تدبير ش 65
لزوم تكرار كلمات ائمه اطهار در مداحي براي نصيحت كردن مردم
نصايح هم ميتواند از زندگي خود اين بزرگواران گرفته شود. امروز ما محتاج نصيحتيم. براي رشد اخلاق در جامعه، براي گسترش خلقيات خوب، براي اعتلاي روحية همدلي و برادري و صفا و اخوتي كه در جامعة ديني مطلوب است، احتياج داريم به نصيحت. اينها را از كي ياد بگيريم؟ پايههاي اخلاق در كلمات ائمهG است؛ در رفتار ائمه است. ما اخلاق را در جامعه رشد بدهيم؛ مردم را به خيرخواهي، به اميد، به تعاون، به اخوت، به صبر، به حلم، به شكر، به احسان، به ايثار، به گذشت دعوت كنيم؛ از اخلاق بد، از تنگنظري، از نااميدي، از بدبيني، از بدخواهي براي اين و آن، از حسد، از بخل و بقية سيئات اخلاقي، مردم را پرهيز بدهيم. اين كار با زبان شعر خيلي بهتر است و بهتر ادا ميشود تا زبان نثر و زبان نصيحتآميز.
گويندهاي مثل ما بنشيند به مردم نصيحت كند، خيلي معلوم نيست تأثير عميقي ببخشد؛ اما وقتي خوانندهاي همين مضمون را در يك شعرِ زيبا و خوب و با لحن خوب بيان ميكند، مثل آب گوارايي است كه انسان مينوشد؛ تمام سلولهاي بدن انسان از اين آب بهرهمند ميشود، تا اعماق وجود انسان اثر ميگذارد.
البته اخلاقيات بايد تكرار شود. گفتن اثر دارد، شنيدن اثر دارد؛ اما اين اثر، دايمي و ابدي نيست؛ مؤثرات ديگري هم در جامعه هست كه در جهت عكس آن كار ميكند. لذا بايستي اخلاقيات هي گفته بشود، باز گفته بشود، باز تكرار بشود.3 3. 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت
لزوم تكرار كلمات ائمه اطهاردرمداحي براي نصيحت كردن مردم
نصايح هم ميتواند از زندگي خود اين بزرگواران گرفته شود. امروز ما محتاج نصيحتيم. براي رشد اخلاق در جامعه، براي گسترش خلقيات خوب، براي اعتلاي روحية همدلي و برادري و صفا و اخوتي كه در جامعة ديني مطلوب است، احتياج داريم به نصيحت. اينها را از كي ياد بگيريم؟ پايههاي اخلاق در كلمات ائمهG است؛ در رفتار ائمهG است. ما اخلاق را در جامعه رشد بدهيم؛ مردم را به خيرخواهي، به اميد، به تعاون، به اخوت، به صبر، به حلم، به شكر، به احسان، به ايثار، به گذشت دعوت كنيم؛ از اخلاق بد، از تنگنظري، از نااميدي، از بدبيني، از بدخواهي براي اين و آن، از حسد، از بخل و بقية سيئات اخلاقي، مردم را پرهيز بدهيم. اين كار با زبان شعر خيلي بهتر است و بهتر ادا ميشود تا زبان نثر و زبان نصيحتآميز.
گويندهاي مثل ما بنشيند به مردم نصيحت كند، خيلي معلوم نيست تأثير عميقي ببخشد؛ اما وقتي خوانندهاي همين مضمون را در يك شعرِ زيبا و خوب و با لحن خوب بيان ميكند، مثل آب گوارايي است كه انسان مينوشد؛ تمام سلولهاي بدن انسان از اين آب بهرهمند ميشود، تا اعماق وجود انسان اثر ميگذارد.
البته اخلاقيات بايد تكرار شود. گفتن اثر دارد، شنيدن اثر دارد؛ اما اين اثر، دايمي و ابدي نيست؛ مؤثرات ديگري هم در جامعه هست كه در جهت عكس آن كار ميكند. لذا بايستي اخلاقيات هي گفته بشود، باز گفته بشود، باز تكرار بشود.3 3. 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت
ضرورت مطالعه و يادداشت كردن براي مداحي و سخنراني
صاحب حرفة مداحي كه خود را مفتخر كرده است به اينكه در اين راه خدمت و كار كند، اگر بخواهد همة اين خصوصيات را جمع كند، اولاً احتياج دارد به مطالعه و كار. به قول معروف: بيمايه فطير است؛ احتياج به مطالعه هست؛ احتياج به كار هست. البته مداحهاي قديمي ما مقيد بودند حتماً از حفظ بخوانند؛ بد ميدانستند كه از رو بخوانند. امروز خوشبختانه اينجور نيست. هيچ لازم نيست كه حالا مثلاً ساعتها صرف وقت كنند، قصيدهاي را، شعري را حتماً حفظ كنند؛ نه! از رو هم بخوانند. منبريها هم همينجورند. ما در دوران جواني و نوجواني هرگز نديده بوديم كه منبري از جيبش كاغذ در بياورد، حديث را از رو بخواند؛ اين را بد ميدانستند. مرحوم آقاي فلسفيF اين سنت غلط را شكست؛ از جيبش كاغذ در آورد، روايت را از رو خواند. خب! ايشان واعظ درجة يك كشور بود. حالا هم وعاظ ياد گرفتهاند؛ براي اينكه درست بخوانند، براي اينكه بجا بخوانند، براي اينكه آنچه ميخواهند بخوانند، بخوانند، كاغذ را از جيبشان در ميآورند، حديث را ميخوانند؛ مطلب را كه نوشتهاند، ميخوانند؛ شعر را ميخوانند؛ اين خيلي كار را آسان كرده. مداحي هم همينجور. بنابراين مطالعه كردن، يادداشت كردن، يادداشت داشتن، با حساب و كتاب و مطالعه حرف زدن، شرط اول است.3 3. 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت
براي مناجات و توحيد از صحيفه و دعاها استفاده كنيد
مناجات هم جزو شعر آئيني است. شعر آئيني فقط مسئلة مدح و مرثيه نيست؛ مناجات هم جزو شعر آئيني است. براي اينكه مضمون مناجات را درست پيدا كنيم، بهترين مرجع، دعاهاست. دوستان! با صحيفة سجاديه انس پيدا كنيد. اين قريحهاي كه من در شماها ميبينم، خيلي خوب ميتوانيد مضامين صحيفة سجاديه را در قالب اشعارِ بسيار زيبا بياوريد. مرحوم بهجتي اردكاني - دوست قديمي ما - سي چهل سال پيش بخشي از دعاي ابوحمزه را به شعر آورده بود كه براي من خواند. قسمتهاي سخت دعا هم بود - كه خود عبارت هم سخت است، مضمون هم سخت است - در عين حال ايشان توانسته بود اين دعا را به شعر بياورد. من الآن در ميان اين جوانها ميبينم قريحهها و ذوقهايي كه از ذوق مرحوم بهجتي بالاتر است. من الآن در همين جلسه، قدرتهاي شعرياي دارم ميبينم كه از قديميها و گذشتگان ما قويتر و تيزتر و تواناتر هستند. شما ميتوانيد مضامين دعاي عرفة سيدالشهداء را به شعر بياوريد. دعاي عرفة امام حسين عاشقانه است. حضرت سجاد هم براي روز عرفه دعا دارند - در صحيفة سجاديه، دعاي چهل و هفتم، دعاي روز عـرفـه اسـت - آن هـم بسيار دعـاي پـرمغـزو پرمضموني است؛ اما دعاي امام حسين عاشقانه است؛ يك چيز ديگر است. اگر چنانچه آشنا بشويد، انس پيدا كنيد، دقت كنيد، از يك فقرة اين دعا ميتوانيد يك قصيده، يك مجموعه، يك قطعه، يك غزلِ خيلي قشنگ از آب در بياوريد. بنابراين، براي مناجات و توحيد، از صحيفه و از دعاها استفاده كنيد.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
براي مناقب ائمه، از زيارتها بخصوص زيارت جامعة كبيره استفاده كنيد
براي مناقب ائمه، از زيارتها، بخصوص زيارت جامعة كبيره استفاده كنيد. بنابراين، شما ديگر هيچ احتياجي نداريد كه مبالغاتي را در ذهن خودتان خلق كنيد. آنچه كه بايد در باب ائمهگفته شود، در زيارت جامعه هست. شما ميتوانيد يك فقره از فقرات زيارت جامعه را - حالا شايد صدها فقره است - انتخاب كنيد و با توجه به قريحة شعري و تخيل و فرآوري ذهني خودتان، يك غزل زيبا و ناب از آب در بياوريد. ظرفيت اين معارف اينقدر بالاست.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
مضمونسازي براي بيان يك حقيقت در قالب شعر
شما وقتي ميخواهيد يك مطلب را بيان كنيد، اين را با مضامين گوناگوني ميشود بيان كرد. مضمونسازي براي بيان يك حقيقت، يك هنر بزرگ شعري است؛ كه البته مركز و منبع اصلياش هم شعرهاي سبك هندي است؛ همين شعر صائب و شعر بيدل و شعر عرفي و شعر كليم. به اينها كه مراجعه كنيد، ميبينيد دستگاه مضمونسازي و مضمونيابي در آنجا فوقالعاده وسيع است. خوشبختانه در تعبيرات دوستان هم مضمونهاي نو و زيبا كم نيست؛ من اين را ميبينم. يك مطلب را به چند لباس ميشود پوشاند؛ اسم هر لباسي را ما ميگذاريم يك مضمون. معناي مضموندارايـن اسـت.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
ميدانهاي ورود به قضاياي كربلا در اشعارآئيني
در موضوعات مربوط به مرثيه، مرثية سيدالشهداء و قضاياي كربلا؛ خب! انسان ميبيند زبانحالهايي كه گفته ميشود، زبانحالهاي زيادي است؛ البته ممكن است بعضياش هم مطابق با واقع نباشد، يعني چيزهايي نباشد كه انسان بتواند آنها را تأييد كند؛ ليكن زمينههايي وجود دارد. من مثلاً دربارة مصيبت حضرت اباالفضل عليه الصّلاة و السّلام به نظرم ميرسيد كه يكي از بخشهاي مهم و جذابي كه ميتواند اين مصيبت را بيان كند، همان زبان حال مادر حضرت اباالفضل است؛ همان «لا تدعونّي ويك امّ البنين»، يا آن شعر ديگري كه به ايشان منسوب است. خب! اين دو تا شعر است. البته اينها ترجمة شعري هم شده، ترجمة خيلي جالبي نيست، خيلي قوي نيست؛ اما خود اين يك عرصه است: مادري است؛ صورت قبر چهار جوانش را كه در كربلا شهيد شدند، در بقيع ميكشد و نوحهسرايي ميكند و حماسه ميآفريند. همهاش اشك ريختن و تو سر زدن هم نيست- البته اشك ريختن هست، اشكالي هم ندارد - بلكه حماسهآفريني است؛ افتخار به اين جوانهاست. اين يك عرصة خيلي خوبي است، كه از اينگونه عرصهها براي مصيبت خيلي بايد استفاده كرد. يا توصيف بعضي از حالات روحي قهرمانان كربلا، از جمله شبيه آنچه كه عمان ساماني گفته، كه لحظات رفتن حضرت سيدالشهداء به عرصة ميدان را تصوير ميكند - حالا چقدر واقعيت دارد، من نميدانم؛ البته روضهخوانها ميخوانند - كه حضرت زينب آمدند جلو، راه را گرفتند و گفتگويي بين اين دو بزرگوار انجام گرفت. عمان از اين گفتگو استفاده كرده براي تشريح شخصيت حضرت زينب:
كاي عنان گير من آيا زينبي يا كه آه دردمندان در شبي
كه بعد دنبالش اين است: «زن مگو مردآفرين روزگار». ببينيد، از اين مناسبت - مناسبت گفتگوي اين برادر و خواهر - استفاده ميكند براي اينكه شخصيت حضرت زينب را تشريح كند. اينها ميدانهاي مهمي است. يعني شرح حالها و زبان حالها فقط بيان آن حالي كه در آن لحظه قهرمان داستان دارد، نباشد؛ بلكه ميتواند شرح خصوصيات او، شخصيت او، ظرافتهاي روح او و عظمتهايي كه در وجود او هست، باشد؛ اينها همه ميدانهاست.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید