزيزمان اين مراقبت را بكنند. آدمهايي هستند كه از اصل مباني انقلاب و نظام و آزاديخواهي و استقلال و استكبارستيزي دورند؛ شما دل به تحسين آنها و محافل مربوط به آنها نبنديد.9
9. ۹۰/۰۵/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعرا
بايستي معرفت ديني و اسلامي خودتان را عمق ببخشيد
شاعر زمان ما با اين ويژگيهايي كه اين زمان دارد، احتياج دارد به معرفت ديني عميق. ... اين بيداري اسلامي كه مشاهده ميكنيد، چه بگوييم، چه نگوييم، چه به رو بياوريم، چه نياوريم، چه ديگران به رو بياورند، چه نياورند، اثرگرفتة از حركت عظيم ملت ايران است. اين انقلاب عظيم، اين انقلاب بزرگ، اين تحول بنيانبرافكنِ سنتهاي طاغوتي و نظام طاغوتي و نظام سلطه، ملت ايران را به يك اسوه تبديل كرد. شما اگر بخواهيد به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل كنيد، بايستي معرفت ديني و معرفت اسلامي خودتان را عمق ببخشيد؛ و اين در گذشتة شعر ما وجود داشته. شما نگاه كنيد، شاعران برجستة ما اغلب - حالا نميگويم همه- اينجورند؛ از فردوسي بگيريد تا مولوي و سعدي و حافظ و جامي. فردوسي، حكيم ابوالقاسم فردوسي است. ... شاهنامة فردوسي پر از حكمت است. او انساني بوده برخوردار از معارف ناب ديني. همة آنها حكيم بودند؛ سرتاپاي دوانينشان پر از حكمت است. حافظ اگر افتخار نميكرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را «حافظ» نميگذاشت. او جزو حفّاظ قرآن است؛ «قرآن ز بر بخوانم با چهارده روايت». ... او ميتوانسته با چهارده روايت قرآن را بخواند؛ كه خيلي عظمت دارد. اين آشنايي با قرآن، در غزل حافظ مشهود است؛ براي كسي كه آن را بفهمد. سعدي كه خب! واضح است؛ مولوي كه آشكار است؛ جامي و صائب هم همينجور. شما ديوان صائب را نگاه كنيد، يك معرفت ديني عميق در آن ميبينيد. انسان به بيدل كه ميرسد، به شكل دهشتناكي در شعر او معارف عميق پيچيدة ديني را مشاهده ميكند. اينها بزرگان ما هستند، اينها ائمة شعرند؛ در واقع بايد گفت پيامبران شعر فارسي، اينها هستند. اينها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف كنيد. البته راهش آشنايي با قرآن، انس با قرآن، انس با نهجالبلاغه، انس با صحيفة سجاديه است. خيلي از اين ترديدها و نگرانيها و زنگارهايي كه انسان در يك مواردي در دل دارد، با مطالعة اينها تبديل ميشود به شفافيت و روشني انسان ميفهمد؛ راه را ميشناسد؛ كار را ميشناسد؛ هدف را ميشناسد.
مثلاً مطالعة كتاب «گفتارهاي معنوي» شهيد مطهري متناسب با همين ايام ماه رمضان است. يا خودِ توجه به احكام الهي. ... خب! اتفاقاً شاعر كسي است كه با هيجانات روحي و دريافتها و دركهاي معنوي سر و كار دارد. خصوصيت شاعر اين است، اقتضاء لطافت شاعر همين است و خيلي راحت ميتواند اين معارف را درك كند. توجه به ماه رمضان، توجه به روزه، خيلي كمك ميكند. بنابراين معرفت ديني خود را ارتقاء دهيد. البته عرض كرديم، معرفت ديني به شكل فني و علمياش؛ نه به شكل ذوقي و مندرآوردي. گاهي اوقات بعضيها راجع به دين حرف ميزنند، اما در واقع ميبافند! متكي به يك مدركي، سندي، نگاه عالمانهاي، تحقيق عالمانهاي نيست؛ اين خيلي به درد نميخورد.9
9. ۹۰/۰۵/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعرا
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید