در بررسی متون دین اسلام، اهداف ازدواج به دو دسته تقسیم می شوند: اهداف مستقیم و بدون واسطه و اهداف غیرمستقیم و با واسطه. اهداف مستقیم ازدواج که در ذیل آن، اهداف غیر مستقیم قرار دارند، به قرار ذیل است:
1- تشکیل خانواده
از جمله اساسی ترین اهداف اسلام از ازدواج، تشکیل خانواده است. اسلام با تعیین این هدف، به مسلمانان این پیام را تفهیم می کند که تمام علل و چرایی های ازدواج مانند پاسخ به نیاز های روحی، روانی، شناختی و جسمی و حفظ نوع بشر و تولید نسل سالم و پاک و... باید در چهارچوبی تعریف شده و در قالب کانونی به نام خانواده تأمین و فراهم شود.
پس خانواده آن کانون محبت، عاطفه و لطفی است که با ازدواج پی ریزی می شود و از محبوب ترین و عزیزترین کانون ها نزد خداوند است که هرگز بنایی با این جایگاه ویژه و رفیع بنا نشده است: «ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله عزّوجلّ و اعز من التزویج.»
اگر ازدواجی انجام پذیرد، ولی به تشکیل این کانون مهر و محبت منتهی نشود و صرفاً عقد و قراری بین دو انسان باشد، چنین ازدواجی شاید از دیدگاه عرفی و حقوقی یک ازدواج صحیح باشد، ولی از دیدگاه اسلام - به ویژه تربیت اسلامی- ازدواجی مطلوب و مورد پسند نیست؛ هر چند به تولید نسل و بر آوردن برخی نیازهای جسمی و... بیانجامد.
با این بیان مشخص می شود که چرا این هدف از اولین و اساسی ترین اهداف ازدواج است؛ چرا که بدون این هدف، تأمین دیگر اهداف، ناممکن است یا به صورت ناقص فراهم می شود. اندکی تأمل در این معنا، آن را از اثبات بی نیاز می سازد. واضح است که اسلام به هیچ یک از این دو رضایت نمی دهد.
اسلام، خانواده را به عنوان یک هدف واسطه ای در نظر می گیرد تا در پرتو آن به اهداف بعدی خود نایل آید. در واقع از دیدگاه اسلام تنها با تشکیل خانواده می توان به اهدافی خاص دست یافت و هیچ مسیری برای رسیدن به آن اهداف، جز از طریق خانواده وجود ندارد. به عنوان مثال، تأمین محبت و مودت، یکی از اهداف اسلام از ازدواج است؛ اما این هدف به صرف ازدواج و تنها از طریق این قرارداد و پیمان به دست نمی آید. از دیدگاه اسلام، محل ارزانی نمودن محبت و مودت تنها کانون گرم خانواده است. اگر اسلام به محبت فرزندان اهمیت می دهد و بوسیدن آنان را موجب رحمت و حسنه می شمارد (رک. عندلیب، 1422ق: ج1، ص162، ح342)، آن را در کوچه و برزن نمی جوید؛ بلکه در کانون خانواده تعقیب می نماید. در این جا نکته ای اجتماعی قابل ذکر است که اگر اسلام به محبت بر ایتام اهتمام دارد و مسلمانان را به آن ترغیب می نماید، هرگز آن را جز از طریق خانواده نمی طلبد. هر مسلمانی از نظر اخلاقی، موظف است یتیمی را در خانه و خانواده خود تربیت کند و در خانواده به او محبت نماید؛ نه آن که در خیابان با مشاهده ی یک یتیم دست ترحم بر سر وی بکشد. بی تردید، این شکل یتیم نوازی، ضررش بیش از نفع آن است و آن نوازش از صد نیش زبان برای آن یتیم دردناک تر است. یتیم خانه ساختن، تحفه ی فرهنگ غیر اسلامی است که دامن گیر مسلمانان شده است.
چنان که بیان گردید، خانواده خود در پرتو ازدواج تشکیل می شود و از جمله اهداف بی واسطه ازدواج، تشکیل خانواده است. اما اهداف با واسطه ی ازدواج به قرار ذیل است:
- محبت و مودت نسبت به همسر و فرزندان
قرآن کریم با انتساب «آرامش و سکون» به ازدواج، آن را هدف مستقیم ازدواج بیان می نماید: «خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیهاً ...» (روم، 21) بر طبق این معنا، هدف از ایجاد زوجیت با همسرانی از جنس خود، همانا «آرامش و سکون» است؛ ولی آن گاه که از«مودت و رحمت» به عنوان اهداف بعدی نام می برد، آن ها را در یک ظرف ارتباطی می جوید و لذا با لفظ «بینکم» این هدف را بیان می کند. از این شکل بیان می توان به دست آورد که «آرامش و سکون» هدف مستقیم و «محبت و مودت»، هدف غیر مستقیم ازدواج هستند و در یک شکل ارتباطی خاص، به نام خانواده تعقیب می شوند. پس «مودت و محبت» نیز از جمله ی اهداف ازدواج هستند که در قالب روابط خانوادگی (بینکم) قرار می گیرند.
اسلام تنها به نیازهای جسمی انسان ها توجه ندارد، بلکه به نیازهای روحی، روانی و معنوی انسان ها نیز توجه دارد. یکی از این نیازها، نیاز به محبت و مهربانی است. این نیاز را اسلام در خانواده تأمین می نماید. لذا از جمله اهداف مستقیم ازدواج، تشکیل خانواده و از جمله اهداف با واسطه ی آن، تأمین محبت، مهربانی و مودت همسران و فرزندان نسبت به یکدیگر و دیگران است. این اهداف باید در فضای خانواده فراهم شود. اگر خانواده به بر آوردن این نیاز اقدام نمود، جامعه لبریز محبت می شود و هرگز دچار کمبود و کاستی در محبت نخواهد شد و از تمام مفاسد این کاستی در امان خواهد ماند.
1- تولید مسلمان کارآمد
در ابتدا لازم به یادآوری است که پرورش نسل پاک و برخوردار از طهارت، هدف مستقیم ازدواج است و برای رسیدن به آن، ازدواج تنها راه است تا در پرتو عقدی شرعی، نسلی پاک و سالم تولید شود؛ لذا این هدف جزء اهداف مستقیم ازدواج بیان می شود. اما اسلام تنها به تولید کمی مسلمانان فارغ از فاکتورهای کیفی بسنده نمی کند؛ بلکه درصدد پرورش انسان هایی آگاه و کارآمد است و این هدف همانند اهداف پیشین تنها از رهگذر خانواده به دست می آید؛ چرا که عواملی بیش از ازدواج در رسیدن به آن نقش دارند و ازدواج تنها زمینه ساز آن است. براین اساس مشاهده می شود که اسلام برای رسیدن به این هدف، مسئولیت های فراوانی را بر عهده ی خانواده می گذارد. بی تردید هر مسئولیت سپاری برای رسیدن به هدفی انجام می گیرد. در این جا نیز این مسئولیت ها به منظور نیل به «تولید نسل آگاه و مسلمان کارآمد»، بر عهده ی خانواده نهاده شده است. از جمله ی مسئولیت های سپرده شده به خانواده، همانا دانش آموختن (نک. عندلیب، 1422ق: ج2، ص31، ح1619)، قرآن آموختن (نک. همان: ج1، ص502، ح1482)، آموزش عقاید، احکام و مقررات دین (نک. همان: ج2، ص29، ح1608)، حرفه آموزی (همان: ج2، ص33، ح1628) آموزش آداب و سنن مسلمانی (همان: ج2، ص85، ح1789) و... است. گرچه امروز، برخی از این وظایف را دولت یا نهاد های دیگر اجتماعی بر عهده دارند، ولی این موجب سلب مسئولیت از خانواده نمی شود. لذا با وجود تعهد این سازمان ها و نهادها، در صورت عدم فراهم شدن اهداف فوق، خانواده مسئول شناخته شده و مورد مؤاخذه قرار می گیرد. هم چنان که اگر این نهاد ها آموزش های فوق را بر اساس منابع و آموزه های اسلام ارائه نکنند، خانواده مسئول خواهد بود. مقصود آن است که این آموزش ها به هدف تولید مسلمان آگاه و کارآمد منتهی شود وگرنه ضرورتی برای سنگین ساختن بار مسئولیت خانواده وجود ندارد.
با انجام این مهم، اهداف بعدی همانند: شکوفاسازی استعدادها، ایجاد روحیه ی تعاون، همکاری، همدلی و همراهی، تأمین سعادت فردی، پرورش حس مسئولیت پذیری، رشد و تکامل شخصیت انسانی، هدایت به حق و حقیقت طلبی که خود از اهمیت خاصی در دیدگاه اسلام بر خوردار است، نیز فراهم می شود. پس اسلام هیچ هدفی را فراموش نکرده و در پرتو خانواده به تمام اهداف خود از ازدواج دست می یابد. به این ترتیب و بر این اساس، جایگاه اهداف و ارتباط و تعامل آن ها با یکدیگر و تأثیر و تأثر آن ها نیز معین می شود که اسلام احساس تعهد را در برابر دین، ارزش های دینی و انسانی می خواهد، همان گونه که رشد و تکامل انسان و شکوفاسازی استعدادها، همدلی و تعاون و... را فارغ از تعهد دینی نمی جوید. اسلام اهداف خود را از ازدواج، که همان تربیت انسان کامل کار آمد مسلمان است، در خانواده، آن هم در خانواده ای بناشده بر پایه ی تعالیم اسلام می طلبد.
2- پرورش نسل سالم و پاک
از جمله اهداف مهم و خطیر اسلام از ازدواج، پرورش نسل سالم و پاک است. اسلام اگر خواهان بنای مدینه ی فاضله می باشد که این گونه نیز هست و اگر در اندیشه سعادت جامعه ی انسانی است که این چنین می باشد و اگر... این مهم جز با تربیت انسان های سالم و پاک ممکن نمی شود. بنابر اندیشه ی اسلام، هرگز بی وجود انسان های سالم و پاک، نمی توان جامعه ی پاک بنا نمود و مدینه ی فاضله پی ریزی کرد و جز از رهگذر ازدواج، نمی توان به این آمال رسید. تنها ازدواج مطابق با قوانین و شرایط اسلام است که می تواند این انتظار را برآورده سازد.
به منظور رسیدن به این هدف، اسلام شرایط خاصی را برای ازدواج در نظر می گیرد. این شرایط بسیار متنوع است؛ چرا که به واسطه ی اهمیت این هدف، اسلام حتی شرایط تغذیه، حالات روحی و... موثر را از نظر دور نداشته است؛ لذا به رعایت برخی امور و اجتناب از برخی عوامل موثر دیگر توصیه می نماید. (الحر العاملی، 1403ق: ج14، صص50-68) به عنوان نمونه، اسلام از ازدواج با فرد شراب خوار و بد اخلاق، کم خرد و احمق نهی می نماید. (همان: صص59-53) قابل توجه است که در برخی از اسناد اسلامی توصیه شده است که اگر با این افراد تن به ازدواج دادید، از آن ها بچه دار نشوید. (رک. همان: ص57 ، باب 34) این توصیه از طرف منابع اسلامی نشان می دهد که این شرایط حداقل به منظور تولد نسل سالم و پاک مورد نظر اسلام قرارگرفته است. هم چنان که در برخی اسناد، به این هدف عالی ازدواج توجه صریح شده و به شرافت خانوادگی به عنوان یک شرط اساسی می نگرد و می فرمایند: «تزوجوا فی الحجر الصالح، فان العرق دساس»، «با خاندانی صالح ازدواج کنید، زیرا عرق (ژن) دساس و بسیار تأثیرگذار است.» (طبرسی، بی تا: ج1، باب 8 ، ص373)
3- حفظ عفت و حیای فردی و اجتماعی
توجه به صفات برجسته ی انسانی و زمینه سازی به منظور تأمین آن ها، از جمله ی اهداف مهم و خطیری است که اسلام از طرق مختلف در صدد تأمین آن ها است. عفت و حیا از جمله ی این صفات می باشند که یکی از راه های تأمین این صفات و سجایا، ازدواج است. اسلام با تشریع و تبلیغ ازدواج، به دو شکل مسیر نیل به این هدف را هموار می سازد: یکی از این جهت که ازدواج را بهترین و طبیعی ترین راه تأمین نیازهای جنسی معرفی می کند. اسلام با ابراز این اندیشه نه تنها به ازدواج به عنوان عملی پست نگاه نمی کند، بلکه آن را عملی با ارزش، مقدس و شایسته ی ثواب تلقی می نماید و با ارائه ی این گونه تلقی از ازدواج، مسیر صحیح پاسخ به نیازهای جنسی را معرفی و ترویج می کند تا آدمی را از پرتگاه رفتارهای جنسی بی ضابطه دور ساخته و به این نوع رفتار او نظم و قانون بخشد و از رهگذر قانونمندسازی رفتارهای جنسی، عفت و حیا را به جامعه ی بشری ارزانی نماید. مسیر دومی که اسلام برای رسیدن به هدف عفت عمومی پیش می گیرد، همانا تشریع قوانین خاص در محدوده ی درونی ازدواج است. یعنی اگرچه ازدواج را مسیر نیل به عفت و حیا می داند، ولی به گونه ای ازدواج را ترویج و تشریع نمی کند که خود تهدیدی برای عفت اجتماعی محسوب شود و افراد هرزه در قالب ازدواج به اهداف زشت خود برسند و عفت عمومی را به یغما برند. در واقع، اسلام با پیش گرفتن مسیر تعادل نه راه ازدواج صحیح را به روی نیازهای بشر بسته است تا به بیراهه رود و عفت را پایمال سازد و نه با نگاه افراطی به ازدواج، خود ازدواج را وسیله ای برای بی عفتی قانونی دیگران قرارداده است تا در قالب ازدواج به اهداف پلید خود برسند.
4- تأمین آرامش و سکون دل
آرامش بخشیدن به نهاد ناآرام و دل بی قرار انسان، نیازمند ارتباط با جنس مخالف است که اسلام آن را با ازدواج برای افراد تأمین می نماید. آدمی در مراحل مختلف حیات خود به مرحله ای می رسد که افزون بر نیازهای جسمی و جنسی، خود را نیازمند ارتباط با جنس مخالف می بیند. این نیاز به گونه ای است که حتی با ارضای نیاز جنسی هم برطرف نمی شود و آدمی حتی در حالی که به تمایلات جنسی او پاسخ قانع داده شده است، باز هم احساس کمبود ارتباطی و همنوایی با جنس مخالف را دارد. این نیاز، در برخی مواقع، آن قدر شدید می شود که تمرکز و آرام و قرار را از دل انسان سلب می نماید. تنها عاملی که می تواند به این انسان بی قرار، آرامش بخشد و وی را به ساحل امن سلامتی روحی و روانی مسکن دهد، ازدواج است. اسلام هم یکی از اهداف ازدواج را پاسخ به این نیاز درونی معرفی می نماید و تأمین آن را از جمله ی آیات و نشانه های خداوند می شمارد: «و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها...» (روم، 21) «از نشانه های خداوند این است که همسرانی را از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار هم آرامش یابید.»
آرامش و سکون، نیاز همیشگی انسان ها است. انسان جز در ظرف روانی آرامش و قرار، قادر به انجام فعالیت نیست و تنها در این صورت می تواند به اهداف خویش برسد و حتی وجود خویش را حفظ نماید. چه روی دیگر سکه ی آرامش و قرار، اضطراب و آشوب است. دل آشوب زده و انسان مبتلا به اضطراب، سلامت خود را در معرض تهدید می بیند تا چه رسد که در پی اهداف زندگی خود برآید. آدمی هیچ گاه از اضطراب استقبال نکرده و همیشه از آن گریزان است؛ چرا که آن را بزرگ ترین تهدید برای خود می داند. اسلام با تشریع ازدواج و تأمین آرامش و قرار، بزرگترین خواسته ی بشر را به او هدیه داده است. با تأمین «آرامش و سکون»، کلید سلامت روح و روان در اختیار آدمی قرار می گیرد و مسیر تکامل و تعالی به روی وی باز می شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید